در سایه حاکمیت غارت و چپاول ولایتفقیه، در حالیکه فقر در تمامی زوایای زندگی مردم میهن در بند، نفوذ کرده است و رژیم غرق در بحران آخوندی را هر روز در گرداب عمیقتری از معضلات اجتماعی فرو میبرد، بحران بیکاری تا آنجا رشد و نمو پیدا کرده است که متولیان حکومتی به صراحت از آن با نام ابر چالش نظام نام میبرند.
بهعنوان نمونه روزنامه حکومتی خبرآنلاین 20آبانماه 96 بحران تحصیلکردههای بیکار و بیکاری را بهعنوان یکی از ابرچالشهای دولت مطرح کرده که حتی کمکهای مشاورهای کارشناسان صندوق جهانی پول را برای رژیم بهدنبال داشته است.
در یک نمونه دیگر خبرگزاری حکومتی ایلنا 2مهرماه 96 بهنقل از معاون امور اقتصادی آخوند روحانی از بیکاری بهعنوان یکی از شش ابر چالشی که اقتصاد ایران با آن مواجه است نام برده است. این مهره حکومتی در ادامه ضمن اشاره به بیلیاقتی و خیانت متولیان حکومتی در طول سالیان گذشته همچنین اعتراف میکند: «مشکلات را کسی از بیرون به ما تحمیل نکرده بلکه حاصل تصمیمات غلط خود ما در سالهای گذشته بوده است».
در این میان اما، خیل عظیم فارغالتحصیلان بیکار دانشگاهی جایگاهی خاص دارند چرا که ابعاد نجومی بیکاری در میان جوانان و فارغالتحصیلان دانشگاهی هم چون کابوسی وحشتناک تمامی حاکمیت آخوندی را به خود مشغول نموده است و هماکنون به یکی از مهمترین کشمکشهای باندهای حکومتی تبدیل شده است.
شایان یادآوری است که سونامی بیکاری امروز بهویژه در میان جوانان و فارغالتحصیلان دانشگاهی، محصول سیاستهای ضدمردمی و غارتگرانه حاکمیت آخوندی است که از بیش ۲۰سال پیش بهطور تصنعی دست به راهاندازی سیستم آموزش عالی زد که تنها برای سرگرم نگهداشتن جوانان و جویندگان کار طراحی شده بود. بر این اساس حاکمیت عامدانه جویندگان کار را راهی سیستمی نمود که بهخوبی از پایان آن، یعنی بیکاری گسترده پس از فارغالتحصیل شدن، اطلاع داشت. چرا که در نبود سرمایهگذاری، ساخت و بهروز کردن زیربناهای بازار کار، مدرک سازیهای قلابی، راهاندازی صنعتی بهنام «دانشگاههای آزاد» صرفاً برای چپاول بیشتر مردم توسط باندهای مختلف حاکمیت آخوندی کاربرد داشت.
شاهد بر این مطلب اعتراف خبرگزاری حکومتی مهر 30تیرماه 95است که مینویسد: «کارشناسان میگویند چگونه سیاست گذاران از بروز این مسأله جلوگیری نکرده و خطر شکلگیری بحران در بازار کار کشور را پیشبینی نکردند که اجازه دادهاند اینگونه صدها هزار نفر پس از دوران متوسطه تحصیل، تنها به دانشگاهها بروند و با یک مدرک کاغذی از آن خارج شده و حالا همگی لیست یکسانی از تقاضا برای شغل ارائه کنند؟
برخی مقامات دولتی معتقدند این واقعه تاکتیک اشتباهی بوده که در گذشته برای به تأخیر انداختن تقاضای شغل جوانان به کار رفته و برای اینکه عدهیی دیرتر متقاضی کار شوند، آنها را به سمت دانشگاهها هدایت کردند. حال امروز که بالاخره آنها فارغالتحصیل شدهاند نه شغلی برای آنها فراهم است و نه اینکه آنها دیگر به هر شغلی راضی میشوند».
