هر چه زمان میگذرد، دیکتاتوری دینی و تئوریسینها و تحلیلگرانش بیشتر درمییابند که آن میلیونی که در هیأت هشتک «اعدام نکنید» در توئیتر ظاهر شد و در اندک مدت ترند را تسخیر کرد، برخاسته از ارادهٔ مردمی بود که این نظام را نمیخواهند. این نه میلیونی آنجا بیشتر اهمیت پیدا میکند که رو در رو با لبهٔ تیز سرکوب این حاکمیت قرار گرفت و خواهان توقف چرخهٔ اعدام جوانان قیامی شد.
گزارههای قابل توجه
آنچه در این خیزش میلیونی به ثبت رسید این بود:
۱ـ در زیر پوست اختناق، جنبشی وجود دارد که در زمانی کوتاه میتواند به میدان بیاید و حاکمیت را غافلگیر کند. خامنهای و روحانی میخواستند با استراتژی تلفات عظیم، کرونا را سپر بلا کنند و از قیام و عواقب آن برهند، اما واقعیت نشان داد که قیام در عصبهای حساس جامعه بیدار است و مترصد فرصت.
۲ـ اعدام دستگیر شدگان قیام چه آنهایی که اکنون در اسارت این رژیماند؛ چه آنهایی که ممکن است در خیزشهای بعدی دستگیر شوند، به آسانی ممکن نخواهد بود. برای تک به تک آنها باید خامنهای قیمت گزاف بدهد؛ قیمتی که ممکن است باعث به میدان آمدن عناصر اجتماعی بیشتری شود. شاه نیز تا ۱۷شهریور۵۷ میتوانست دز کشتار را بالا ببرد اما پس از کشتار میدان ژاله، وقتی دید قیام به محاق نرفت، برای هر شلیک باید حساب و کتاب میکرد و در پای عواقب آن میخوابید. این همان بنبست سرکوب است که شیخ گرفتار آن شده است. از یک نقطه شعار «مرگ بر شاه» به یک شعار عمومی تبدیل شد و دیگر کسی از تکرار آن بیمی به دل راه نمیداد.
به ثبت رسیدن وضعیت انفجاری و قیامخیز
اکنون نیاز نیست مقاومت ایران بگوید، جامعه در وضعیت انفجاری است. اینک رسانهیی مانند اعتماد که سالها مورد اعتماد دستاربندان بوده مینویسد:
«جامعه ایرانی در سالهای اخیر در وضعیت جنبشی قرار داشته و به همین دلیل، هر نارضایتی بهسرعت تبدیل به اعتراضی اجتماعی میشود».
اصلاحطلبان قلابی و دم و دمبالچههای رژیم با لابیهای آن سوی آب، سالها بهدنبال القای این مفهوم بودند که مردم ایران خسته شدهاند و کسی بهدنبال براندازی نیست، نتیجهٔ این قیاس اقترانی این بود که بنابراین مردم همین رژیم را ترجیح میدهند! اکنون گزارهها حاکی از آن است که در ایران، مردمی زندگی میکنند که مشغلهٔ ذهنی اول آنها این است که لحظات را برای برانداختن این حاکمیت بدتر از مغول شکار کنند. مردمی بیدار و جنگجو که نه تنها کرونا و آخوند نتوانسته آنها را به درون براند، در خود گرفتار نماید و به غمگنانی زانو در بغل تبدیل سازد، بلکه به شیوههای نوین برای همفکری، همکنشی، هماهنگی و اقدام مشترک روی آوردهاند. آنها دارند با استفاده از تکنولوژی، برای ساعت موعود تدارک میبینند و مشق قیام میکنند.
در این پاراگراف دقت کنید:
«تلاشها در شبکههای ارتباطی مجازی امروزه بخشی از جنبشهای اجتماعی هستند که به سازماندهی، هماندیشی، هماهنگی و توسعه جنبش کمک شایان توجهی میکنند. همانطور که کاستلز گفته اینترنت فقط ابزار نیست، اینترنت شرایط را برای شکلی از عمل فراهم میکند که به جنبش بیرهبر امکان بقا، هماندیشی، هماهنگی و گسترش میدهد و امکان غلبه بر سلطه نهادینه شده را فراهم میکند. بنابراین برخلاف آنچه در سؤال شما آمده کنشگری هشتگی و جنبش کف خیابان در تعارض و رقیب یکدیگر نیستند، بلکه مکمل و در تعامل با یکدیگرند» (اعتماد. ۱۱مرداد۹۹).
