درست پنج روز قبل از فوران گدازههای آتشفشانی قیام سراسری، یک سایت حکومتی در مورد فضای سیاسی ـ اجتماعی ایران نوشته بود:
«مردم در فشار هستند. مردم بدبین هستند مردم یک حرف زشت به شما میزنند، ده تا به اسلام میزنند، ده تا به رهبری و امام میزنند. شما کاری کردید که مردم نسبت به امام و انقلاب و نظام بهشدت بدبین که هیچ عصبانی شدند. خشمشان را دارند در گفتارشان، در عملشان نشان میدهند. میخواهید ـ باورتان نیست ـ یک روز آزادی بدهید به مردم ببینید چه میکنند» (سایت خبر فوری رژیم. ۲۱شهریور ۱۴۰۱)
در این مطلب و مطالب و اظهارات مشابه (۱) صرفنظر از فرو کاستن آمادگی انقلابی جامعه و شرارههای قیام در راه، به مقولههای پسیکولوژیک، آنچه جای انکار نداشت این بود که در زیر پوست شهر، تحولاتی در جریان است. مردم بهشدت از حاکمیت ناراضی هستند. این نارضایتی از مرزهای اقتصاد و معیشت و نابهسامانی در زمینه خدماترسانی و بهداشت فراتر رفته و بار امنیتی به خود گرفته است. متوجه تمامیت استبداد دینی است. مردم به درجهیی از تنفر و انزجار نسبت به این رژیم رسیدهاند که بهچیزی کمتر از سرنگونی آن نمیاندیشند. این گزاره بهقدری واضح و نمایان بود که مهرههای امنیتی و روزنامههای حکومتی از اعتراف به آن گریزی نداشتند.
چند روز بعد از این اعترافها ـ اگر چه رژیم حتی در حد یک دقیقه هم به مردم آزادی نداد ـ ولی آنچه که نسبت به آن هشدار داده میشد، رخ نمایان کرد. بهشهادت رساندن مهسا امینی در بازداشتگاه مخوف نیروی انتظامی، جرقهای بود که انبار متکاثف باروت را منفجر کرد.
پاسدار حمیدرضا جلاییپور، فرماندار نقده در سال۱۳۶۲ و مسئول اعدام ۵۹نفر از جوانان مهاباد، اکنون با بوکشیدن فضا در حال هشدار دادن نسبت به وضعیت قرمز نظام است. او همانند آنانی که علائم قیام سراسری را ـ پیش از وقوع ـ در ناصیهٔ ایران انقلابی دیده بودند، هنوز از دامنه و ابعاد قیام سراسری متوحش است و در مورد آن میگوید:
«این اعتراض ویژگیاش این بود که اولاً طولانیتر بود بین سه ماه تا پنج ماه سه ماه که خیابانها که اعتراضی بود ولی او نهم نه با شعارهای اقتصادی فراتر از شعارهای اقتصادی و بعد وقتی خیابون هم حتی آرام شد شما شاهد اعتراض در محلات، خانهها، پیادهروها و بعد از همه مهمتر شما شاهد این اعتراض تو فضای مجازی هستید. بهرغم اینکه اخلال در اینترنت ایجاد شده ما شاهد یک اعتراضی هستیم که طولانی هست اگر چه جمعیتهای معترض دهها هزار نفری و اینها نبود ولی اینجوری که من ارزیاب های تقریبی نه دقیق انجام دادم حداقل دو میلیون نفر در این اعتراضات شرکت کردند که به نظر من عدد کمی نیست ۱۶۰شهر ایران در معرض اعتراض قرار گرفت. ۱۰۰ دانشکده ایران یا دانشگاههای ایران مورد یعنی اعتراض کردند حدود۲۰ هزار نفر دستگیر شدند. بیش از ۱۰۰۰نفر پرونده قضایی برایشان تشکیل شده. ۵۰۰نفر جان باختند و ۷۰نفر از نیروهای امنیتی [حدودا، البته همه اینها حدودی است]، جان باختند. افکار عمومی ایران و جهان مورد تحت تأثیر قرار گرفته. یک همچنین رخدادی به این وسعت و به این طولانی ما نداشتیم» (دیدار نیوز. ۲۵فروردین ۱۴۰۲).