-ارگان تروریستی قدس موسوم به تسنیم 11آذر 96 تحت عنوان «بیکاری 50درصد فارغالتحصیلان کشور» به گوشههایی از بحران مرگبار بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی در رژیم آخوندی این چنین اعتراف میکند: «بیکاری فارغالتحصیلان در سالهای اخیر از اهمیت خاصی برخوردار شده و تبدیل به یک چالش اساسی شده است. این موضوع زمانی به یک چالش اساسی تبدیل شد که کشور با رشد روزافزون جمعیت دارای تحصیلات عالی که به نوبه خود نتیجه افزایش بیش از حد ظرفیت دانشگاهها و مراکز آموزش عالی بود، مواجه شد. افزایش ظرفیت دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، منجر به عدم تعادل بین فرصتهای شغلی موجود و نیاز واقعی بازار کار و جمعیت فارغالتحصیل دانشگاهی شده است».
به این ترتیب ارگان تروریستی قدس ضمن اعتراف سربسته به اهداف غارتگرانه باندهای حکومتی در تأسیس مراکز آموزش عالی، در ادامه با وقاحت تمام دانشجویان میهن را مقصر بیکاری خودشان معرفی نماید و اضافه میکند: «از کل جمعیت فارغالتحصیل و در حال تحصیل دانشگاهی (۱۱.۸میلیون نفر) حدود ۴.۵میلیون نفر شاغل و ۱.۱میلیون نفر بیکار هستند یعنی در مجموع ۵.۶میلیون نفر جزء جمعیت فعال اقتصادی و مابقی (۶.۲میلیون نفر معادل 52درصد) غیرفعال هستند و تمایل ورود به بازار کار ندارند».
البته ارگان تروریستی قدس وقاحت را در این نقطه پایان نمیدهد و نهایتاً با یک فرار به جلو احمقانه خیال تمامی دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی را راحت مینماید که بیجهت دنبال کار نگردند چرا که: «وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در جمعبندی مطالعه انجام شده از وضعیت اشتغال دانش آموختگان دانشگاهی به این نتیجه رسید که با در نظر گرفتن غیرفعال بودن 34درصد از فارغالتحصیلان و شاغل بودن حدود 17درصد از افراد در حال تحصیل، در مجموع 51درصد از این جمعیت در زمره افراد بیکار و در جستجوی کار قرار نمیگیرد و میبایست برای نیمی از آنها فرصت شغلی ایجاد کرد و اظهاراتی همچون ایجاد فرصت شغلی معادل همه فارغالتحصیلان دانشگاهی، خطای بزرگی است و موجب انحراف در تصمیمگیریها و برنامهریزیهای کلان میشود».
اما از آنجا که دروغگو کم حافظه و فراموش کار است بیاد نمیآورد که تحت فشار روزافزون فارغالتحصیلان بیکار دانشگاه در 17اردیبهشت 96 مجبور شد گوشههایی از فقر و محرومیت دانشجویان فارغالتحصیل بیکار را تحت عنوان مدرک تنها سهم دانشجویان از تحصیل، پاسخ سرد بازار کار به دانشجویان منعکس نماید که: «بیکاری فارغالتحصیلان و جوانان تحصیل کرده به یک معضل برای کشور تبدیل شده است، جوانانی که برای یافتن موقعیت شغلی بهتر راهی دانشگاهها شدهاند بعد از فارغالتحصیلی با پاسخ سرد بازار کار مواجه میشوند و سد بیکاری را مقابل خود دیدهاند و همین امر سبب سرخوردگی آنها و خانوادههایشان شده است.
سهیل 27ساله فوقلیسانس عمران، میگوید: یک سال است بهدنبال شغل هستم، افسردگی گرفتم و بهشدت احساس ناامیدی میکنم
عبدالله 30ساله و مجرد میگوید: لیسانس تاریخ دارم و بیکار هستم، هیچ منبع درآمدی ندارم، از این وضعی که در آن هستم خسته شدهام.
مسلم 33ساله یکی از فارغالتحصیلانی است که از یافتن شغل مرتبط با رشته خود ناامید شده، میگوید: لیسانس مدیریت آموزشی دارم و اکنون در یک مغازه میوه فروشی فعالیت میکنم حقوقم از حقوق اداره کار هم کمتر است و با حقوقی که به زحمت کفاف خرج و مخارج خودم را میدهد چطور میتوانم تشکیل خانواده بدهم؟
عماد که دو سال از فارغالتحصیلیش میگذرد و بهتازگی خدمت سربازیش تمام شده، میگوید: هر جا برای کار میروم بازاریاب میخواهند جاهای درست و حسابی هم که بدون پارتی و معرف نمیتوانی کار کنی.
