728 x 90

گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس (گفت‌وگو با محمد محدثین)

محمد محدثین
محمد محدثین

برگرفته از سیمای آزادی

 

سوال: تحولات ایران سرعت بی‌سابقه‌یی گرفته است. حتی کسانی که سنگ طرفداری از رژیم را هم به سینه می‌زنند، در این موضوع اتفاق‌نظر دارند که اوضاع در ایران به سمت تعیین‌تکلیف پیش می‌رود.

در صحنه داخلی طی هفته پیش شاهد قیام مردم کازرون بودیم و از سوی دیگر اعتصاب بی‌سابقه رانندگان کامیون که سراسر کشور را فراگرفته است.

شاهد بودیم که جوانان و دانشجویان زاهدان به میدان آمدند و غارت‌شدگان هم در جاهای مختلف دست‌اندرکار اعتراض و اعتصاب هستند.

از نظر بین‌المللی هم آثار خروج آمریکا از برجام هر چه بیشتر بارز می‌شود. بیانیه ۱۲ماده‌یی وزیر خارجه آمریکا در دوشنبه گذشته، این بحران را برای رژیم آخوندی خطرناک‌تر و پیچیده‌تر کرده است. از طرفی تحریم‌های جدید و نگران‌کننده‌یی بر رژیم اعمال شده است.

در چنین شرایطی مقاومت ایران در حالی که با تمام قوا با گسترش کانونهای شورشی و شوراهای مقاومت درصدد استمرار جنبش‌های اعتراضی و قیامهای مردمی است، در خارج کشور نیز درصدد برگزاری گردهمایی سالانه مقاومت در نهم تیرماه است.

گردهمایی سالانه مقاومت که در نهم تیرماه در پاریس برگزار خواهد شد، در صفحه مختصات ایرانی کنونی ـ ایران در حال خیزش و قیام که از هر گوشه‌اش شاهد هستیم ـ چه جایگاهی دارد؟

محمد محدثین: واقعیت این است که ایران کنونی با یک شرایط انقلابی، خیزش و قیام مواجه است. از یک‌سو مردم ایران به‌پا خاسته‌اند و شرایط انفجاری در جامعه ایران هر روز شدیدتر و حادتر می‌شود. هر روز در گوشه و کنار میهن یک قشری از مردم مثل کارگران، کشاورزان و شهروندان و کانونهای شورشی دست‌اندر کار قیام و اعتراض و خیزش هستند.

ما در شرایطی به‌سر می‌بریم که دوست و دشمن معترف‌اند و اذعان می‌کنند که شرایط ایران امروز با قبل از قیام دیماه و آخرین روزهای سال گذشته میلادی تفاوت اساسی و کیفی دارد. همان‌طور که خواهر مریم رجوی گفته‌اند ایران به شرایط قبل از دی سال ۹۶برنمی‌گردد. قیامی در جریان است که نه متوقف شده و نه خواهد شد. با وجود اقدام‌های سرکوبگرانه و فشارهایی که رژیم می‌آورد و با وجود همه توطئه‌ها، قیام ادامه دارد.

از سوی دیگر ما با شرایطی مواجهیم که برای اولین بار بعد از چندین دهه، سیاست مماشات در سطح بین‌المللی، علیه فاشیسم دینی حاکم بر ایران یک ضربه اساسی خورده است. من فکر می‌کنم که دوستان به اندازه کافی به این امر اشراف دارند که در سه دهه گذشته، دولتهای متوالی در آمریکا ـ و به طریق اولی در اروپا ـ‌ سیاستشان در رابطه با ایران، اساساً مبتنی بر مماشات و سازش با رژیم بوده است. اساساً مبتنی بر این بوده که با این بخش یا آن بخش رژیم کنار بیایند. مبتنی بر این بوده که مدره‌های موهوم در درون این رژیم را تقویت کنند. مبتنی بر این بوده که از انقلاب در ایران اجتناب و حتی جلوگیری کنند.

این سیاست بین‌المللی بوده که در رابطه با ایران آخوندی جریان داشته است. الآن همان‌طور که در اطلاعیه رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت هم آمده بود، بعد از چند دهه، سیاست مماشات با رفتن دولت اوباما از کاخ سفید و با تغییر دولت در آمریکا، ضربه خورده است. دولت جدید آمریکا به درجاتی به این حقیقت پی برده است که حتی منافع و امنیت مردم آمریکا با این رژیم در تعارض است.

پس ما از یک طرف با یک قیام سراسری در ایران مواجهیم که با وجود افت و خیزها و شرایط سرکوب و فشارهایی که رژیم اعمال می‌کند، به طرق مختلف ادامه پیدا کرده است. کانونهای شورشی، شوراهای مقاومت، سازمان مجاهدین خلق ایران و ارتش آزادیبخش با تمام قوا دست‌اندر کار به‌راه انداختن یک قیام بزرگتری هستند که برای همیشه به این وضعیت و دیکتاتوری سیاه که چهار دهه است مردم ایران و تمامی منطقه را به خاک و خون کشیده است، پایان بدهند.

در این شرایط که وجوه آن را برشمردم، از گردهمایی ۹تیر امسال صحبت می‌کنیم. این گردهمایی از این بابت اهمیت فوق‌العاده‌یی پیدا می‌کند و از گردهمایی‌های سالیان پیش اهمیت بیشتری دارد. امسال دنیا به این حقیقت توجه دارد و گوششان به این حقیقت باز شده است. کسانی هم که طرفدار مماشات با این رژیم بودند و هستند و کسانی که در ادامه و بقای این رژیم نفع دارند هم به این نتیجه رسیده‌اند که این رژیم ماندگار نیست. ممکن است که بحث داشته باشند که کمی دیرتر یا سه یا چهار سال؛ ولی در پایان آن شک ندارند.

به روزنامه‌های فرانسه نگاه کنید که دنبال جریان مدره در درون رژیم بودند و به خاتمی و روحانی چشم دوخته بودند. خیلی از روزنامه‌های آمریکایی که قبلاً مبلغ مماشات به رژیم ایران بودند؛ الآن که به این روزنامه‌ها نگاه می‌کنید، می‌بینید همان روزنامه‌ها و همان تحلیل‌گران، چشم‌اندازی برای رژیم نمی‌بینند. ممکن است ابهام ایجاد کنند و سؤال طرح کنند تا صحنه را مخدوش کنند که معلوم نیست پس از آخوندها چه بشود و یا اگر ثبات ایران به‌هم بخورد این‌طور و آن‌طور می‌شود و یا ایران مثل سوریه می‌شود؛ با این حال، همه‌شان اعتراف می‌کنند که این رژیم آینده‌یی ندارد. وضعیت این شده است که «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت». این در سطح بین‌المللی.

