هزاران کارگر صنعت نفت در هفت استان و بیش از ۴۰ شرکت دو هفته است که در اعتصاب بهسر میبرند. این حرکت گسترده و حقطلبانه آنچنان برای رژیم آخوندی تهدیدآور است که بهرغم سانسور ابعاد آن در رسانههای حکومتی، با این حال کارگزاران نظام به دست و پا افتاده و در کمیسیون انرژی مجلس ارتجاع با وزیر نفت رژیم و عناصر سپاه و دستگاههای امنیتی جلسه گذاشتهاند تا شاید بتوانند آن را مهار کنند.
حرکت اعتراضی و اعتصاب کارگران شریف صنعت نفت بلافاصله پس از سر برآوردن جلاد قتلعام، بیانگر این است که برای مردم ایران بهخصوص کارگران زحمتکش تعویض این یا آن مهره در رژیم پشیزی اهمیت ندارد و همه را سر و ته یک کرباس میدانند.
خامنهای از چه میترسد؟
اعتصاب و خیزش کارگران مهمترین صنعت کشور که تأمین کننده پول و درآمد برای همه کارگزاران نظام ولایت فقیه است آن هم در چنین گسترش بیسابقهای از ابتدای حاکمیت آخوندها، باعث وحشت مهرههای این رژیم شده است. بهخصوص اینکه بخشهای دیگر جامعه کارگری ایران که چنگ در چنگ با مزدوران رژیم آخوندی هستند از کارگران دلیر صنعت نفت حمایت جانانهای کردند. سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفتتپه، سندیکای کارگران شرکت واحد تهران، اتحادیه آزاد کارگران ایران، شورای بازنشستگان ایران و بسیاری از گروههای دانشجویی و انجمنهای معلمین، از جمله این حامیان کارگران اعتصابی نفت و گاز هستند. همزمان با حمایتهای داخل کشور بسیاری از نهادها و سندیکاهای کارگری بینالمللی نیز حمایت خود را از کارگران و زحمتکشان ستم دیده ایران اعلام کردهاند.
مطالبات نفتگران ایران، برچیدن بساط پیمانکاران
اعتراض کارگران صنعت نفت مربوط به ستم و بیعدالتی است که از ناحیه پیمانکاران حکومتی اعمال میشود. آنها خواهان برچیدن بساط این واسطهها و دلالهای خونآشامی هستند که نان بخور و نمیر را از گلوی کارگران و خانوادههای آنان میدزدند و بر اموال خود میافزایند.
بهبود شرایط نامناسب شغلی، داشتن امکانات حداقلی رفاهی و بهداشتی و درمانی، افزایش دستمزدهای ناچیزی که همان هم به موقع پرداخت نمیشود، لغو قراردادهای موقت، حذف شرکتهای پیمانکاری، برقراری روزهای کار و استراحت (۲۰ روزکار، ۱۰روز استراحت در ماه در شرکتهای پروژهای)، و حق ایجاد تشکلهای مستقل کارگری از جمله خواستهها و مطالبات این بخش از طبقه کارگر ایران است.
گرچه کارگران معترض با تهدید اخراج و برخوردهای امنیتی و دیگر تهدید های همیشگی مواجه هستند؛ اما آنها اعلام کردهاند تا تحقق خواستههای برحق خود به اعتصاب و اعتراض شان ادامه میدهند.
کارگران روزمزد صنعت نفت، از ابتدای امسال در اعتراض به تبعیض مشهود در بهرهمندی از مزایای قانونی با دیگر کارکنان رسمی، اعتراضات گستردهیی را آغاز کردند. آنها همچنین به دستمزد ناچیزشان که تأمین کننده حداقل نیازهای غذایی یک خانواده نیست با وجود سختی کار و دشواری فعالیت هایشان آن هم در هوای گرم مناطق نفتی بهطور جدی معترضد.
«اعتراضات کارگران روزمزد صنعت نفت با انتقاد از وضعیت خدمات درمانی آغاز شد و سپس بهنحوه محاسبه اضافهکاریها و دستمزدها رسید و چنان ادامه یافت که پیمانکاران پالایشگاه تهران حکم اخراج ۷۰۰نفر از کارگران روزمزد را امضا کردند. البته بهدنبال رسانهیی شدن خبر این اخراج گسترده، واقعیتها تکذیب و از سوی مدیران پالایش نفت تهران اعلام شد که اخراجها به هیچوجه اینگونه نبوده است... بنابراین بخش دیگری از سوءمدیریتها از پشتپرده بیرون آمد و آن هم چیزی نیست جز تأیید چند باره ناتوانی پیمانکارانی که با دولت همکاری میکنند» (اعتماد۷تیر۱۴۰۰)
چرا پشت میزنشینهای نفت «مستثنا» شدند؟
در این شرایط طاقتفرسا برای کارگرانی که روی سکوهای نفتی و تأسیسات پالایشگاهی از جان مایه میگذارند تا دستمزدی بهدست آورند و بار سنگین زندگی در تورم ۵۰درصدی را به دوش بکشند، تضادهای داخل مجموعه کارکنان صنعت نفت هم به دشواریهای کسب حقوق و مطالبات آنها افزوده است. در سال۱۳۹۱ پرداخت حقوق و مزایای کارکنان نفت (البته رسمیها) بر اساس ماده ده قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت، از قانون مدیریت خدمات کشوری مستثنی شده است. ظاهراً دلیل اصلی تصویب این قانون این بوده که سکوهای نفتی کشورهای همسایه مانند قطر وجود دارد که با پرداخت دستمزد بالاتر، اقدام به جذب نیروهای ایرانی میکنند و حقوق نیروها را به دلار میپردازند! نیروی تحت ستم ایرانی که از نظر سختی کار و شرایط اقلیمی، شاهد تغییر چندانی نخواهد بود، طبیعی است که ترجیح میدهد به دلار حقوق بگیرد تا به ریال و واهمه از همین گریز از مرکز نیروها، موجب شد نظام پرداختِ حقوق و مزایای رسمیهای نفت را از سایر کارکنان دولت و نظام پرداخت هماهنگِ قانون مدیریت خدمات کشوری مستثنا کنند. با این وجود این قانون به درستی اجرا نشد و به همین دلیل کارکنان رسمی وزارت نفت در زمستان سال قبل تا اوایل بهار سال جاری، دست به اعتراضهای متعدد زدند.