محمدعلی 33ساله و مجرد میگوید: با مدرک فوقلیسانس در یک نانوایی شاگردی میکنم، افسردگی گرفتهام، در آمدم کفاف این را نمیدهد».
در همین رابطه یک روزنامه حکومتی دیگر موسوم به شهروند 11آذر 96 بهنقل از یکی از بهاصطلاح کارگزاران شورای عالی کار، دلیل اصلی شرایط فاجعهبار بیکاری دانشجویان را بهصورت روشنتری به تصویر کشیده و مینویسد: «ایجاد یکمیلیون شغل، حدود ٧٠درصد بودجه کشور را میبلعد. در حالی به گفته رئیس مرکز آمار، نیاز کشور ایجاد سالانه ٩٦٠هزار شغل است که اگر میانگین هزینه ایجاد هر شغل را طبق آمارهای رسمی ٢٠٠میلیون تومان در نظر بگیریم، به ٢٠٠هزارمیلیارد تومان پول نیاز داریم. البته اگر نیروی بیکار دپوشده در سالهای گذشته را فراموش کرده باشیم. این اما همه ماجرا نیست. هزینه ایجاد شغل هر سال در کشور ما، بیشتر از سال قبل میشود و حتی با شیب تندتری نسبت به تورمهای تکرقمی اعلامشده رشد میکند. در سالهای گذشته شاید برای ایجاد یک شغل، ۵۰میلیون تومان سرمایهگذاری میکردیم ولی این رقم اکنون به ۲۰۰میلیون تا ۳۰۰میلیون تومان رسیده است.
همین منبع در توصیف بنبست مرگبار دیکتاتوری غارت و چپاول در زمینه کاریابی با تأکید به اینکه در سال تنها ظرفیت ٣٠هزار شغل با امکانات دولتی وجود دارد اما ما انتظار غلط ایجاد یکمیلیون شغل داریم! ادامه میدهد: «راه چاره چیست؟ هرسال حدود یکمیلیون نفر وارد بازار کار میشوند و این در حالی است که نیروهای متقاضی سالهای گذشته دپو شده و هنوز جویای کارند و اگر بخواهیم به هدفگذاری ایجاد یکمیلیون شغل در سال دست پیدا کنیم، باید ۷۰درصد بودجه کل کشور را هزینه کنیم». چرا که «بعد از انقلاب زیرساختهای ایجاد شغل در کشور فرسوده شدهاند. تحریمها، جنگ و سرمایهگذاریهای غلط موجب شده امروز ایجاد شغل کار مشکلی باشد».
- روزنامه حکومتی موسوم به خبر آنلاین 20آبانماه 96 تحت عنوان 70درصد بیکاران جوان هستند موج بیکاران فارغالتحصیل دانشگاه را به یک ابر چالش دولتی تشبیه مینماید و مینویسد: «البته نگاهی به سایر آمارهای اقتصادی نشان میدهد ادعای جوانان ایرانی چندان بیراه نیست و حالا بر اساس آخرین دادههای مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری جوانان در فصل بهار به ٢٨، ٨درصد رسیده است. این موضوع در حالی رخ میدهد که نرخ بیکاری دانشآموختگان دانشگاهی رکوردشکنی کرده و در شرایطی که شمار افراد دارای تحصیلات دانشگاهی در سالهای پس از انقلاب ١٤برابر شده است، گزارشهای رسمی نشان میدهد که میزان مشارکت اقتصادی افراد تحصیلکرده از ٦٨.٩در سال ٦٥به ٤٨درصد در سال ٩٠ کاهش داشته است و این روند همچنان ادامه دارد؛ بهطوری که در حال حاضر بحران تحصیلکردههای بیکار و بیکاری بهعنوان یکی از ابرچالشهای دولت مطرح شده و حتی کمکهای مشاورهای کارشناسان صندوق جهانی پول را برای ایران بهدنبال داشته است.»