در داخل ایران هم با ملتی و جوانانی مواجهیم که هر روز آنها را در صحنه‌های اعتراضی از زاهدان تا کازرون و اصفهان می‌بینیم. در انقلاب ضدسلطنتی سال ۱۳۵۷ما کمتر دیده و شنیده بودیم که کشاورزان به صحنه مخالفت با رژیم بیایند و یا کشاورزان بیایند در صحن نماز جمعه و بگویند «رو به میهن ـ پشت به دشمن». از نظر آنها هم آخوند جنایتکار که نماینده یا نماد دیکتاتوری دینی و سیاه حاکم بر کشور ما است، نماد دشمن می‌شود. این آگاهی و استشعار در همه‌جا خودش را نشان می‌دهد. این فهم و بلوغ سیاسی و خواست مبرم مردم برای تغییر در همه‌جای ایران خود را نشان می‌دهد.

در این شرایط، گردهمایی سالانه مقاومت و آنچه امسال در ویلپنت پاریس اجرا می‌شود، می‌خواهد این پیام را به جهان بدهد که کهکشان بزرگ سال ۹۷، این حقیقت را هم به مردم جهان و هم به مردم ایران و به کسانی که در این اجتماع شرکت می‌کنند می‌گوید که رژیم ساقط می‌شود، رژیم آلترناتیو دارد و آینده از آن مردم ایران است و مردم آماده‌اند که آینده را دست بگیرند.

اگر خاطرتان باشد خواهر مریم در سخنرانی کهکشان سال قبل گفتند پیام من به همه دنیا این است که:

۱ـ این رژیم باید ساقط شود تا صلح و آرامش به منطقه و جهان و دموکراسی و آزادی در ایران محقق شود. لازمه این‌ها، سقوط این رژیم است.

۲ـ امکان ساقط کردن این رژیم هست و سرنگونی در دسترس است.

۳ـ این رژیم یک آلترناتیوی دارد که قدرت جایگزینی رژیم و انتقال آرام قدرت از این فاشیسم دینی به نمایندگان واقعی مردم را دارد.

بخش زیادی از این پیام بارز شده است. امسال با قیامی که از ۵ماه پیش شروع شده و ادامه دارد، این پیام خودش را بارز کرده است.

امسال حرف ما این است که این رژیم آینده‌یی ندارد، ساقط شدنی است. ایرانیانی که این‌جا هستند، نمایندگان واقعی مردم ایران‌اند و تمایل مردم ایران را بازگو می‌کنند. این آلترناتیو، جایگزین رژیم خواهد شد و خواهد توانست ایران را به ساحل امن و امان برساند و از یک بحران ۴۰ساله به صلح، به آرامش و دموکراسی و حاکمیت مردم و آبادانی برساند و نیز آزادی و عدالت را محقق کند. کما این‌که این گردهمایی به مردم ایران، به کانونهای شورشی، به شوراهای مقاومت، به کارگران اعتصابی در اصفهان و خوزستان و اهواز و سایر جاهای دیگر کشور، به غارت‌شدگان، به جوانان زاهدان و هموطنان بلوچمان، به هموطنان عرب و کردمان می‌گوید که این قیام و این مردم پشتیبان دارند. می‌گوید که این قیام ادامه دارد و این رژیم سرنگون شدنی است و همه ما باید عزم و اراده‌هایمان را برای سرنگونی رژیم متمرکز کنیم. این پیام این کهکشان است. خیلی از نیروهایی که از داخل تماس می‌گیرند مثل کانونهای شورشی، هواداران مقاومت و ایرانیانی که در خیزش حضور و شرکت دارند، پیام می‌دهند که کهکشان امسال، کهکشان قیام است.

به جامعه جهانی می‌گوییم که آری، آینده ایران از آن این مقاومت و از آن مردمی است که این روزها در خیابانها هستند.

 

سوال: از توضیحات شما این‌طور می‌فهمم که هدف و مخاطبان کهکشان امسال، صرفاً عناصر خارج از کشور نیستند و پابه‌پای سیاستهای خارجی مقاومت، مشخصاً روی قیام‌کنندگان، کانونهای شورشی و شوراهای مقاومت تأکید می‌شود. درخواست دارم که این را بیشتر توضیح دهید که منظورتان چیست؟

محمد محدثین: واقعیت این است که آنها مخاطب اول کهکشان و این گردهمایی هستند. آنها که در پاریس گردهم می‌آیند، در واقع نمایندگان و سخنگویان و پشتیبانان کسانی هستند که در داخل ایران به قیام مشغول‌اند. هدف ار کهکشان یا گردهمایی سالانه این است که بگوید مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران هیچ حرکت و سیاست و فعالیت و پروژه‌یی را انجام نمی‌دهد، الا این‌که در راستای سرنگونی رژیم آخوندی و در راستای قیام مردم ایران باشد. به طریق اولی آنچه که در ۳۰ژوئن (۹تیر) قرار است برگزار شود، تماماً در ارتباط و برای قیام در داخل ایران است. در حقیقت این کهکشان و گردهمایی، جزیی از قیام مردم ایران است. ادامه قیام مردم ایران است که پیامش تغییر رژیم آخوندی و سرنگونی فاشیسم دینی حاکم بر ایران می‌باشد.

جوانان ایران و کانونهای شورشی و بسیاری از رزم‌آوران داخل ایران در کارخانه‌جات یا مناطق مختلف مشغول ساختن و آفرینش قیام هستند. این‌ها خودشان می‌گویند که کهکشان امسال، پشتیبان و سخنگوی این قیام است.

لازم است که نکته‌یی را اشاره کنم. آنچه هم که از سیاست خارجی صحبت می‌کنیم، تأثیر همین کهکشان یا فعالیت‌های مقاومت روی سیاست خارجی است. از قضا خود سیاست خارجی را هم برای این می‌خواهیم که قیام مردم ایران را تسهیل کند. بهتر است بگوییم که باید کاری کنیم که سیاست خارجی در مسیر قیام مردم ایران سنگ‌اندازی نکند. همان‌طور که اشاره کردم در چند دهه گذشته و اصلاً از ابتدای حاکمیت این رژیم ـ غیریکی دو سال اول که هنوز خودشان را پیدا نکرده بودند ـ تمام دولتهای آمریکا به‌نوعی با رژیم آخوندی سازش کردند و این رژیم از این‌ها سود برده است.