هیچکس گمان نداشت این
تحلیلگر حکومتی درصدد است تا بر خیزش اینترنتی، نام «جنبش بیرهبر» بگذارد تا از این طریق «مقاومتی سرخفام و سازمانیافته و قدرتمند» را انکار نماید که طی ۴دهه زیرساختهای لازم را برای چنین روزهایی فراهم کرده است. آن بذرها که این مقاومت در روزهای توفانی در زمین بایر افشاند و با خون عزیزترینها آب داد، اینک در کار گلافشانی و بار و بر دادناند. «هیچکس گمان نداشت، این»
کیمیای عشق را ببین:
کیمیای نور را که خاک خسته را،
صبح و سبزه میکند،
کیمیا و ِسحر صبح را نگاه کن.
جای بذر مرگ و برگ خونی ِ خزان،
کیمیای عشق، و صبح و سبزه آفریده است:
خندههای کودکان و باغ و مدرسه
کیمیای عشق سرخ را ببین!
هیچ کس گمان نداشت این.
(شفیعی کدکنی)
زمینهسازی برای آمدن به خیابان
«اعتماد» البته کتمان نمیکند که «کنشگری هشتگی» و «جنبش کف خیابان» در تعارض و رقیب یکدیگر نیستند، بلکه مکمل و در تعامل با یکدیگرند. این همان مفهومی است که چماقداران و قدارهبندان نظام را به چارهاندیشی واداشته است.
«در جنبشهای اعتراضی روابط و پیوند معترضان بسیار اهمیت دارد. شبکههای مجازی این پیوندها را به بهترین نحو ممکن فراهم میکنند. اما نه برای نیامدن به خیابان، بلکه برعکس برای آمدن به خیابان. هر کنشگری اعم از مجازی یا حقیقی تمرینی است برای ایجاد فضای خودمختار و آمادگی برای کنش جمعی و اشغال خیابان» (همان منبع).
هراس از تکرار قیام آبان
سگان زنجیری و دستآموز سرکوب بیشتر از هر طیف دیگری در نظام خطر را استشمام میکنند. لطفالله فروزنده یک مهرهٔ بدنام و سرکوبگر نظام، در مصاحبه با خبرگزاری حکومتی رسا، با هراس از پیامدهای وضعیت انفجاری جامعه گفته است: «ماجرای آبان ۹۸ نیز یکی از رخدادهای بهشدت ضدامنیتی بود که فرماندهان کنترل از راه دور آن همچنان اصرار به تکرار آن دارند.
از این منظر، مطالبه از قوه قضاییه برای صدور احکام عادلانه برای مجرمان این رخداد بسیار جدیست و انتظار میرود قوه قضاییه تحت تأثیر جریانهای توئیتری و هشتگ اعدام نکنید در این رابطه قرار نگیرد و به مر قانون عمل کند؛ قانونی که اگر عمل نشود یا تحت تأثیر جریانهای توئیتری به مسلخ برود؛ یقینا بایستی شاهد تکرار حوادثی شبیه به آبان ۹۸ و البته در سطحی وسیعتر و خونبارتر باشیم» (مشرقنیوز. ۱۲مرداد۹۹).
این جانور برآمده اعماق غارهای تحجر نمیداند اگر سرکوب عریان پاسخگو بود، او نیز مجبور نبود امروز اعتراف کند که در آینده نظام با تکرار حوادثی شبیه به آبان ۹۸ و البته در سطحی وسیعتر و خونبارتر مواجه خواهد بود.
آری، قیام سوزان و سراسری مردم ایران، در حال تدارک و کسب آمادگی برای به لرزه درآوردن خیابانها در زیر پای جلادان است.