پس از قلع و قمع کاندیداهای هر دو باند، اوضاع درون باند خامنهای بهشدت متشنج شد، از صادق لاریجانی، عضو شورای نگهبان، تا حرفهای احمدینژاد و غیره. خامنهای که اوضاع را خراب دید ناچار به صحنه آمد و به دروغبافیهای رذیلانه پرداخت.
خامنهای شبکه خبر رژیم – ۱۴خرداد۱۴۰۰: «منظر دوم که منظر پشتیبانی و نیاز به پشتوانه مردمی است این هم چیز واضحی هست حکومت، نه حالا حکومت دینی، حکومتهای دیگر هم چنانچه بدون پشتوانه مردمی باشند مردم طرفدار اینها نباشند مجبورند با شمشیر و شلاق زندگی کنند».
اما خامنهای چرا اینگونه به التماس رأی رو آورده است؟ علت، چیزی جز وحشت از شرایط انفجاری جامعه نیست! خامنهای تا جایی پیش رفت که بهنقل از خمینی ملعون عدم شرکت در انتخابت را گناه کبیره معرفی کرد: «عدم حضور در انتخابات در بعضی مقاطع چه بسا گناهی باشد در رأس گناهان کبیره».
اما احساس آنان که در دورههای گذشته فریب نمایش انتخابات رژیم را خوردهاند و در آن شرکت کردهاند چیست؟
یک هموطن: من بهشخصه از ۸۰میلیون جمعیت ایرانی معذرت میخوام که یکی از همونها خودم بودم که رفتم به این حسن کلیدساز بیهمهچیز رأی دادم آقا رأی ندید به کی رأی بدهیم آخه؟! یکی دیگه میخواهد بیاید از این پدرسوختهتر، از این حقهبازتر، از این جنایتکارتر با چه دلخوشی به چه چیزی آخه بریم رأی بدیم؟!
بله خامنهای در وحشت از چنین شرایطی است که به گدایی رأی رو آورده است.
خامنهای – شبکه خبر رژیم – ۱۴خرداد۱۴۰۰: «میگویند برخی بهخاطر فشارهای معیشتی که وجود دارد در انتخابات شرکت نمیکنیم. برخی میگویند در دورههایی به کسی رأی دادیم، اما تاثیر نداشت و دیگر شرکت نمیکنیم. نباید نابسامانیها و ناکارآمدیها ما را دلسرد کند».
تجربهٔ مردم در بیان نظرشان را میتوان در آبان ۹۸ دید، به فرمان شخص خامنهای بنزین را گران کردند، مردم نپذیرفته و اعتراض کردند. خامنهای دستور سرکوب داد و ۱۵۰۰نفر از مردم ایران را بهشهادت رساندند.
آری مردم ایران دلسرد نشدهاند؛ زیرا دستاندرکار ایجاد تغییری بزرگ هستند، تغییری که این ظلم و بیداد را به یک ایرانی آزاد و آباد دگرگون خواهد کرد.