رهبر مقاومت ایران از سال‌ها پیش در خیلی از موارد بارها تأکید کرده بود که در ۲۰۰سال گذشته، در تاریخ دیپلوماسی نوین، از زمانی که ایران در دوره ناپلئون ارتباط دیپلوماتیکی داشته است، هیچ‌گاه هیچ رژیمی در ایران به اندازه آخوندهای حاکم، از غرب استفاده عملی نکرده است. این رژیم با آن‌که بیشترین شعارهای ضد غربی را می‌دهد، بیشترین استفاده را هم از غرب کرده است. در همین ۲۰سال اخیر، گذاشتن مجاهدین در لیست تروریستی توسط اروپا و آمریکا، بزرگترین شکاف برای آخوندها بوده است؛ نمونه‌هایی مثل ایران ـ کنترا یا ایران‌گیت در سال ۱۹۸۵، بمباران مجاهدین در عراق، حبس و حذف مجاهدین در عراق و برخلاف توافقات صورت گرفته، تحویل حفاظت مجاهدین به دژخیمی مثل نوری المالکی. همین‌طور سکوت در قبال کشتار مجاهدین در اشرف و لیبرتی و به موازات این‌ها خدماتی که به رژیم آخوندی داده‌اند مثل باز کردن درهای عراق رو به این رژیم، باز گذاشتن در سوریه رو به رژیم، سکوت در مقابل دست‌اندازی‌هایش در منطقه، سکوت در مقابل نقض وحشیانه حقوق بشر. در کجا به اندازه ایران آخوندی اعدام سیاسی بوده است؟ در مقابل همه این‌ها از جانب اروپا و آمریکا سکوت بوده است.

وقتی ما از سیاست خارجی صحبت می‌کنیم و از جمله با کهکشان، پیام به جامعه جهانی می‌دهیم که با این رژیم سازش نکنید، در واقع می‌خواهیم کاری کنیم که در مقابل همین قیام‌ها سنگ‌اندازی نکنند. وقتی که دست در دست رژیم می‌گذارند، باعث می‌شود که قدرت رژیم برای سرکوب قیام و مقاومت بیشتر شود. باعث می‌شود که این حکومت بیشتر ادامه داشته باشد.

اگر سیاست مماشات نبود؛ اگر کارهایی که دولتهای آمریکا کردند، ‌نبود، این رژیم قطعاً در وضعیت کنونی نبود و تعادل بین مردم و رژیم به‌طور کیفی متفاوت و به نفع مردم بود. بنابراین همهٔ آن چیزهایی که ما از این کهکشان و افشاگری اتمی و نقض حقوق‌بشر و هر کاری که در سطح بین‌المللی می‌کنیم، هدف، چیزی جز به هم زدن تعادل‌قوا به نفع مردم و علیه رژیم نیست. هدف، کند کردن سیاست مماشات و اجازه ندادن به خدمات دادن بیشتر به رژیم است. این‌ها هدف غایی ما در سیاست خارجی است.

ما چشم ندوختیم که این رژیم را دیگری مثل آمریکا یا اروپا سرنگون کند. ما برای این تلاش می‌کنیم که اروپا و آمریکا در مقابل مسیر سرنگونی و مسیر قیام و تغییر در ایران سنگ‌اندازی نکنند.

آنچه ما در ماه آینده در کهکشان دنبال آن هستیم، هموار کردن همین راه است. رو به داخل به مردممان و به کانونهای شورشی پیام بدهیم و ببینند که قیامشان پشتوانه دارد. به جامعه جهانی هم بگوییم که بگذارید مردم ایران تکلیفشان را با این رژیم تعیین کنند.

 

سوال: شما از سه بردار یا مؤلفه در قیام ایران صحبت کردید: بردار اجتماعی و داخلی، بردار سیاست بین‌المللی و بردار مقاومت و سازمان‌یافتگی قیام در داخل میهنمان. می‌خواستم مقداری در مورد این سه و تأثیر متقابل آنها بر گردهمایی ۹تیر در پاریس توضیح دهید.

محمد محدثین: اگر به قیامی که در دی۹۶شروع شد نگاه کنیم، ۳ضلع این مثلث را می‌توانیم ببینیم. همین عوامل را به زبان معکوس خامنه‌ای نیز اعتراف کرد. واقعیت این است که ما با یک جامعه انفجاری مواجه هستیم؛ جامعهی که پس از ۴دهه حاکمیت آخوندها، تار و پودش از هم دریده شده، با توجه به اقتصاد ورشکسته، بالا رفتن قیمت ارز، بیکاری، فقر، تورم، فساد، تبعیض، به حاشیه راندن بخش‌های وسیعی از جامعه، سرکوب اجتماعی ـ سیاسی، وضعیت زنان، هیچ راهی برای حل و فصل مسائل جامعه وجود ندارد. مردم به این حقیقت رسیده‌اند که با این رژیم اوضاع مملکت سر و سامان نمی‌گیرد. زندگی معمولی امکان‌پذیر نیست. شرایط انفجاری است. این رژیم فاسد و تبهکار نه پول دارد و نه یک سیستم سالم. فقط به حفظ حاکمیت فکر می‌کند. این شرایط بنیادی تغییر است. در آن روی سکه، مقاومت سازمان یافته‌یی وجود دارد (شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین) که شعله‌های مقاومت را فروزان نگه‌داشته است. از پایداری در اشرف و لیبرتی گرفته تا دیدگاهها و عملکرد رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت و تا شبکه‌های داخل کشور، کارزارهای بزرگ از قبیل کارزار دادخواهی شهیدان قتل‌عام۶۷شعله پایداری را در جامعه روشن نگه‌داشته؛ همچنین با کانونهای شورشی، عامل ایجاد، استمرار و ارتقا قیام است.

