رئیسی جلاد در تماسی تلفنی با ماکرون، رئیسجمهور فرانسه با این ادعا که رژیم «حامی مذاکرات مفید است» گفت: «نتیجهٔ مذاکره باید لغو تحریمها باشد» و «مذاکره برای مذاکره بیفایده است». جلاد۶۷ یک روز قبل هم در نخستین نمایش تلویزیونیاش همین مواضع را تکرار کرد و روز ۱۵شهریور سخنگوی وزارتخارجهٔ رژیم هم گفت که «در مذاکرات مثبت هستهیی تعلل نمیکنیم» اما «گفتگوها باید تأمینکننده منافع عالیه نظام» باشد!
اما این دوگانهگویی و دو پهلو صحبت کردن برای چیست؟ در نهایت رژیم در پی بهسرانجام رسیدن مذاکرات وین هست یا نیست؟
این وضعیت مبهم ناشی از بنبستی عمیق در زمینهٔ اتمی و مذاکرات برجام است. در شرایطی که رژیم در نقطهٔ فروپاشی اقتصادی دست و پا میزند و کارشناسان رژیم مرتب هشدار میدهند: «وضعیت اقتصادی نظام در تمام دوران پس از انقلاب هیچگاه به دشواری دهه اخیر نبوده» (مهدویان-۱۳شهریور) و اینکه «در زمانهای بهسر میبریم که به هر سمت که میرویم، جز وحشتمان نمیافزاید» (علی نیکجو-۱۳شهریور) خامنهای و تمامیت نظام بیش از هر زمان به هر چیزی میآویزند تا هر اندازه ناچیزی هم که ممکن است، طناب تحریمها شل شود.
اما مسأله این است که آن چیزی که در سال۱۳۹۲ در بستر سیاست کثیف مماشات بهدست آوردند و به امضای برجام ۲۰۱۵ منجر شد، در این زمانه دیگر یافت مینشود! چرا که به یمن قیامهای آتشین دیماه ۹۶ تا تیر ۱۴۰۰، همچنین با سختکوشی و رزم بیامان مقاومت ایران در عرصهٔ بینالمللی، سیاست مماشات شکستخورده آنچنانکه وقتی دولت در آمریکا تغییر میکند و بار دیگر سکانداری کاخسفید بهدست همان مقاماتی میافتد که برجام ۲۰۱۵ را امضا کردند، اما خبری از بازگشت به آن برجام نیست. برعکس بالاترین سطوح در وزارتخارجهٔ آمریکا و کاخسفید تأکید میکنند که دوران عوض شده و رژیم ایران اگر میخواهد برجام احیا شود، باید امتیازات کلانی دیگر، از قبیل منتفی شدن بند غروب برجام، کوتاهآمدن از برنامهٔ موشکهای بالستیک و دست کشیدن از فعالیتهای مخرب منطقهیی تن دهد.
این وضعیت، خامنهای و رژیم را بر سر یک دوراهی قرار داده است. یا باید بهخواست طرف مقابل تن دهند و جامهای زهرآلود افزوده را سر بکشند، که معنایش فرو ریختن هژمونی خامنهای، باز شدن داربستهای لرزان و از هم گسستن تار و پود پوسیدهٔ نظام خواهد بود و به گفتهٴ خامنهای به «تنزل بیپایان» رژیم منتهی میشود؛ یا باید زیر میز مذاکرات بزنند که یعنی هر چه بحرانیتر شدن وضعیت اقتصادی و در گام بعد ارجاع پرونده رژیم به شورای امنیت، احیای ۶قطعنامهٔ تحریمی و رفتن رژیم ذیل فصل۷ منشور ملل متحد بهعنوان تهدیدی جهانی.
از سوی دیگر در نیمهٔ ماه جاری میلادی گزارش آژانس دربارهٔ رژیم منتشر میشود که در آن به عدم همکاری رژیم، پاسخ ندادن به سؤالات آژانس و نقض برجام اشاره شده است. در پایان سپتامبر هم اجلاس شورای حکام آژانس برگزار میشود و کارشناسان احتمال صدور قطعنامه علیه رژیم را مطرح میکنند که میتواند زمینهساز ارجاع پرونده آخوندها به شورای امنیت شود.
دوگانهگوییهای رئیسی جلاد و سایر کارگزاران رژیم دربارهٔ ضرورت «مذاکرهٔ مفید!» و نفی مذاکرهای که به رفع تحریم منجر نشود، ناشی از همین بنبست است. با وجود این بنبست هیچ فرقی هم ندارد رئیسی باشد یا روحانی، واقعیت فراتر از جدال باندی، گریبان تمامی نظام و شخص خامنهای را گرفته و تیک تاک زمان علیه رژیم است. آنچنانکه روزنامههای حکومتی هم نومیدانه هشدار میدهند: برای «خروج از این انجماد (بنبست) تاریخی، فردا هم دیر است» (روزنامه جهان صنعت ـ ۱۵شهریور).