همین منبع در ادامه آمار اعلام شده بیکاران توسط رژیم فاسد آخوندی را غیرواقعی خوانده و اضافه میکند: «به گفته برخی جمعیتشناسها و جامعهشناسها استناد به آمار سالهای ٨٥تا ٩٥نشان میدهد که حدود ٢٥درصد از جوانان بیکار هستند. اما حدود ٧٠درصد بیکاران کشور جوانها هستند که اغلب آنها در سن ازدواج قرار دارند. بنابراین در یک تحلیل واقعبینانه از وضعیت بیکاری لازم است که این دسته هم جزیی از همسایگان بیکاری یا بیکاری پنهان در نظر گرفته شود. با احتساب این دو گروه در کنار بیکاران، جمعیت بیکار در ایران در پایان سال ۱۳۹۴حدود ۵، ۷میلیون نفر برآورد میشود».
در پایان این نوشتار ضروری است یادآور شویم که: طینت رژیم ارتجاعی و عقب مانده آخوندی بلحاظ تاریخی بسیار عقب ماندهتر از این است که توان توسعه اقتصادی مملکت و ایجاد بازار کار برای جوانهای جامعه را داشته باشد اما صرفنظر از این مهم، باید خاطرنشان کرد که علاوه بر هزینههای تحصیلی که توسط خود دانشجو و یا خانوادهاش در این سالیان پرداخت شده است و تماماً توسط باندهای غارتگر رژیم به یغما برده شد هر فارغالتحصیل کارشناسی ارشد از ابتدا تا انتهای تحصیلاتش برای اقتصاد کشور نزدیک به یک میلیارد تومان خرج بر میدارد که به این ترتیب در رژیم فاسد و قرونوسطایی حاکم بر میهن اسیر تماماً به هدر داده شده است.
بهعنوان نمونه روزنامه حکومتی خبرآنلاین 20آبانماه 96 بحران تحصیلکردههای بیکار و بیکاری را بهعنوان یکی از ابرچالشهای دولت مطرح کرده که حتی کمکهای مشاورهای کارشناسان صندوق جهانی پول را برای رژیم بهدنبال داشته است.
در یک نمونه دیگر خبرگزاری حکومتی ایلنا 2مهرماه 96 بهنقل از معاون امور اقتصادی آخوند روحانی از بیکاری بهعنوان یکی از شش ابر چالشی که اقتصاد ایران با آن مواجه است نام برده است. این مهره حکومتی در ادامه ضمن اشاره به بیلیاقتی و خیانت متولیان حکومتی در طول سالیان گذشته همچنین اعتراف میکند: «مشکلات را کسی از بیرون به ما تحمیل نکرده بلکه حاصل تصمیمات غلط خود ما در سالهای گذشته بوده است».
در این میان اما، خیل عظیم فارغالتحصیلان بیکار دانشگاهی جایگاهی خاص دارند چرا که ابعاد نجومی بیکاری در میان جوانان و فارغالتحصیلان دانشگاهی هم چون کابوسی وحشتناک تمامی حاکمیت آخوندی را به خود مشغول نموده است و هماکنون به یکی از مهمترین کشمکشهای باندهای حکومتی تبدیل شده است.
شایان یادآوری است که سونامی بیکاری امروز بهویژه در میان جوانان و فارغالتحصیلان دانشگاهی، محصول سیاستهای ضدمردمی و غارتگرانه حاکمیت آخوندی است که از بیش ۲۰سال پیش بهطور تصنعی دست به راهاندازی سیستم آموزش عالی زد که تنها برای سرگرم نگهداشتن جوانان و جویندگان کار طراحی شده بود. بر این اساس حاکمیت عامدانه جویندگان کار را راهی سیستمی نمود که بهخوبی از پایان آن، یعنی بیکاری گسترده پس از فارغالتحصیل شدن، اطلاع داشت. چرا که در نبود سرمایهگذاری، ساخت و بهروز کردن زیربناهای بازار کار، مدرک سازیهای قلابی، راهاندازی صنعتی بهنام «دانشگاههای آزاد» صرفاً برای چپاول بیشتر مردم توسط باندهای مختلف حاکمیت آخوندی کاربرد داشت.