در یک کلام وضعیت انفجاری جامعه و شرط ذهنی آن یعنی عنصر سازمان دهنده، در هر انقلابی لازم و ملزوم هم هستند و امروز این دو عامل در میهن ما پا به پای هم جلو آمده‌اند؛ به‌خصوص تا آنجا که به عامل مقاومت برمی‌گردد بعد از هجرت بزرگ ـ که شورای ملی مقاومت از آن به‌عنوان بزرگترین پیروزی مقاومت یاد کرد ـ توطئه‌های رژیم در هم شکست. مجاهدین امن و سالم و سازمان‌یافته با همان ساختار خودشان به آلبانی منتقل شدند. بعد از آن بالطبع ظرفیت و کارآیی این مقاومت افزون شده است. اینجا یک عنصر سوم هم وجود دارد که تاکنون به‌عنوان مانع عمل می‌کرده. امروز این عنصر بین‌المللی مماشات با تغییر دولت آمریکا به‌طور نسبی برطرف شده و حرکت دو عامل دیگر را هموار کرده است. این ۳مؤلفه در پیشروی و شعله‌ورتر شدن آتش قیام نقش مؤثر ایفا کرده است.

آنچه که مهم است و باید به آن دقت کنیم به زبان آرمانی و ایدئولوژیک ما استراتژی مقاومت ایران «کس نخارد پشت من» است؛ یعنی ما در انتظار کسی دیگر نیستیم. این‌طور نیست که بگوییم اتفاقاتی بیفتد و رژیم سرنگون شود و شانسی پیش بیاید. ما بر اساس شانس‌ها و احتمالات و وقایع خارج از خودمان و «ان شاءالله اتفاق خواهد افتاد» عمل نمی‌کنیم. البته به‌عنوان یک جنبش انقلابی و نیروی مسئول از هر اتفاق باید حداکثر بهره را به نفع خلقمان ببریم. در سیاهترین دوره سیاست مماشات ما خط خودمان را پیش بردیم. در این ۴دهه بدترین دوره مماشات مربوط به دوره ریاست‌جمهوری اوباما بوده است. در این دوران مجاهدین با پایداری خودشان و نیز جنبشی که خواهر مریم در خارج به راه انداختند اعم از اعتصاب و تظاهرات و همه کارهایی که هر روز شما از سیمای آزادی پخش کردید، یک ناممکن ممکن شد و مجاهدینی که قرار بود توسط رژیم قتل‌عام شوند، از این دام بیرون آمدند. بنابراین ما منتظر ننشستیم ولی از هر تحول باید حداکثر استفاده را می‌بردیم و ببریم. تحولات را باید خودمان بسازیم. ما در انتخابات آمریکا نقشی نداشتم ولی اگر نبود کارهایی که طی سالیان همین مقاومت در دوره سیاه سیاست مماشات کرد. اگر نبود کارزاری که همین هموطنان و مجاهدین و شورای ملی مقاومت در ۱۰سال گذشته در همین آمریکا برای درآوردن اسم مجاهدین از لیست تروریستی و نیز انتقال آنها به آلبانی انجام دادند، امروز اصلاً صحنه سیاسی آمریکا در رابطه با ایران و مقاومت ایران و در رابطه با مجاهدین این‌طور نبود که هست. دولت عوض می‌شد اما این توجهات به ایران و قیام ایران نبود. این واقعیت را رژیم نیز با زبان ابلهانه اعتراف می‌کند. می‌گوید آقا اینهایی که به دولت آمریکا رفته‌اند حقوق‌بگیران مجاهدین هستند. یک نظام چقدر باید احمق باشد که این حرفها را بزند. آخر تو که می‌گویی مجاهدین مزدور و حقوق‌بگیر آمریکا و اسرائیل‌اند، یک زمان می‌گفتی حقوق‌بگیر شوروی و عراق، بعد می‌گویی الآن حقوق‌بگیرهای مجاهدین رفته‌اند توی کاخ سفید و دولت آمریکا. این زبان شیطانی آخوندهاست. مجبورند به این حقیقت اعتراف کنند.

مجاهدین با کار شبانه‌روزی خودشان توانسته‌اند بخشی از جامعه سیاسی آمریکا در کنگره، سنا، دولت و محافل سیاسی را متوجه حقانیت مقاومت ایران کنند و متوجه این کنند تا این رژیم هست، صلح و آرامش در منطقه نخواهد بود. این نتیجه مقاومت و کهکشانهای برگزار شده است. پروژه‌های این مقاومت با خون جگر و با کار مینیاتوری انجام شده. شاید بشود روزی خلق قهرمان ایران را در جریان جزئیات آن قرار داد. بودجه این کارزارها با خون دل تأمین شده. این حرف مبالغه‌آمیز نیست. روزی نبوده که این مقاومت زیر بار میلیون‌ها دلار قرض نباشد. با این خون جگر، با شرافتمندانه‌ترین گدایی تاریخ، مجاهدین یک دلار، یک دلار از هموطنانشان پول جمع کرده‌ و یک سیاست انقلابی و شرافتمندانه را پیش برده‌اند. رژیم از همین سوخته؛ از سرمایه‌هایی که مقاومت کرده و خواهر مریم که از ۱۷ژوئن تا الآن به آن مشغول بوده است.

با برگزاری گردهمایی، شما شرایط بین‌المللی را برای قیام در ایران مساعدتر می‌کنید. جامعه جهانی می‌فهمد که این حرفهایی که می‌زنند اگر در ایران قیام شود آشوب می‌شود. چنین چیزی نیست. ایران صاحب و آلترناتیو دارد. یک نیروی انقلابی مخلص و فداکار دارد که نمی‌گذارد خلأ ایجاد شود. گردهمایی روحیه مردم ایران را برای قیام تشویق می‌کند. بنابراین پیوستن، کمک مالی و تأمین هزینه‌های کهکشان و نیز جذب هموطنان برای شرکت در آن در خدمت قیام است. ایرانیانی که در خارج کشور هستند اگر می‌خواهند در قیام شرکت کنند و جزیی از قیام مردم ایران باشند باید این گردهمایی را تقویت کنند و به آن سوخت برسانند.

