در حادثه تصادف جاده داراب شماری از دختران دانشآموز اهل میناب جان باختند. معاون عملیات سازمان اورژانس گفت: ”تلفات تصادف اتوبوس دانشآموزان به ۱۶نفر میرسد. حال 13دانش آموز دختر نیز وخیم است و احتمال افزایش قربانیان وجود دارد. در این حادثه 33دختر دانشآموز مجروح شدند“. به گزارش آسوشیتدپرس آنها قصد داشتند در کنفرانس دانشآموزان بااستعداد در شیراز شرکت کنند.
آسوشیتدپرس افزود: رژیم ایران با داشتن حدود 17هزار کشته در سال بر اثر حوادث جادهیی یکی از بدترین سوابق ترافیکی جهان را داراست.
در اثر تصادفات جادهیی و حوادث ترافیکی همه ساله عده زیادی از هموطنان جانشان را از دست میدهند. بهطوری که حوادث ترافیکی یکی از عوامل اصلی مرگ و میر در کشور است.
مصدومیت مردم در اثر تصادف نیز صدمات سنگین اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نیز بهدنبال دارد.
به گفته ایرج حریرچی قائممقام وزیر بهداشت رژیم ”حوادث ترافیکی در کشور سومین عامل مرگومیر هستند و در هر 33دقیقه یک نفر در اثر حوادث جادهیی فوت میکند“
وی ضمن اعتراف به رتبه ایران تحت حاکمیت آخوندی در زمینه آسیبهای ناشی از حوادث ترافیکی میگوید: ”20برابر تعداد کشته شدگان این حوادث مصدوم میشوند ”
به گزارش خبرگزاریهای حکومتی از نظر آسیبهای ناشی از حوادث ترافیکی ایران در رتبه هشتم قرار دارد و قبل از شش کشور آفریقایی و یک کشور آسیایی است که وضعیتشان بدتر است“. (خبرگزاری حکومتی ایسنا 4شهریور 96)
روزنامه حکومتی شهروند ۲۴فروردین ۹۴ نوشت: ”کمتر فردی در ایران هست که حداقل یکی از اقوام درجه یک یا دو او جان خود را در حوادث رانندگی از دست نداده باشد“.
به نوشته سایت حکومتی الف وضعیت نامناسب حوادث جادهیی کشور باعث شده بانک جهانی در بررسی و مطالعات خود، وضعیت حوادث جادهیی ایران را بحرانی عنوان کند (سایت الف 15تیر 94)
ایمن نبودن جادهها و کیفیت نازل خودروها از دلایل مهم افزایش تلفات در ایران بهشمار میروند.
در رابطه با رسیدگی نکردن به جادههای کشور و عدم سرمایهگذاری بر ایمنسازی آنها عباس آخوند وزیر راه و شهرسازی دولت آخوند حسن روحانی میگوید طی ده سال گذشته سرمایهگذاری بسیار کمی در بخش نگهداری جادههای کشور انجام شده است. به همین خاطر امروز بیش از ۴۰درصد از جادههای کشور در وضعیت نامناسبی قرار دارند و برای روکش آسفالت آنها بهطور یکجا، هزاران میلیارد تومان بودجه لازم است.
هنگام احداث جادهها به استانداردهای لازم برای جادهسازی توجه نمیشود، به همین دلیل بسیاری از جادهها استاندارد نیستند و حجم آنها نسبت به تراکم جمعیت است.
عوامل رژیم و شرکتهای راهسازی که عمدتاً وابسته به مهرههای حکومتی هستند، ازآنجایی که هم وغم شان فقط چاپیدن وسود بردن بیشتر است، توجهی به کیفیت مناسب جادهها نمیکنند. از این رو کیفیت ساخت بسیاری از راهها به حدی پایین است که بعد از دو سال کیفیت خود را از دست داده و منجر به تصادفات جادهیی میشوند.
مشکلات جادههای روستایی به مراتب بیشتر از جادههای شهری است، بیشتر جادههای فرعی روستایی نیازمند تسطیح و شنپاشی است و راههای اصلی روستایی نیازمند عملیات بهسازی و آسفالت است.
در حال حاضر وضعیت جادههای روستایی بسیاری از مناطق کشور آنچنان نامناسب است که در شرایط جوی نامناسب نظیر بارندگی شدید، سرما، توفان و باد شدید یا مهگرفتگی، دسترسی به آنها امکانپذیر نیست. بهگونهیی که در فصلهای مختلف سال ارتباط این مناطق با جادهها و شهرهای بزرگ کشور قطع میشود و افراد در حال تردد در این جادهها در راه میمانند.
مثلاً در استان گیلان که سطح زندگی مردم آن نسبت به بسیاری از استانها بالاتر است، وضعیت روستاها آنچنان خراب است که سرکرده انتظامی استان گیلان اعتراف میکند: «جادههای غیراستاندارد از مشکلات روستاهای استان است» (خبرگزاری ایرنا 25تیر 96)
یک مشکل بزرگ در جادهها فقدان روشنایی کافی است. این مشکل و همچنین کمبود یا نبود علایم رانندگی، شبنما نبودن بسیاری از علائم رانندگی، نبودن یا وجود اشکال در گارد ریل و استفاده نکردن از گارد ریل فنری، نبود امکانات جدا کننده مسیرهای رفت و برگشت در تعدادی از جادههای کشور، مشکلات آسفالت و آب گرفتگی و... از جمله مشکلاتی است که موجب ناامن شدن جادههای کشور میشود. با این وجود حاکمیت پلید آخوندی و دولت ضدمردمی هیچ اقدام جدی در زمینه ساخت جادههای جدید، مرمت جادههای قدیم، عریض کردن راههای باریک و نصب علائم راهنمایی مناسب در راهها و جادههای کشور نمیکند.
