آغاز آزمایش ماهیتها
صبح روز ۲۳بهمن ۱۳۵۷ پایان یک فصل طولانی از تاریخ ایران بود. شب ۲۲بهمن، سلطنتی که آخرین میراث سلسلهٔ دیکتاتوری و خودکامهگی در ایران بود، سقوط کرد. آن روز، هم آغاز یک آزمایش غیرقابل پیشبینی بود و هم شروع بروز ماهیتها و مواضع. تمام انقلابهای جهان را که از نظر بگذرانیم، اولین صبح پس از پیروزیشان، آغاز آزمایش و بروز ماهیت و مواضع نیروهای رقمزنندهٔ انقلاب بوده است.
در حدود ۵ ماهی که قیام و انقلاب جریان داشت، تمرکز مشترک همهٔ جریانهای بر سقوط نظام خودکامهٔ سلطنتی، مانع بروز مواضع و ماهیتها بود. شب ۲۲بهمن فصلی از نفی دیکتاتوری به پایان رسید و صبح ۲۳بهمن فصل اثبات سمت درست تاریخ آغاز شد. فصل اول آسان بود و فصل دوم پیچیده. این دو فصل، دو روی سکهٔ همهٔ انقلابها هستند. نخستین آزمایش را باید حاکمیت سیاسی پس میداد؛ سپس باقی جریاناتی که پیش از آن انقلاب در مبارزه با شاه بودند و در حین انقلاب هم حضور داشتند.
تصویری گنگ از آینده
در همان صبح ۲۳بهمن هنوز هیچ تصویری روشن از ایران آینده در چشمانداز نبود. در قسمت دوم یادآور شدیم که خمینی بیشتر یک رهبر مذهبی بود تا رهبر سیاسی که شرط اولش این است که چند قدم جلوتر از مردم باشد. بههمین دلیل او هیچ تصویر روشنی از برنامهاش یا سیاستاش از آیندهٔ پس از شاه را نداده بود. او در پاریس بهنحوی گنگ به خبرنگاران گفته بود همه آزادند، کمونیستها آزادند، زنان آزادند، دانشگاه برای همه است، من نمیخواهم رئیس دولت باشم، من میخواهم بروم قم طلبگی کنم! آیا در این اظهارات، بیشتر جوهر یک نگرش، آن هم از برج عاج سلطهٔ مذهبی دریافت نمیشود؟
[همین اظهارات خمینی در پاریس، گویای این واقعیت است که آن نسل جوان شورمند ضددیکتاتوری، آن موقع در گیرودار قیام، هرگز از عمق دجالیت مذهبی و دامنهٔ عوامفریبیِ سیاسیِ خمینی تصوری نداشت. کی داشت که نسل جوان نداشت؟!]
آن موج شکوهمند برای چه بود؟
در صبح ۲۳بهمن آنچه که از توشهٔ مبارزات آزادیبخش در تاریخ معاصر ایران، نقد و موجود و در دست بود، ضرورت «آزادی» بود. توشهیی که میشد با آن، چشماندازی را برای آیندهٔ ایران تصور کرد و با آن، مسیر پس از پیروزی را با انگیزه و شور و امید ملی و اتحاد سراسری شروع کرد. این ضرورت آزادی، پیمودن سمت درست تاریخ برای تمام اقشار و تنوع گرایشها و عقاید و سیاستها بود. آن موج رود شکوهمند عشق و امید و را میطلبید: آزادی؛ خجسته آزادی!
نخستین برگ آزمایش خمینی
جوهر ضددیکتاتوری انقلاب ۵۷، کانون انگیزش و فعالیت نسل جوان آن انقلاب بود. این پتانسیل قوی، یک زمینهٔ گستردهٔ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی میخواست. همهٔ انتظارها متوجه برنامه و سیاست خمینی بود.
اولین تصویر و توصیفی که خمینی از آن انقلاب ملی و مردمی و ضددیکتاتوری ارائه داد، عبارت «انقلاب اسلامی» بود! دومین تصویری که او از مسیر آیندهٔ مورد نظرش ارائه کرد، اعلام «حجاب اجباری» در اوایل اسفند ۵۷ بود. هنوز دو هفته از پیروزی انقلاب بهمن با آن موج ملی عشق و امید و آرزو و اعتماد نگذشته بود که خمینی دو تصویر گنگ بهمعنی انحصارطلبی دینی و سرکوبگری سیاسی از خود بروز داد. این نخستین برگ از آزمایش حاکمیت جدید بود.
سمت درست تاریخ کدام است؟
آن نسل جوانی که مسیرش را تا شب ۲۲بهمن پی گرفتیم، در روزها و هفتههای پس از پیروزی، گروهگروه دارای هویتهای سیاسی و عقیدتی و تشکیلاتیِ متفاوت میشد. گفتیم که تا قبل از پیروزی، مرزی واضح و روشن میان گرایشها و مواضع شرکتکنندگان در آن انقلاب قابل تشخیص نبود. اتحاد در برابر دیکتاتوری سلطنتی، چتری بر آن موج میلیونی بود.
آن نسل با آن ظرفیت و انگیزهٔ مبارزاتی، با خصلت بارز ضددیکتاتوری و عدالتجویی و با پیوندش با ضرورت آزادی ــ که این سه ویژگی را در جریان انقلاب کسب و تجربه کرده بود ــ مأمن آرمانی و مسیر آیندهاش را هرگز در خمینی و نحلهٔ آخوندها و سیاستمداران همراه و دور و بر خمینی نیافت. همین انتخاب، یکی از مراحل آزمایش مهم آن نسل پس از پیروزی انقلاب بود. آزمایشی آسان نبود ولی باید در اولین پلهٔ انتخاب مسیر آینده، به آن آزمایش پاسخ میداد. آیا پاسخهای آن نسل، به کدام مسیرهای موجود در آن زمان راهنماییش میکردند؟ نشانهٔ مسیرها چنین بودند: حاکمیت با رأس خمینی و طیف مذهبی سنتی با گرایش حوزوی / طیف مذهبی میانه با گرایش ملی / طیف لیبرالهای غیرمذهبی / طیف نیروهای مترقی و انقلابی با گرایشهای مذهبی و غیرمذهبی / طیف نیروهای غیرمذهبی با گرایش به قطبهای جهانی.
سمت درست تاریخ برای ایران پس از پیروزی انقلاب بهمن ۵۷ را یک طیف یا ترکیبی از این طیفها رقم میزد. ۴۴سال گذشته، کدام طیف را بهطور نسبی هم شده، منطبق بر سمت درست تاریخ نشان داده است؟
ادامه دارد...
تبارشناسی نسل انقلاب ۱۳۵۷ ـ قسمت اول