 

سوال: ۱۲ماده اعلام شده از سوی وزیر خارجه آمریکا در روز ۳۱اردیبهشت، چه در دستگاه خود رژیم آخوندی و چه در محافل و رسانه‌های بین‌المللی، بسیار انعکاسات گسترده‌یی داشت. سؤال این است که این ۱۲ماده و اعلام استراتژی آمریکا را چطور ارزیابی می‌کنید و سابقه موادی که گفته شد را چطور می‌‌بینید؟

محمد محدثین: اعلام مواضع وزیر خارجه آمریکا در دوشنبه گذشته (۳۱اردیبهشت) که اولین سخنرانی وزیر خارجه آمریکا پس از روی کار آمدنش هست، حاوی نکات بسیار مهمی بود. اگر به این مواد نگاه کنیم، موادی هستند که در طول سالیان بارها و بارها مقاومت ایران روی آنها تأکید کرده بود. این مواد به سیاست اتمی و کار کردهای اتمی رژیم و کار کردهای منطقه‌یی رژیم و موشکی رژیم پرداخته است. البته در اعلام مواضع و در خود سخنرانی آقای پمپئو که هفته پیش در بنیاد هرتیچ آمریکا داشت، به‌طور مبسوط راجع به قیام مردم ایران، راجع به نقض حقوق‌بشر، راجع به جنایت‌های رژیم در داخل و خارج ایران صحبت کرد و نتیجه‌گیری‌ یا به نوعی خواست‌هایش از رژیم آخوندی و آن چیزهایی که می‌خواهد رژیم عمل کند، این ۱۲ماده است.

ما در موضوع اتمی از سال‌ها پیش این موارد را خاطرنشان کرده بودیم. از جمله در همان روزی که قرارداد موقت در آذر سال ۱۳۹۲بین رژیم و ۱+۵در ژنو منعقد شد، رئیس‌جمهور مقاومت کارهای درستی را که باید در موضوع اتمی انجام شود، برشمرد. قبل از آن هم مقاومت ایران همه آنها را گفته و به اطلاع رسانده بود. بعد از آن هم همواره این موارد را مقاومت ایران خاطرنشان کرده است. حالا دقیقاً همان نکات در ۱۲ماده وزیر خارجه آمریکا با چندین سال تأخیر آمده است.

مقاومت ایران از روز اول گفت: «اگر می‌خواهید رژیم آخوندی به بمب اتمی دست پیدا نکند، باید بساط غنی‌سازی را جمع کنید؛ باید بازرسی‌های هر زمان- هر مکان، بازرسی‌های سرزده به همه مراکز مشکوک رژیم امکان‌پذیر باشد. مقاومت ایران همان زمان گفت باید سیستم موشکی رژیم که قدرت حمل کلاهک‌های هسته‌یی دارد، برچیده شود. مواد ۱۲ماده تا آنجا که به موضوع اتمی و موشکی برمی‌گردد، دقیقاً همان موادی است که بارها و بارها مقاومت ایران آنها را تکرار و بر آن اصرار کرده است.

متأسفانه سیاست مماشات باعث شد که در طول این سالیان این خط یعنی همین موادی که وزیر خارجه آمریکا اعلام کرده است، پیش نرود. این مواد همان موادی است که در سال ۲۰۰۲میلادی (۱۳۸۱) وقتی مقاومت ایران سایت‌‌های نطنز و اراک را که جهان از آن بی‌خبر بود، افشا کرد، باید انجام می‌شد. مقاومت ایران همان موقع هم یعنی از ۱۶سال پیش این را گفته بود. در اوت ۲۰۰۲در واشینگتن دفتر شورای ملی مقاومت دو سایت نطنز و اراک را برای اولین بار فاش کرد که دنیا شوکه شد. آن روز کسی باور نمی‌کرد. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نمی‌خواست به ایران برود و می‌گفت جدی نیست و می‌گفت مگر می‌‌شود دور از چشم جهانی چنین اتفاقی افتاده باشد. این همه ماهواره وجود دارد، این همه تجهیزات پیشرفته در دنیا هست، این همه بررسی‌های سازمان ملل هست، آمریکا هست، سازمانهای اطلاعاتی قدرتهای بزرگ هستند؛ چطور چنین چیزی امکان دارد؟ ولی دیدیم که بود و واقعیت داشت. همین آخوند روحانی در خاطراتش در کتابی که راجع به دیپلوماسی هسته‌یی نوشته، می‌گوید «همه چیز داشت خوب پیش می‌رفت. در تابستان ۱۳۸۱منافقین به دستور آمریکا و صهیونیزم و اسراییل و یک مشت مزخرف، آمدند یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار کردند. کارشناسان ما گفته بودند که تا پایان سال ۲۰۰۳[یعنی حدود ۱۵ماه بعد از افشاگری مقاومت در واشینگتن] سانتریفوژهای ما به ۳۰هزار خواهد رسید (یا ۵۰هزار، چون سند جلویم نیست)، ولی مجاهدین آمدند همه‌چیز را به‌هم زدند».

همان موقع راه‌حلش همین بود که امروز آقای پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا با ۱۶سال تأخیر می‌گوید. این‌که می‌گوییم سیاست مماشات و دولتهای گذشته آمریکا و تروئیکای اروپا، چه خدماتی به رژیم آخوندی کردند، مؤید همین است. همان موقع بود که فرانسه و انگلیس و آلمان در مذاکرات فشرده‌یی با رژیم آخوندی به او امتیاز دادند. بعد هم که ۱+۵آمد و آمریکا و چین و روسیه هم وارد شدند و بیشتر به رژیم امتیاز داده شد و رژیم پیش رفت.

کما این‌که در مورد منطقه حرف‌‌هایی که در ۱۲ماده‌یی وزیر خارج آمریکا هست، حرف‌هایی است که از سال‌ها پیش از شروع قیام مردم سوریه، از وقتی که رژیم ولایت شروع به مداخله کردن کرد، مقاومت ایران این حرف‌ها را زده است. خواهر مریم بارها در جلسات مسلمین، در جلساتی که کشورهای عربی شرکت داشتند، در کهکشانها و در جاهای مختلف خاطرنشان می‌کردند که این رژیم باید از منطقه خلع ید بشود. در این ۱۲ماده‌یی که نگاه کنیم می‌گوید همه نیروهای تحت‌امر رژیم باید از سوریه بیرون بروند. این حرفی است که از پنج شش سال پیش زده شده است. در عراق دخالت نکند و شبه‌نظامیان وابسته به رژیم خلع‌سلاح شوند. در یمن دخالت نکند و موشک نزند. این‌ها دقیقاً همان حرف‌هایی است که مقاومت ایران زده بود.

