۲۱آبان نوزدهمین سالروز درگذشت عرفات در سال ۲۰۰۴ است. او کسی نیست که رفتنش سزاوار مرثیه خواندن و بیان دریغ و افسوس باشد، بلکه برعکس سزاوار آن است که هر سال یکبار دیگر پروسه حیاتش را مرور کنیم و ببینیم که همچنان در فلسطین میرزمد، انگیزه میدهد، راه میگشاید و مثل زمان حیاتش فعال و خستگیناپذیر است و بوسههای محبت و آزادگی را مثل همان لحظات آخرین پرواز از رامالله بهسمت بیمارستان در پاریس به خلق محبوبش نثار میکند. نثار میکند و به آنها میگوید که برای آزادی و آزادگی یکدیگر را دوست داشته باشید و دستدردست یکدیگر بگذارید و بگویید: “حتی النصر“، تا پیروزی و الثوره حتی النصر و آن انقلابی است تا پیروزی.
انسان موجودی انتخابگر است، هویت هر انسانی را انتخابهایش و قیمتی که برای آن انتخابها میپردازد، تعیین میکند. این یک قانون عام است. هر کس اردوگاه و جبههای را انتخاب میکند و به این ترتیب در حقیقت خودش را میآفریند، رشد میدهد، بالغ میکند و در جامعه و جهان باقیمیگذارد و بعد از خودش نیز آثار و کارکردههایش همچنان همان هویت را تدوام داده و به اثرگذاریهایش امتداد میدهند.
از روزی که او در ۳۰سالگی تصمیم گرفت برای آزادی فلسطین و ملت فلسطین بجنگد، دیگر در جلوی چشمانش هیچ چیز دیگری جلوه نکرد و او خودش را تماماً وقف فلسطین نمود. همانطور که در مصاحبهاش با خبرنگار معروف ایتالیایی، اوریانا فالاچی، در سال ۱۹۷۲ بهصراحت گفت که: «من با فلسطین ازدواج کردهام». و این حرف را در عمل نیز اثبات کرد.
او هرگز از آرمان ملی فلسطین و ملت فلسطین فاصله نگرفت و از مواضع اصولی منحرف نشد. او از سال ۱۹۵۹ که همراه با خلیل الوزیر(ابو جهاد) و صلاح خلف(ابو ایاد) و فاروق قدومی جنبش فتح را پایهگذاری کرد، تا سال ۲۰۰۴ که جاودانه شد، یعنی بهمدت ۴۵ سال، بیوقفه جنگید، نه تعطیلی داشت، نه به مرخصی رفت، نه انتظار داشت کسی او را تشویق کند و از او سپاسگزاری کند، همیشه در میدان بود و آمادگی شهادت داشت و به این ترتیب آرمان کشور و مردمش را بیشکاف بر دوش گرفت و از “سختترین“ دورانها و گردنههای سیاسی و نظامی عبور داد.
وقتی صحبت از “سختترین“ میکنیم تنها در صورتی میتوان آنرا مقداری فهم کرد که خود دست در آتش مبارزه داشته باشیم و مثلا تجربه کرده باشیم که وقتی در یک سرپیچ سخت تمام دستآوردهای سالیان مبارزه و خون و شهید، ناگهان به صفر بالغ میشود، چه فشاری بر یک انقلابی وارد میگردد و عرفات بارها این نوع سرپیچها را تجربه کرد.
عرفات در ۴۵سال نبردی که داشت، هرگز خارج از قرارگاههای نظامی رزمندگانش شب را به صبح نیاورد و تنها به این ترتیب بود که تمام توطئههای قتلش را از اساس خنثی کرد. بیش از ۲۰توطئه شناختهشده قتل، بیوقفه حول او جریان داشت.
هیچگاه دیده نشد که عرفات در میان سختترین ضربات نظامی خم به ابرو بیاورد و اظهار گله و شکایت کند. او گفته بود که: «ضربهای که مرا نکشد، تقویتم میکند». این کلام ناشی از ایمان و یقین به پیروزی است و با این ایمان است که میتوان در سنگینترین بنبستها راه باز کرد. یکی از مهمترین بنبستها و سرفصلهای مبارزاتی او در سازمان آزادیبخش فلسطین وقتی است که بهدنبال توطئهها و کشتارهای بسیار زیاد در اردن و لبنان، سرانجام او مجبور شد که بههمراه رزمندگانش به تونس هجرت کند. کشوری که بهطور کامل از مرزهای فلسطین بهدور بود و خیلیها فکر میکردند که جنبش فلسطین مشمول مرور زمان شده و به فراموشی سپرده خواهد شد. اما او که قلبش با فلسطین و برای فلسطین میتپید، سرانجام راه باز کرد و با راهانداختن قیامی که به آن «انتفاضه» میگفتند، صحنه را چرخاند. بهنحوی که سرانجام توانست دولت خودگردان فلسطین را در رامالله برقرار سازد و خودش نیز به سرزمین فلسطین و رامالله بازگردد.
اگر بخواهیم حاصل مبارزات عرفات را خلاصه کنیم باید بگوییم که او توانست خلق فلسطین را که در جهان با صفت “آواره“ شناخته میشدند، به مدار “رزمندگان آزادیبخش“ و “صاحبان یک کشور“ ارتقا دهد؛ کار بوالعجبی که هرگز کسی فکر آنرا نمیکرد.
اینگونه است که عرفات سمبل فلسطین و خلق فلسطین شد و وقتی از دنیا رفت عشق، عاطفه و اشک همه فلسطینیها را با خود بههمراه داشت.
عرفات پیوند بسیار عمیقی با انقلاب و انقلابیون ایران و بهطور خاص با مجاهدین داشت. او اولین کسی بود که پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷ با هواپیما در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست تا پیروزی انقلاب ایران را تبریک بگوید. وقتی به او گفتند که چرا از قبل اطلاع ندادی و آمدی گفته بود که: «آدم برای رفتن به خانهاش اجازه نمیگیرد، من هم اجازه نگرفتم».
اما بنگرید به کینتوزی حیوانی و سبعانه خمینی و خامنهای و سایر آخوندهای هرزه نسبت به شخص یاسر عرفات و جانشین او محمود عباس. تنها به این دلیل که حاضر نبوده و نیستند فلسطین و آرمان فلسطین را به آخوندها بفروشند تا آخوندها از آن برای بقای حاکمیت ننگینشان چند صباحی بهره ببرند. بزرگترین خنجرهایی که از پشت به جنبش فلسطین زده شده است، توسط رژیم و گروههای نیابتی مورد حمایت و یا دستساز آخوندها میباشد. شرح این موضوع در ۴۰سال اخیر خود نوشته دیگری را میطلبد. فقط بهعنوان نمونه خامنهای در مورد مذاکرات صلحی که عرفات دنبال میکرد، با دجالیت کامل اینطور گفت: «مذاکرات بهاصطلاح صلحی که بین گروهی از فلسطینیها، یعنی همین عرفات و دارودسته او، با اسراییلیها در جریان است، یعنی قضیه سازش و حکومت بهاصطلاح خودمختار فلسطینی و از این حرفها. این هم یکی از آن زشتترین فریبها و ترفندهای اسراییلیهاست»(۱۰دی ۱۳۷۸). البته این روزها دیگر دست خامنهای برای همه جهان و از جمله خلق فلسطین رو شده و کسی در مورد نیاز پلید او به استفاده ابزاری از فلسطین ابهامی ندارد.
یاسر عرفات درسهای فراوانی برای همه آزادیخواهان باقی گذاشت و رفت که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- وفاداری بیشکاف به آرمان ملی فلسطین
- خستگیناپذیری در مبارزه و استمرار بیوقفه آن در هر شرایطی
- حرفهیی بودن کامل در مبارزه
- حفظ مواضع اصولی در کلیه مناسبات سیاسی با شاخص تمرکز روی هدف و آرمان ملی فلسطین
- درک مرحله تاریخی مبارزات خلق فلسطین که نتیجه آن پیوند و همگامی با خلق بود و برخلاف بسیاری مدعیان پرسروصدای دیگر هرگز دچار سکتاریسم و کارکردهای روشنفکرنمایانه و یا عملکردهای ارتجاعی نشد.
در سالروز درگذشتش، یاد و نام و آرمان او را گرامی میداریم و بر او درود میفرستیم.
محمد بقایی
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است