آسوشیتدپرس افزود: رژیم ایران با داشتن حدود 17هزار کشته در سال بر اثر حوادث جادهیی یکی از بدترین سوابق ترافیکی جهان را داراست.
در اثر تصادفات جادهیی و حوادث ترافیکی همه ساله عده زیادی از هموطنان جانشان را از دست میدهند. بهطوری که حوادث ترافیکی یکی از عوامل اصلی مرگ و میر در کشور است.
مصدومیت مردم در اثر تصادف نیز صدمات سنگین اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نیز بهدنبال دارد.
به گفته ایرج حریرچی قائممقام وزیر بهداشت رژیم ”حوادث ترافیکی در کشور سومین عامل مرگومیر هستند و در هر 33دقیقه یک نفر در اثر حوادث جادهیی فوت میکند“
وی ضمن اعتراف به رتبه ایران تحت حاکمیت آخوندی در زمینه آسیبهای ناشی از حوادث ترافیکی میگوید: ”20برابر تعداد کشته شدگان این حوادث مصدوم میشوند ”
به گزارش خبرگزاریهای حکومتی از نظر آسیبهای ناشی از حوادث ترافیکی ایران در رتبه هشتم قرار دارد و قبل از شش کشور آفریقایی و یک کشور آسیایی است که وضعیتشان بدتر است“. (خبرگزاری حکومتی ایسنا 4شهریور 96)
روزنامه حکومتی شهروند ۲۴فروردین ۹۴ نوشت: ”کمتر فردی در ایران هست که حداقل یکی از اقوام درجه یک یا دو او جان خود را در حوادث رانندگی از دست نداده باشد“.
به نوشته سایت حکومتی الف وضعیت نامناسب حوادث جادهیی کشور باعث شده بانک جهانی در بررسی و مطالعات خود، وضعیت حوادث جادهیی ایران را بحرانی عنوان کند (سایت الف 15تیر 94)
ایمن نبودن جادهها و کیفیت نازل خودروها از دلایل مهم افزایش تلفات در ایران بهشمار میروند.
در رابطه با رسیدگی نکردن به جادههای کشور و عدم سرمایهگذاری بر ایمنسازی آنها عباس آخوند وزیر راه و شهرسازی دولت آخوند حسن روحانی میگوید طی ده سال گذشته سرمایهگذاری بسیار کمی در بخش نگهداری جادههای کشور انجام شده است. به همین خاطر امروز بیش از ۴۰درصد از جادههای کشور در وضعیت نامناسبی قرار دارند و برای روکش آسفالت آنها بهطور یکجا، هزاران میلیارد تومان بودجه لازم است.
هنگام احداث جادهها به استانداردهای لازم برای جادهسازی توجه نمیشود، به همین دلیل بسیاری از جادهها استاندارد نیستند و حجم آنها نسبت به تراکم جمعیت است.
عوامل رژیم و شرکتهای راهسازی که عمدتاً وابسته به مهرههای حکومتی هستند، ازآنجایی که هم وغم شان فقط چاپیدن وسود بردن بیشتر است، توجهی به کیفیت مناسب جادهها نمیکنند. از این رو کیفیت ساخت بسیاری از راهها به حدی پایین است که بعد از دو سال کیفیت خود را از دست داده و منجر به تصادفات جادهیی میشوند.
مشکلات جادههای روستایی به مراتب بیشتر از جادههای شهری است، بیشتر جادههای فرعی روستایی نیازمند تسطیح و شنپاشی است و راههای اصلی روستایی نیازمند عملیات بهسازی و آسفالت است.
در حال حاضر وضعیت جادههای روستایی بسیاری از مناطق کشور آنچنان نامناسب است که در شرایط جوی نامناسب نظیر بارندگی شدید، سرما، توفان و باد شدید یا مهگرفتگی، دسترسی به آنها امکانپذیر نیست. بهگونهیی که در فصلهای مختلف سال ارتباط این مناطق با جادهها و شهرهای بزرگ کشور قطع میشود و افراد در حال تردد در این جادهها در راه میمانند.
مثلاً در استان گیلان که سطح زندگی مردم آن نسبت به بسیاری از استانها بالاتر است، وضعیت روستاها آنچنان خراب است که سرکرده انتظامی استان گیلان اعتراف میکند: «جادههای غیراستاندارد از مشکلات روستاهای استان است» (خبرگزاری ایرنا 25تیر 96)
یک مشکل بزرگ در جادهها فقدان روشنایی کافی است. این مشکل و همچنین کمبود یا نبود علایم رانندگی، شبنما نبودن بسیاری از علائم رانندگی، نبودن یا وجود اشکال در گارد ریل و استفاده نکردن از گارد ریل فنری، نبود امکانات جدا کننده مسیرهای رفت و برگشت در تعدادی از جادههای کشور، مشکلات آسفالت و آب گرفتگی و... از جمله مشکلاتی است که موجب ناامن شدن جادههای کشور میشود. با این وجود حاکمیت پلید آخوندی و دولت ضدمردمی هیچ اقدام جدی در زمینه ساخت جادههای جدید، مرمت جادههای قدیم، عریض کردن راههای باریک و نصب علائم راهنمایی مناسب در راهها و جادههای کشور نمیکند.