روز ۶ فروردین۹۷، سران سه قوه نظام نشست مشترک داشتند. نشستی که سرلوحهاش بحث و تصمیمگیری در مورد صحبت خامنهای و شعار«حمایت از کالای ایرانی» بود. این نشست کمتر از یک ساعت طول کشید. جالب اینکه نیمی از این یک ساعت هم صرف بحث در مورد مسایل منطقه و سیاستهای جهانی بود. در پایان هر سه «سردمدار» در مقابل دوربین قرار گرفتند و روحانی در چند دقیقه نتایج این نشست را توضیح داد:
«کمک به تولیدات داخلی، بالا بردن کیفیت تولیدات داخلی که توان و قدرت رقابت کافی داشته باشند، بازاریابی مناسب در منطقه و جهان برای کالاهای ایرانی، فرهنگ سازی لازم در این زمینه و همچنین کنترل واردات بیرویه و بهویژه مبارزه با قاچاق کالا، میتواند بهعنوان اصولی باشد که به تولیدات داخلی ما کمک بکند...». روحانی سپس افزود:
«حل معیشت مردم، کارگران عزیز، روستاییان عزیز و همه آنهایی که باید به زندگی آنها از لحاظ اقتصادی بیشتر رسیدگی بشود مورد تأکید جلسه بود. البته تولید ملی بهعنوان اساس، در سال جاری مطرح است و دولت بر توسعة اشتغال و همچنین مبارزه با فقر بهعنوان ۲اصل تأکید دارد».
همانطور که روشن است در حرفهای روحانی که نتیجه نشست را گفت، هیچ اشارهیی به هیچ تصمیمی نیست. فقط سه تا فعل بکار برد که هیچ کدامش حاوی کمترین تصمیمی نیست. این سه فعل اینها بودند: «میتواند کمک بکند»، «مورد تأکید جلسه بود» و «دولت تأکید دارد». این گفتار درمانی مضحک در حالی است که کارشناسان باند خود روحانی و هم باند رقیب این روزها مرتب مینویسند که «گفتار درمانی دردی از نظام دوا نمیکند»
اساسا معلوم است که یک ساعت برای گفتگوی سردمدارانی که ماههاست بر سر همه چیز در حال جنگ و کشمکش باندی هستند، به هیچوجه کافی نیست. پس هدف چه بوده؟ آیا نوعی نمایش نبوده است؟ نمایشی برای گفتار درمانی خطاب به مردم که ما به فکر شما هستیم. همچنان که همه در تلویزیون حکومتی دیدند روحانی میگوید: «کمک به تولیدات داخلی، بالا بردن کیفیت تولیدات داخلی... بازاریابی مناسب در منطقه و جهان... و همچنین کنترل واردات بیرویه و بهویژه مبارزه با قاچاق کالا میتواند بهعنوان اصولی باشد که به تولیدات داخلی ما کمک بکند».
همین طور که میبینید حرف از هیچ تصمیمی نیست. یک سری موارد از جمله مبارزه با قاچاق کالا را اسم میبرد و بعد میگوید اینها میتواند به تولیدات داخلی ما کمک کند. به این میگویند چشم بسته غیب گفتن و این حرفها آدم را یاد ضربالمثل معروف ایرانی میاندازد که «از کرامات شیخ ما این است، شیره را خورد و گفت شیرین است». البته در این مورد باید گفت: دروغ و دجالیت، شیادی و جنایت دیگر اثر ندارد.
تلویزیون رژیم بلافاصله بعد از حرفهای روحانی، حرفهای آخوند آملی لاریجانی را در بین عوامل قوه قضاییه نشان داد که حرف روحانی در مورد مبارزه با قاچاق کالا را تکمیل کرد:
«این که بگویند 12میلیارد دلار، 15میلیارد دلار، بعضیها بگویند 20میلیارد دلار ما قاچاق کالا داریم، واقعاً غیرقابل پذیرفتن است. باید فکر کرد، البته همه را هم با فشار نیروی انتظامی و قوه قضاییه و گمرک نمیشود حل کرد، باید تدبیرهای اقتصادی دیگر هم کرد در توازن قیمت ارز و توازن قیمت بازار و ارز و آن چه که دولت میپردازد و عدم استفاده از رانتهای دولتی اینها نسخههای تجربه شده در دنیا است».
خوب این هم از کرامات شیخ قوه قضاییه، میگوید اینکه بگویند ۱۲، ۱۵تا ۲۰میلیارد کالای قاچاق وارد کشور میشود واقعاً غیرقابل پذیرفتن است. ماشاءالله به این انصاف که حداقل میگوید غیرقابل پذیرفتن است. البته قسمت ناگفته حرفهایش که در ضمیرش میگذرد این است: بله غیرقابل پذیرفتن است اما چون خودمان و بیت و سپاه دردانه مان دستاندرکار این قاچاق هستند، برایمان قابل پذیرفتن شده و سالهاست که با آن سرکردیم و با درآمدهای آن به علاوه دزدیهای کلان دیگر، حسابهای شصت و چند گانه را پر کردیم و حساب آقا را هم به بیش از ۹۰میلیارد رساندیم و البته به جایش مبارزه با قاچاق را شدت دادیم و هفتهیی چند کولبر قاچاقچی را به سزای اعمالشان میرسانیم.
سرکردة قضاییه بعد از نشاندادن این کرامت که ۲۰میلیارد قاچاق واقعاً قابلقبول نیست، به راهحل میرسد. این جاست که مجبور میشود ماهیت خودش و دست داشتن خودش و ولی نعمتش در بیت را، رو کند. ببینیند چه میگوید:
آملی لاریجانی: «باید فکر کرد، البته همه را هم با فشار نیروی انتظامی وقوه قضاییه و گمرک نمیشود حل کرد».
شگفتا! چطور به کولبر بیچاره که میرسد، برای اعدام صحراییاش حتی حکم و محاکمه هم لازم نیست، قضاییه فرمان دائمی برایش صادر کرده و باید در جا به گلوله بسته بشود، چطور جوان بیچارهیی برای معالجه مادر بیمارش مجبور به چند ده دلار سرقت شده باید اعدام بشود، چطور دست کسی که برای لقمهیی قوت لایموت چیزی از جایی برداشته باید قطع بشود و اینها احکام اسلام است، اما به قاچاقچیهای 20میلیاردی که میرسد به نابود کنندگان تولیدات و کارخانهها و عوامل ایجاد میلیونها بیکار در مملکت که میرسد، نباید با فشار نیروی انتظامی و قوه قضایی وارد شد؟!
تردیدی نیست که پاسخ به این سوالات را باید در بنبستی جستجو کرد که تمامیت رژیم در آن اسیر است.