آنچه که مقاومت ایران در طول سالیان گفته است، واقعیتها و نیازهای مبرمی است که مقاومت بر اساس درک عمیق از وضعیت ایران و درک عمیق از وضعیت رژیم، آنها را گفته است. مقاومت ایران این درک عمیق را از کجا به دست آورده است؟ از جنگ با این رژیم، در مبارزه فشرده با این رژیم، از روز اول به این حقایق رسیده است و این رهنمودها را هم به جامعه جهانی داده است. ضمن این‌که خودش هم برای آن تلاش کرده است. اگر افشاگریهای مقاومت ایران نبود، الآن دنیا با یک رژیم وحشی بنیادگرای مجهز به بمب اتمی طرف بود. به همین‌خاطر فکر می‌‌کنم همان‌طور که در پیام رهبر مقاومت هم آمد بود، مردم انتظار دارند که همین ۱۲مواد محقق و عمل بشود.

مقاومت ایران چیزی بیشتر از این از جامعه جهانی نخواسته و نمی‌خواهد. ما نخواسته‌ایم که بروند به جای ما رژیم آخوندی را به زمین بزنند. همین‌ها را عمل کنید. همین ۱۲ماده را. این بساط اتمی رژیم آخوندی را جمع کنید. رژیم را از منطقه بیرون کنید. آن را بیاورید داخل مرزهای ایران. به این ترتیب مردم ایران خیلی راحت‌تر می‌توانند از شر این رژیم خلاص شوند. کما این‌که الآن هم این حرف‌ها، حرف‌های مردم ایران است. همین که می‌گویند: سوریه را رها کن، فکری به‌حال ما کن. این زبان دل همه مردم ایران است. به همین خاطر فکر می‌کنم که اگر این ۱۲ماده جامه عمل بپوشد، ضربه هولناکی به رژیم است.

همان‌طور که وزیر خارجه آمریکا گفت، آمریکا خواهان تغییر رفتار رژیم ایران است. ما هم موافقیم که رژیم رفتارش را تغییر دهد. آنوقت اگر رژیمی باقی ماند، آن موقع ما می‌‌رویم با او صحبت می‌کنیم. اگر این رژیم رفتارش را تغییر داد و باز هم رژیم بود، بعداً همدیگر را می‌بینیم. خود خامنه‌ای بارها گفته است و سال پیش خیلی با صراحت و با فصاحت گفت: «این‌ها می‌خواهند رفتار ما تغییر پیدا کند، ولی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی، تغییر رفتار همان تغییر رژیم است». از این بابت ما فکر می‌‌کنیم این ۱۲ماده‌یی قدم بسیار مثبتی است و امیدواریم که به آن عمل شود.

رمز موفقیت مقاومت و سازمان ما پرداخت قیمت است. به میزانی که قیمت بدهیم، در این مقاومت پیشروی می‌کنیم. خواهران و برادرانی هستند که کار خودشان را رها کرده و وارد کارزار کهکشان شده‌اند. من از همه خواهران و برادران خارج کشور خواهش می‌کنم همه این کار را بکنند. وقت اختصاص بدهند. انرژی بگذارند. از مشاغل و گرفتاریهای روزمره خودشان کم کنند و به کهکشان بپردازند.

امسال کهکشان با استقبال بیشتری مواجه است؛ چون مردم بیشتری دنبال قیام هستند. مردم بیشتری خواهان سرنگونی رژیم هستند. مردم بیشتری به این حقیقت پی برده‌ و ایمان آورده‌ و باور دارند که این رژیم سرنگون‌ شدنی است و باید در امر سرنگونی‌اش مشارکت کرد. حالا که ما در ایران نیستیم و این امکان را نداریم که در قیام شرکت کنیم، در اینجا مشابه آن را در ابعاد گسترده‌تر می‌توانیم انجام دهیم. تقاضامندم به ایرانی‌ها مراجعه کنید و آنها را به این کارزار کهکشان قیام دعوت نمایید تا در این کارزار بزرگ با قیام مردم ایران همراه شوند.

 

سوال: آیا اعتصاب رانندگان ادامه پیدا می‌کند یا رژیم می‌تواند سرکوب کند؟

محمد محدثین: رژیم هر لحظه ممکن است بخشی از قیام را سرکوب کند؛ اما قیام و شرایطی که قیام به‌وجود آورده را نمی‌تواند سرکوب و نابود کند. ممکن است بر اثر فشار، بخشی از اعتصاب‌کنندگان را سرکوب کند یا با عقب‌نشینی مانع از ادامه اعتصاب شود؛ اما هرگز نمی‌تواند تمامیت قیام را سرکوب کند. با توجه به این‌که امروز لایه‌های مختلف مردم به قیام رو آورده‌اند و رژیم هم تلاش کرد نابود کند، دیدیم نتوانست خاموش کند. کانونهای شورشی در شهرهای مختلف یکی پس از دیگری ادامه دارد. قیام یک امر به هم پیوسته‌یی است که می‌تواند در مقابل رژیم بایستد.

 

سوال: آیا عبارت «هر لحظه با قیام» که در ادبیات مقاومت آمده است، در تعارض با این همه انرژی که برای کهکشان صرف می‌شود نیست؟

محمد محدثین: امروز هر کاری که در خدمت قیام نباشد و مضمون هر نفس با قیام و «هر لحظه با قیام» نداشته باشد، برای مقاومت و سازمان مجاهدین ایران مشروع نیست. هر کاری که در خدمت قیام و سرنگونی نباشد، زائد، لوکس و اتلاف انرژی است.

اموالی که در اختیار مجاهدین هست، کمکهایی که در اختیار مجاهدین قرار می‌گیرد، این‌ها امکانات و سرمایه‌های خلق و انقلاب است و امروز صرف کردن هر انرژی و امکانی جز در راه قیام، خلاف شرع و انقلاب است.

امروز این کهکشان مصداق هر نفس با قیام است. این‌که ما می‌گوییم گردهمایی سالانه، درست است اما عبارت دقیقی نیست؛ اگر امسال خرداد نبود و در آستانه مناسبتهایی که در ۳۰خرداد سمبلیزه می‌شود (مانند روز شهیدان و زندانیان سیاسی و...) نبودیم و در مهرماه هم بودیم، باید عملی که در پیش داریم را آن زمان هم انجام می‌دادیم. الآن خوشبختانه این‌ها روی هم افتاده است.

آنچه در کهکشان است، چیزی نیست که سال‌های قبل داشتیم؛ درست است که تاریخ برگزاری همان است و در ابتدای تابستان برگزار می‌شود، اما واقعیت این است که این نیاز این مرحله از قیام مردم ایران است. پس هر نفس با قیام جوابش برای هم‌وطنانمان در خارج کشور همین است: هر نفس و هر لحظه با قیام.