شاهد بر این مطلب اعتراف خبرگزاری حکومتی مهر 30تیرماه 95است که مینویسد: «کارشناسان میگویند چگونه سیاست گذاران از بروز این مسأله جلوگیری نکرده و خطر شکلگیری بحران در بازار کار کشور را پیشبینی نکردند که اجازه دادهاند اینگونه صدها هزار نفر پس از دوران متوسطه تحصیل، تنها به دانشگاهها بروند و با یک مدرک کاغذی از آن خارج شده و حالا همگی لیست یکسانی از تقاضا برای شغل ارائه کنند؟
برخی مقامات دولتی معتقدند این واقعه تاکتیک اشتباهی بوده که در گذشته برای به تأخیر انداختن تقاضای شغل جوانان به کار رفته و برای اینکه عدهیی دیرتر متقاضی کار شوند، آنها را به سمت دانشگاهها هدایت کردند. حال امروز که بالاخره آنها فارغالتحصیل شدهاند نه شغلی برای آنها فراهم است و نه اینکه آنها دیگر به هر شغلی راضی میشوند».
-ارگان تروریستی قدس موسوم به تسنیم 11آذر 96 تحت عنوان «بیکاری 50درصد فارغالتحصیلان کشور» به گوشههایی از بحران مرگبار بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی در رژیم آخوندی این چنین اعتراف میکند: «بیکاری فارغالتحصیلان در سالهای اخیر از اهمیت خاصی برخوردار شده و تبدیل به یک چالش اساسی شده است. این موضوع زمانی به یک چالش اساسی تبدیل شد که کشور با رشد روزافزون جمعیت دارای تحصیلات عالی که به نوبه خود نتیجه افزایش بیش از حد ظرفیت دانشگاهها و مراکز آموزش عالی بود، مواجه شد. افزایش ظرفیت دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، منجر به عدم تعادل بین فرصتهای شغلی موجود و نیاز واقعی بازار کار و جمعیت فارغالتحصیل دانشگاهی شده است».
به این ترتیب ارگان تروریستی قدس ضمن اعتراف سربسته به اهداف غارتگرانه باندهای حکومتی در تأسیس مراکز آموزش عالی، در ادامه با وقاحت تمام دانشجویان میهن را مقصر بیکاری خودشان معرفی نماید و اضافه میکند: «از کل جمعیت فارغالتحصیل و در حال تحصیل دانشگاهی (۱۱.۸میلیون نفر) حدود ۴.۵میلیون نفر شاغل و ۱.۱میلیون نفر بیکار هستند یعنی در مجموع ۵.۶میلیون نفر جزء جمعیت فعال اقتصادی و مابقی (۶.۲میلیون نفر معادل 52درصد) غیرفعال هستند و تمایل ورود به بازار کار ندارند».
البته ارگان تروریستی قدس وقاحت را در این نقطه پایان نمیدهد و نهایتاً با یک فرار به جلو احمقانه خیال تمامی دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی را راحت مینماید که بیجهت دنبال کار نگردند چرا که: «وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در جمعبندی مطالعه انجام شده از وضعیت اشتغال دانش آموختگان دانشگاهی به این نتیجه رسید که با در نظر گرفتن غیرفعال بودن 34درصد از فارغالتحصیلان و شاغل بودن حدود 17درصد از افراد در حال تحصیل، در مجموع 51درصد از این جمعیت در زمره افراد بیکار و در جستجوی کار قرار نمیگیرد و میبایست برای نیمی از آنها فرصت شغلی ایجاد کرد و اظهاراتی همچون ایجاد فرصت شغلی معادل همه فارغالتحصیلان دانشگاهی، خطای بزرگی است و موجب انحراف در تصمیمگیریها و برنامهریزیهای کلان میشود».