این جامعهشناس اصلاحاتی، طیفها یا افرادی از رژیم و [بهطور خاص باند غالب] را ـ که با پروپاگاند سعی میکنند، قیام را فرو خوابیده و تمامشده تلقی کنند، «سادهاندیش» میخواند:
«عواملی که باعث شکلگیری خیزش سراسری مهسا شد همه اون عوامل هست لذا خیلی مهم است یعنی کسایی که ساده میکنند خیلی به نظر من سادهاندیش هستند... پنج ماه جامعه اعتراض کرده کف خیابان تو محلات تو پیادهروها تو فضای مجازی باز میگه جمعش کردیم. بابا این اعتراض از یک بستری بیرون میاد بابا این بستر رو اگه شما درمانش نکنید درست مثل چیز دیگه بدنی است که بیمار است مدیر بیمار توجه نمیکنه به این بدنی که بیمار است هی شعار میده... همه نگران هستند من یکی هم خیلی نگران هستم».
نگرانی او را مانند دیگر نگرانان هنگامی بیشتر میتوانیم فهم کنیم که متوجه شویم در وضعیت انفجاری ایران دو اتفاق موازی در یک روز رخ میدهد:
۱ـ آخوند عباسعلی سلیمانی عضو خبرگان ارتجاع و نماینده سابق خامنهای در سیستان و بلوچستان از سوی یکی از مأموران حفاظت بانک در بابلسر به رگبار بسته شد و به هلاکت میرسد.
۲ـ یک آخوند ۳۵ساله در بلوار مرزداران تهران پس از پارک خودرو شخصی، توسط یک دستگاه خودرو سواری زیرگرفته میشود. راننده به قصد عمد این آخوند را بر روی کاپوت ماشین برای فاصله طولانی میکشد و سپس متواری میشود.
چند روز بعد «خودرویی به دو طلبه در ایستگاه اتوبوس خیابان شهدا قم حمله و پس از زیرگرفتن و مصدومیت آنها، پیاده شده و یکی از طلاب را مورد ضربات شدید چاقو از ناحیه گردن و پهلو قرار میدهد». او «سپس برای حمله به مأموران نیروی انتظامی اقدام میکند و قصد خلعسلاح و تصاحب اسلحه مأموران انتظامی را داشته» (اصلاحات نیوز. ۹اردیبهشت ۱۴۰۲) و آخوند جنایتکار علی فلاحیان، وزیر اسبق اطلاعات در وحشت از تهاجم مسلحانه به آخوند سلیمانی و همچنین حمله به آخوندهای حکومتی در قم گفت: ائمه جمعه دفاع شخصی را یاد بگیرند، بیتوجهی به حفاظت خیلی کار خطرناکی است، دشمن غفلت نمیکند
وقوع همزمان این دو رخداد و رخداد بعدی، در کنار دیگر رخدادها و اعتراضات اجتماعی بار دیگر مشخص میکند که مختصات جامعهٔ ایران دیگر مختصات پیشاقیام شهریور ۱۴۰۱ نیست. اگر آنچه در قیام سراسری دیدیم، «اپیزود اول»! (۲) بود. اپیزودهای دیگر قیام با فرکانسهایی قویتر در تقدیر است. بهعبارت دیگر یک انقلاب در ایران در جریان است. ممکن است افت و خیز داشته باشد ولی در انقلاب بودن آن تردید نیست.
پانوشت:
(۱) علی ربیعی، معروف به «عباد شکنجهگر»، مهرهٔ امنیتی و سخنگوی دولت روحانی، در اظهاراتی که به تاریخ ۲۳شهریور ۱۴۰۱ در روزنامهٔ اعتماد درج شد، گفته بود:
«نوعی بیقراری و احساس زندگی در محیط ناملایم و متلاطم قابل مشاهده است».
(۲) «... یک روایت دیگه هم هست که آقا تازه اولش است یعنی این فاز اولش بود این اپیزود اولش بود و ما در یک مسیر انقلابی هستیم» (از دیگر اظهارات پاسدار جلاییپور. دیدار نیوز. ۲۵فروردین ۱۴۰۲).