به همین علت من برادرانه از همه یاران درخواست می‌کنم در این کارزار شرکت کنند. شک نکنید که بازتاب‌هایش رو به رژیم، رو به مردم و رو به جامعه بین‌المللی، تمام و کمال در خدمت قیام مردم ایران است.

 

سوال: الآن بحث استمرار قیام است و با وجود تلاش‌های رژیم، شاهد تلاش‌های قیام‌آفرینان در شهرهای مختلف هستیم. از طرفی می‌بینیم که لابی‌های رژیم و کسانی که خواهان حفظ رژیم هستند، به شکل‌های مختلف پیام و هشدار می‌دهند که اگر امنیت ایران ـ یعنی امنیت رژیم ـ به‌هم بخورد، ایران سوریه می‌شود. پاسخ شما چیست؟

محمد محدثین: این حرفی است که نمایندگان رژیم تلاش می‌کنند جا بیندازند. می‌گویند به یمن و سوریه نگاه کنید و اگر می‌خواهید ایران به این وضعیت گرفتار نشود، دست به وضع موجود نزنید. این سفسطه و ترفند حقیری است که رژیم به‌کار می‌برد. البته این حرف جدیدی نیست؛ حتی شاه هم استفاده می‌کرد و می‌گفت اگر ایران سقوط کند، تجزیه و «ایرانستان» می‌شود! الآن با توجه به حساسیت‌های منطقه، تلاش می‌کنند این حرف را جدی‌تر پیش ببرند. در این‌جا رژیم در این شرایط تلاش می‌کند دو استفاده از سوریه کند:

ـ اول این‌که خودش سوریه را به سوریه کنونی تبدیل کرده است

ـ هم‌زمان از الگوی سوریه بقیه را می‌ترساند که مواظب باشید ایران سوریه نشود.

البته چون واقعیت بسیار روشن است، این حرف در میان افراد سیاسی و کسانی که تجربه دارند، خریدار ندارد. همه به دلایل زیاد می‌دانند و به دو علت مهم، این حرف بی‌ربط است و موضوعیت ندارد:

ـ اول این‌که ساختار ملی و مذهبی جامعه ایران و ساختار اقوامی که در آن هستند، قابل مقایسه با سوریه و کشورهای دیگر منطقه نیست.

ـ دوم و مهم‌تر این‌که سوریه و عراق و یمن را رژیم به این روز انداخته است. این کشتار را رژیم به سوریه تحمیل کرده است. اگر سال ۲۰۱۳ رژیم لشکر‌کشی به سوریه نمی‌کرد، کار به این‌جا نمی‌رسید و بشار اسد نابود شده بود. این را خود رژیمی‌ها می‌گویند. پاسدار همدانی ـ که در همین جنگ کشته شد ـ گفت «بشار اسد ناامید شده بود و می‌خواست از سوریه برود؛ اما خامنه‌ای گفت بروید نجات دهید و ما رفتیم». یعنی نه داعشی در این ابعاد ایجاد می‌شد و نه ۱۲میلیون آواره می‌شدند و ۶میلیون پناهنده و... اگر رژیم نبود که این همه کشت و کشتار نمی‌شد. عامل اصلی همه این کشتارها رژیم است. در عراق هم هم‌چنین. الآن در عراق همه دریافتند که جنگ از روز اول اشتباه بود. بزرگترین اشتباه استراتژیک آمریکا این بود که درهای عراق را رو به رژیم باز کرد. الآن می‌بینم که تمام منطقه از آثار آن رنج می‌برد.

در دسامبر ۲۰۰۳(آذر سال ۸۲) در حالی که رژیم هنوز میدان‌دار نشده بود، خانم مریم رجوی خطاب به جمعی در لندن گفت «خطر دخالتهای رژیم در عراق صد بار بیشتر از خطر اتمی رژیم است». پس می‌بینیم که اگر رژیم آخوندی سقوط کند، ایران، سوریه که نمی‌شود، تازه وضع عراق و سوریه و یمن هم خوب می‌شود. اگر می‌خواهیم وضع سوریه و یمن و عراق و... درست شود، راه همین است. اگر رژیم نباشد، همه مشکلات در این کشورها به‌سرعت تغییر سمت می‌دهند.

ـ عامل سوم وجود و نقش آلترناتیو در ایران است. در سوریه و عراق آلترناتیوی نبود. اشتباه آمریکا هم این بود که به این موضوع توجه نداشت. اگر‌چه تهاجم و کشورگشایی در هر حال غلط است؛ اما کسی که این کار را انجام داد، آیا آلترناتیوی در عراق داشت؟ آیا یک نیروی ملی و مردمی در این کشور وجود داشت که تا شما رفتید آن رژیم را سرنگون کنید، روی کار بیاید؟ در عراق آلترناتیوی وجود نداشت. حتی الآن هم ۱۵سال بعد از سقوط عراق، هنوز یک نیروی سیاسی که بتواند اوضاع را به‌دست بگیرد، وجود ندارد. در سوریه آلترناتیوی وجود نداشت؛ بعد از این‌که قیام شد، کم‌کم آلترناتیو شکل گرفت. به همین علت رژیم در این کشورها دست باز پیدا کرد.

اما در ایران آلترناتیو وجود دارد. یک نیروی سیاسی، مسئول، متعهد، با ریشه‌های تاریخی، با پایگاه اجتماعی و برنامه‌ها و ساختار مشخص وجود دارد که اجازه نمی‌دهد خلأ قدرت، تبدیل به بحران و جنگ داخلی شود. اجازه خلأ قدرت نمی‌دهد. طرح شورای ملی مقاومت و پیشنهاد دولت موقت شورای ملی مقاومت، در همین رابطه عبارت است از طرح‌هایی برای انتقال قدرت از رژیم آخوندی ـ بعد از سرنگونی ـ به دولت منتخب مردم. الآن در ایران امکان انتخابات نیست و مشروعیت ناشی از مقاومت است. کسی که مقاومت می‌کند، مشروعیت دارد. فردا اگر رژیم سقوط کند و امکان انتخابات آزاد باشد، دولت موقتی که در برنامه شورای ملی مقاومت پیش‌بینی شده، کارش این است که الزامات و شرایط را برای یک انتقال آرام قدرت به نمایندگان مردم فراهم کند. در برنامه شورای ملی مقاومت، این موضوع تصریح شده است که عمر دولت موقت حداکثر ۶ماه است. مسئولیتش برگزاری انتخابات آزاد است تا مجلس مؤسسان قانون اساسی را تدوین و تنظیم کند. این مجلس مؤسسان دو وظیفه خیلی مهم دارد:

اول تدوین قانون اساسی جمهوری جدید.

