در سایه حاکمیت غارت و چپاول آخوندی دامنه اعتیاد به مواد مخدر چنان وسعت بیسابقهای پیدا کرده است که رسانههای حکومتی ضمن اقرار به کاهش سن مصرف مواد مخدر تا ۱۱سال بهصراحت اعتراف میکنند: « ۱۳۶هزار نفر از دانشآموزان در معرض خطر ابتلا به مصرف مواد مخدر هستند».
فقر، بیکاری، شکاف عمیق طبقاتی، فشارهای اجتماعی بر مردم و جوانان، نبود چشمانداز زندگی بهتر و... به فاجعه اعتیاد در ایران ابعادی ماوراء تصور داده است. خبرگزاری حکومتی ایلنا ۱۷شهریور ۹۷ تحت عنوان «وقتی اعتیاد تبدیل به مبلمان شهری میشود» ابعاد غیرقابلباور این پدیده شوم آخوندساخته را این چنین بازتاب میدهد:
« برای آن که بتوانید چهرهٔ واقعی اعتیاد در این منطقه از تهران را ببینید؛ باید شبها یا صبحهای زود سری به محلات مختلف آن از جمله محله باغ آذری در مجاورت شوش و شمال منطقه ۱۶ بزنید. در این محلهها؛ معتادان متجاهر جزو چهرههای ثابت شهرند، بخشی از مبلمان شهری و ویژگی اصلی آن. برخورد با آنها هم همچون برخورد با مبلمان شهری است، همه بیتفاوت از کنارشان عبور میکنند گرچه هر چند وقت یکبار با زور از یک محله و منطقه، به محله و منطقهای دیگر فرستاده میشوند اما خیلی زود بازمیگردند. اعتیاد و خرده فروشی مواد مخدر از تزئینات همیشگی اینجاست».
یک تصویر از اعتیاد: پارک میثاق تهران
خبرگزاری حکومتی ایلنا در ادامه این گزارش تصویر بهغایت دردناک این منطقه را اینگونه ترسیم میکند: «پارک میثاق در مرز شمالی منطقه ۱۶ با ۱۲ قرار دارد. پارکی بهغایت زیبا و آراسته که داخلش همه _ بهمعنای واقعی کلمه _ همه در ملأعام مواد مخدر مصرف میکنند. یکی روی علفها فرش و رختخواب پهن کرده و در آرامش هرویین میکشد، بقیه روی سکوها، روی پشتبام خانهها، حاشیهٔ خیابان و هر جایی که بشود نشسته یا دراز کشیده، زن یا مرد _ هیچ فرقی ندارد _ همه مواد مصرف میکنند. اینجا شبها هم شبیه روز است، اما چون ساعت اداری تمام شده، همه چیز علنیتر میشود. همه یک گوشه مینشینند و میکشند».
توزیع علنی مواد مخدر در محله باغ آذری تهران
در گوشه دیگری از این گزارش حکومتی ابعاد عظیم و باور نکردنی توزیع مواد مخدر که بهصورت علنی و در معرض دید اقشار مختلف انجام میگیرد برملا شده و آمده است: «تجربهٔ یکی از ساکنان محله باغ آذری در شمال منطقه ۱۶ و در مجاورت هرندی بیش از هر چیز خود گویای همین مطلب است. همه تصور میکنند، هر کس از این منطقه عبور میکند، قصد خرید مواد مخدر دارد. یکبار برای خرید هندوانه به حاشیه پارک میثاق رفتم، هندوانه فروش تصور کرد، مواد میخواهم. دیدم یک بسته کوچک به من تحویل داد. داخلش پر از شیشه بود. به او گفتم هندوانه میخواهم. گفت: مسخره کردهای؟ من هندوانه فروش نیستم...».
این منبع حکومتی در بخشی از این گزارش به تحت حمایت بودن باندهای مواد مخدر در دیکتاتوری فاسد آخوندی اعتراف کرده و اضافه میکند: «داخل پارک و خیابانهای اینجا که قدم میزنی، همه چیز بهنظر تحت کنترل میآید، معتادان، مأموران شهری، ساکنان محله حتی... همه به آرامی از کنار هم عبور میکنند».
سرنوشت قربانیان اعتیاد در حاکمیت منحوس آخوندی
خبرگزاری ایلنا در نهایت تابلو تیره و تاری را که حاکمیت منحوس و منفور آخوندی برای مردم محروم ما به ارمغان آورده است بهنقل از یکی از زنان ستمدیده میهن این چنین پایان میدهد: « اعتیاد در ملأعام چنان عادی شده که دیگر حتی کسی سرش را برای مرد جوانی که در حاشیه پیاده رو زار زار گریه میکند، برنمیگرداند.
وقتی قصد میکنیم از زندگی زنی معتاد که با شلواری سفید زیر سایه درخت نشسته است، بپرسیم، مردی در عوض پول و غذا، به ما پیشنهاد میدهد در فیلم یک کارگردان معروف بهعنوان سیاه لشگر بازی کنیم. میگوید: ...برای زندان زنان، چند نفر خانوم میخوایم که حالت معتاد باشند... شما میتونی... برای او قیافه هیچ فرقی نمیکند، بودن در این پارک یعنی تو معتادی.
شیشه برای زن، صورت و صدا نگذاشته. میگوید برای مصرف به داخل پارک میآید چرا که در خانه پسرهایش زندگی میکنند و او نمیخواهد جلوی آنها مصرف کند! شهرداری با ما کاری ندارد اما بعضی موقعها مأموران میریزند و ما را میزنند. اینجا زیاد بچه نداریم. فقط یک پسر ۱۱ساله است که شیشه میکشد. شوهرم ۱۸سال است مصرف میکند. البته الآن ۲سال و ۱۵ماه میشود که پاک شده. اما من بعد از اینکه ۷سال زنش بودم، عملی شدم.
مرد دیگری روی چمن کنار بالشش لم داده و هرویین میکشد. آرام انگار همه چیز امن امن است. میگوید با دخترش در داخل پارک زندگی میکند و هر دو هروئین میکشند. برای اینکه پسرهام معتاد نشوند، داخل پارک زندگی میکنم.
به گفته شهرداری ناحیه، شبکه توزیع خردهفروشی مواد مخدر پس از پاکسازی هرندی به محله باغ آذری منتقل شد، هر هفته ۲بار معتادان با هماهنگی کلانتری و شهرداری با ون به کهریزک و مشیریه منتقل میشوند اما دوباره برمیگردند.
شهردار ناحیه میگوید در ماه بهصورت میانگین یک تا ۳جسد و مورد فوتی را جمعآوری میکنند.
افرادی که اعتیاد آنها را از چارچوب جامعه و خانواده بیرون انداخته و عاقبت کارشان به خیابانخوابی کشیده، در حاشیه پیادهروهای شوش دراز به دراز افتادهاند. آنها کنار المانهای تهران قدیم که در راستای طرحهای هویتبخشی ساخته شدند، سر پا ادرار میکنند و در گروههای چند نفری به دیوار تکیه میدهند، خمار و نشئه میشوند. آنها بخشی جداییناپذیر از هویت، بافت و شکل این منطقهاند».