«ریشهٔ تمام مشکلات اما در تبعیض حقوقی و کارکردیِ نهادینه شده در همین قانون نفت است؛ وقتی قوانین حاکم بر گروههای شغلی درگیرِ نفتِ سیاه، متفاوت باشد، نظامهای مزدی متفاوت حاکم میشود و در نهایت، عدهیی بر دوش عدهیی دیگر سوار میشوند و مفتی سواری میگیرند!» (ایلنا۷تیر۱۴۰۰)
در بیانیهها و طومارهایی هم که منتشر میشود کارگرانِ بیحقوق و بیتشکلِ نفت اعتراضشان به خواص و پشت میزنشینهایی است که همیشه بیشترین منافع، نصیب آنها شده است.
گسترش اعتصابات بهرغم فشارها
با همه تنگناها و دشواریهای امر مبارزه برای تأمین مطالبات برحقی که کارگران و زحمتکشان صنعت نفت به دوش میکشند شاهدیم که بخشهای دیگری از کارگران این صنعت به جمع همکاران و دیگر همرزمانشان پیوستهاند. تاکنون دامنه اعتصاب به بیش از شصت مرکز نفتی کشیده شده و در برگیرنده کارگران پتروشیمیها، نیروگاهها وپالایشگاههاست. اما عوامل رژیم آخوندی هم دست از توطئه و فشار بر کارگران برنداشتهاند. کارگرانی که از خوابگاههای مستقر در محیط کار استفاده میکنند شاهد فشار کارفرمایان با قطع آب و مواد غذایی و حتی جلوگیری از دسترسی به مکانهای بهداشتی هستند تا کارگران را از پای درآورند. بستن سالنهای غذاخوری و آشپزخانهها هم از دیگر ترفندهای اجرا شده رژیم آخوندی است.
همبستگی با کارگران دلیر میهن
در حمایت از کارگران اعتصابی نفت و گاز، در جبهه مردم شاهد حمایتها و همبستگیهای شگفتانگیزی از این زحمتکشان هستیم.
کانون صنفی معلمان تهران در بیانیه خود ضمن اشاره به شرایط فاجعهبار کارگران روزمزد و پروژهای، رو به سرکوبگران نظام ولایت فقیه میگوید: «بهجای هزینه کردن از منابع متعلق به مردم به نام تأمین امنیت، منابع موجود را صرف تأمین خواستههای مشروع و بهحقِ حقوقبگیران و بهویژه کارگران کنید» همچنین مادران داغدار و دادخواه قیامهای سالهای اخیر و بهویژه شهدای آبان ۱۳۹۸ نیز حمایت کامل خود را از کارگران اعتصابی اعلام کردهاند. مادر رضا معظمی از شهدای آبان ۹۸ میگوید: «ما خانوادههای آبان بهخاطر خون به ناحق ریخته فرزندانمان و میلیونها فرزندان هموطنانمان که به ناحق کشته شدهاند، از اعتصابات سراسری حمایت میکنیم چرا که به سرنوشت مشترکمان آگاهیم».
آری؛ خامنهای برای مقابله با قیامها و خیزشها با آوردن جلاد۶۷ بهدنبال یکدست کردن حاکمیت و بستن شکافهاست. این خواست و هدف اوست. اما این یکطرف صحنه است، درست در صحنه مقابل یا همان قطب مقابل، مردم ایران قرار دارند که رو در روی حاکمیت آخوندی با شیاد یا با جلاد، صفآرایی کردهاند و بهدنبال هدف مقدس خود که همان رهایی از این حاکمیت هستند.
در این صحنه مردمی اینک کارگران فقیر اما دلیر صنعت نفت کشور حاضرند تا به خامنهای و جلادش حالی کنند که تا رسیدن به خواستههای بر حق خود از جای نمینشینند. آنها در این مسیر حمایت تمامی اقشار مختلف جامعه را پشت سر خود دارند و همین هم وحشت نظام را دوچندان کرده است.
تردیدی نیست که این اعتصابها و تظاهراتها بهمثابه رودهایی است که بهزودی به هم خواهند پیوست و سیلابی را جاری خواهند کرد که نظام پوسیده ولایت فقیه را در هم خواهد شکست.