دوم اداره موقت کشور.

به عبارت دیگر یک مجلسی که مردم به آن رأی دادند، تشکیل می‌شود و آنها دولت موقت‌شان را انتخاب می‌کنند. یعنی یک دولت موقتی تحت نظر مجلس مؤسسان برای اداره امور کشور انتخاب می‌کنند. هم‌زمان مجلس مؤسسان، قانون اساسی جدید را تدوین کرده و به رفراندوم گذاشته می‌شود و مردم رأی می‌دهند. دولت بعدی و انتخابات بعدی بر اساس همین قانون اساسی شکل می‌گیرد.

به این ترتیب می‌بینیم که بعد از سرنگونی رژیم، قدرت، آرام و قانونمند به مردم منتقل می‌شود. کما این‌که وقتی از مریم رجوی به‌عنوان رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت بعد از سرنگونی صحبت می‌کنیم، تضمین همین انتقال آرام قدرت از روز سرنگونی رژیم تا تدوین قانون اساسی و تشکیل جمهوری جدید است. قانون اساسی مصوب مجلس مؤسسان با آرای مثبت رفراندوم سراسری اجرایی می‌شود.

بنابراین سه دلیل گفتیم: اول این‌که ایران ساختارش اساساً و به دلایل فرهنگی و مذهبی و... با سوریه متفاوت است. دوم منطقه و سوریه را رژیم آخوندی به این روز کشانده و سوم این‌که در ایران آلترناتیوی وجود دارد که اجازه چنین وضعیتی را هرگز نخواهد داد.

خوب است در این‌جا باز هم پل بزنم به بحث اصلی و بگویم اگر می‌خواهیم جواب سوریه نشدن ایران را بدهیم، به همین کهکشان بیاییم.

مطمئناً ملتی که یک آلترناتیو و نیروی سیاسی مقتدری دارد که این کهکشان را برگزار می‌کند، چنین نیرویی سازماندهی و قدرتی را دارد که چنین حمایت بین‌المللی را کسب می‌کند. قطعاً از قیام آن هم جنگ داخلی مانند سوریه در نمی‌آید. پس با متمرکز کردن همه تلاش‌هایمان روی کهکشان و قیام و آلترناتیو و تأکید تلاش‌هایمان روی «هر لحظه با قیام»، توطئه‌ها و ترفندهای رژیم را هم خنثی کنیم.

در پایان بار دیگر از همه هموطنان تقاضا می‌کنم در این مرحله حساس تاریخی که کشور ما در آستانه یک تحول بزرگ است، به وظیفه خود قیام کنند. در سرفصل‌های بزرگ وظیفه عناصر آگاه و کسانی که امکان و توانایی دارند، مضاعف است. ما همیشه در تاریخ، لحظات تعیین‌کننده داشته‌ایم. در شهریور ۱۳۲۰وقتی رضاخان مجبور شد ایران را ترک کند، شرایط ویژه‌یی برای ایران پیش آمد. متأسفانه آن زمان سازمان مجاهدین خلق ایرانی نبود که از آن فرصت استفاده کند. در سال ۱۳۲۹و ۳۰بعد از نهضت ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق، ایران در یک موقعیت بسیار ویژه قرار داشت و متأسفانه مصدق کبیر تنها بود و یک سازمان مجاهدینی یا نیروی ملی که دست مصدق را بگیرد، نبود. افرادی مانند دکتر فاطمی هم خیلی کم بودند.

در جریان انقلاب ضدسلطنتی، به‌دلیل این‌که اپورتونیسم‌های چپ‌نما سازمان مجاهدین خلق را تا مرز انهدام پیش برده بودند. وقتی قیام بالا گرفت، دست نیروی رهبری‌کننده‌اش بسته بود. سازمان مجاهدین در زندان بود. امروز ما در همان مراحل تاریخی هستیم؛ با این تفاوت که این مقاومت و سازمان مجاهدین از همه گردنه‌ها عبور کرده‌اند. سازمان مجاهدین با رهبری مسعود و مریم رجوی در طول ۴۰سال گذشته همه توطئه‌ها را پشت سر گذاشته و امروز حی و حاضر و توانمند بر سر مسئولیت خودش حاضر است. در سراسر دنیا و جای‌جای میهن اسیر با شوراهای مقاومت و کانونهای شورشی به مسئولیت خودش قیام کرده است.

امروز در این شرایط هر هم‌وطن و هر خواهر و برادر آگاه و آشنا به مسائل ـ به‌خصوص در خارج کشور ـ وظیفه دارد. خواهش می‌کنم در این موقعیت تاریخی شتاب کنید و با شرکت در این کهکشان، هر چه بیشتر بال و پر مقاومت را بگیرید. فراموش نکنید که این کهکشان، کهکشان قیام است. جزیی از قیام و ادامه قیام و تضمین قیامی است که این روزها در داخل ایران جریان دارد.

اگر می‌خواهید رانندگان و کامیون‌داران را تنها نگذارید؛ اگر می‌خواهید کارگران هفت‌تپه و فولاد اهواز و کشاورزان ورزنه را تنها نگذارید؛‌ اگر می‌خواهید به کردها و بلوچ‌های هم‌وطن کمک کنید، اگر می‌خواهید به این ۲۰میلیون حاشیه‌نشین و حلبی‌آباد نشین ـ به اعتراف و آمار رژیم ـ کمک کنید، امروز در خارج کشور راهش این است که این کهکشان را هر چه بزرگ‌تر و هر چه باشکوه‌تر برگزار کنید؛ بزرگ‌تر و باشکوه‌تر تا صدایش به گوش تمام تصمیم‌گیرندگان در اروپا و آمریکا و به گوش رژیم برسد؛ مردم ایران احساس کنند که پشتوانه عظیمی دارند و قدرت و قوت بیشتری برای ادامه قیامشان بگیرند.

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/65119db7-5f9c-4791-a64b-eaab548a2ca4"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات