در آستانهٴ پایان سال96 و آغاز سال 97 رسانهها و خبرگزاریهای حکومتی مملو از انواع هشدارهای باندها و مهرههای نظام آخوندی به یکدیگر هستند.
این هشدارها در زمینه خطری است که سرنوشت رژیم آخوندی را تهدید میکند و با عبارتهایی نظیر این عبارات بیان میشود: «نوعی ناامیدی که در طول چهل سال ایجاد شده» یا نگرانی از «اعتراضاتی که نقد همهجانبه حاکمیت بود» و اینکه «جامعه عبور از گرفتاریها و بحرانها را ناممکن میبیند»، «بیخاصیتی دموکراسی و شرکت در انتخابات بود»، «هشداری به مسئولان»، «تجربه تلخ»، «تلنبار شدن مشکلات» و «آتش زیر خاکستری» که «در آینده نه چندان دور احتمال ظهور مجدد آن وجود دارد».
در این رابطه جهانبخش خلجانی از عناصر باند موسوم به کارگزاران قیام دی ماه و تداوم اعتراضات مردمی را «نقد همهجانبه به دولت و حاکمیت» میداند.
این مهره حامی دولت روحانی ضمن اینکه حاکمیت و قدرت را برای نظام آخوندی همیشگی نمیداند، به زوال و نابودی آن نیز اذعان میکند: «سیر گذر زمان و اتفاقات تاریخی نشان میدهد، چنانچه قدرتها با مردم همساز نبودند و به خواستههای آنها توجه نکردند از اریکه قدرت کنار گذاشته شدهاند. حال آن که آن قدرت جمهوری اسلامی باشد یا هر حکومت دیگری». (خبرگزاری حکومتی ایلنا 27اسفند96)
غلامحسین کرباسچی از همین باند نیز اذعان میکند که دست آورد حاکمیت آخوندی طی 40سال گذشته این بوده است که «جامعه را درگیری نوعی نا امیدی» کرده است، آنچنان که «در مقطع فعلی جامعه عبور از گرفتاریها و بحرانها را برای خود ناممکن میبیند»
او به شکست رژیم و باندهای درونی آن چنین اذعان میکند: «اگر دنیا به ما اینگونه القا کند که اصلاحطلب و اصولگرا یا معتدل و تندرو با هم فرقی ندارند و همه در اداره کشور ناتوانند هر ذهن سالمی به این سمت میرود که برای حل مشکلات زندگی باید فکر دیگری کرد». (سایت حکومتی فرارو 27اسفند 96)
واضح است که فکر«سالم» این است که حکومت ولایت فقیه سرنگون و اسقاط شود، همان راهحلی که بارها مقاومت مردم ایران بر آن تأکید کرده است و مردم نیز در جریان قیام دیماه بارها بر آن تأکید کردند.
اما این فرد(کرباسچی) بهطور سربسته به موضوع سرنگونی اشاره میکند، زیرا اعتراف صریح این امر برایش مشکل ساز خواهد بود.
واقعیت این است که ناامیدی مردم به حکومت، مربوط به امسال و در جریان قیام نیست، بلکه مدت زمان طولانی است که مردم نه تنها هیچ چشم امیدی به آن ندارند، بلکه با اشکال مختلف مخالفت خود را در جهت نفی تمامیت آن و با تمامی دستهجات درونیاش ابراز داشتهاند.
اما آنچنانکه شهردار اسبق رژیم در تهران(کرباسچی) نیر اذعان میکند زمان آن رسیده است که «هر ذهن سالمی به این سمت میرود که برای حل مشکلات زندگی باید فکر دیگری کرد».
آخوند حسن سبحانینیا عضو سابق مجلس ارتجاع و از باند خامنهای نیز اذعان میکند که مردم از «تبعیضهای ناروا، بیعدالتی و مسائل معیشتی ناراضی بودند» و «اعتراضات هشداری به مسئولان بود که دنبال علاج مشکلات در آغاز آن باشند و اجازه ندهند مشکلات روی هم تلنبار شود». (خبرگزاری ایسنا 27اسفند96)
فاطمه رهبر عضو سابق مجلس ارتجاع و از باند خامنهای نیز توصیه میکند «مسئولان حرفهای مردم را بشنوند».
این مهره باند خامنهای ضمن اعتراف به اینکه قیام دی ماه یکی از اتفاقات بد برای رژیم بود آن را «نوعی زنگ خطر» میداند که «هوشیاری بیشتر مسئولان را میطلبد، مسئولان با اقدامات خود نباید اجازه دهند که این اتفاقات دوباره تکرار شود».(خبرگزاری حکومتی ایسنا 27اسفند 96)
علی صوفی وزیر اسبق تعاون، قیام دی ماه 96 را اعتراضاتی «علیه همه چیز و علیه همه کس» میداند که «احتمال بروز و ظهور مجدد آن وجود دارد».
این مهره باند مغلوب در زمینه قیامی دیگر هشدارمیدهد و میگوید «اعتراضات مانند آتش زیرخاکستر نمایان است» (روزنامه دنیای اقتصاد 27اسفند 96)
این ابراز نگرانیها بیانگر این واقعیت است که سردمداران رژیم آخوندی سمت و سوی وقایع را که همانا سرنگونی است دریافتهاند و اعترافات ناگزیر و ابراز وحشتهایشان ریشه در همین مسأله دارد.
واقعیت این است که از آنجا که رژیم تماماً در بنبست است و راهحلی از این بحرانها برایش متصور نیست این ابراز وحشت روز به روز بیشتر خودش را بارز میکند و عملاً تنها راهی که برای برونرفت از این وضعیت باقی میماند همانا سرنگونی تمامیت این نظام است که مردم و مقاومت مردم ایران به آن همت گماشتهاند.