اما از آنجا که دروغگو کم حافظه و فراموش کار است بیاد نمیآورد که تحت فشار روزافزون فارغالتحصیلان بیکار دانشگاه در 17اردیبهشت 96 مجبور شد گوشههایی از فقر و محرومیت دانشجویان فارغالتحصیل بیکار را تحت عنوان مدرک تنها سهم دانشجویان از تحصیل، پاسخ سرد بازار کار به دانشجویان منعکس نماید که: «بیکاری فارغالتحصیلان و جوانان تحصیل کرده به یک معضل برای کشور تبدیل شده است، جوانانی که برای یافتن موقعیت شغلی بهتر راهی دانشگاهها شدهاند بعد از فارغالتحصیلی با پاسخ سرد بازار کار مواجه میشوند و سد بیکاری را مقابل خود دیدهاند و همین امر سبب سرخوردگی آنها و خانوادههایشان شده است.
سهیل 27ساله فوقلیسانس عمران، میگوید: یک سال است بهدنبال شغل هستم، افسردگی گرفتم و بهشدت احساس ناامیدی میکنم
عبدالله 30ساله و مجرد میگوید: لیسانس تاریخ دارم و بیکار هستم، هیچ منبع درآمدی ندارم، از این وضعی که در آن هستم خسته شدهام.
مسلم 33ساله یکی از فارغالتحصیلانی است که از یافتن شغل مرتبط با رشته خود ناامید شده، میگوید: لیسانس مدیریت آموزشی دارم و اکنون در یک مغازه میوه فروشی فعالیت میکنم حقوقم از حقوق اداره کار هم کمتر است و با حقوقی که به زحمت کفاف خرج و مخارج خودم را میدهد چطور میتوانم تشکیل خانواده بدهم؟
عماد که دو سال از فارغالتحصیلیش میگذرد و بهتازگی خدمت سربازیش تمام شده، میگوید: هر جا برای کار میروم بازاریاب میخواهند جاهای درست و حسابی هم که بدون پارتی و معرف نمیتوانی کار کنی.
محمدعلی 33ساله و مجرد میگوید: با مدرک فوقلیسانس در یک نانوایی شاگردی میکنم، افسردگی گرفتهام، در آمدم کفاف این را نمیدهد».
در همین رابطه یک روزنامه حکومتی دیگر موسوم به شهروند 11آذر 96 بهنقل از یکی از بهاصطلاح کارگزاران شورای عالی کار، دلیل اصلی شرایط فاجعهبار بیکاری دانشجویان را بهصورت روشنتری به تصویر کشیده و مینویسد: «ایجاد یکمیلیون شغل، حدود ٧٠درصد بودجه کشور را میبلعد. در حالی به گفته رئیس مرکز آمار، نیاز کشور ایجاد سالانه ٩٦٠هزار شغل است که اگر میانگین هزینه ایجاد هر شغل را طبق آمارهای رسمی ٢٠٠میلیون تومان در نظر بگیریم، به ٢٠٠هزارمیلیارد تومان پول نیاز داریم. البته اگر نیروی بیکار دپوشده در سالهای گذشته را فراموش کرده باشیم. این اما همه ماجرا نیست. هزینه ایجاد شغل هر سال در کشور ما، بیشتر از سال قبل میشود و حتی با شیب تندتری نسبت به تورمهای تکرقمی اعلامشده رشد میکند. در سالهای گذشته شاید برای ایجاد یک شغل، ۵۰میلیون تومان سرمایهگذاری میکردیم ولی این رقم اکنون به ۲۰۰میلیون تا ۳۰۰میلیون تومان رسیده است.
همین منبع در توصیف بنبست مرگبار دیکتاتوری غارت و چپاول در زمینه کاریابی با تأکید به اینکه در سال تنها ظرفیت ٣٠هزار شغل با امکانات دولتی وجود دارد اما ما انتظار غلط ایجاد یکمیلیون شغل داریم! ادامه میدهد: «راه چاره چیست؟ هرسال حدود یکمیلیون نفر وارد بازار کار میشوند و این در حالی است که نیروهای متقاضی سالهای گذشته دپو شده و هنوز جویای کارند و اگر بخواهیم به هدفگذاری ایجاد یکمیلیون شغل در سال دست پیدا کنیم، باید ۷۰درصد بودجه کل کشور را هزینه کنیم». چرا که «بعد از انقلاب زیرساختهای ایجاد شغل در کشور فرسوده شدهاند. تحریمها، جنگ و سرمایهگذاریهای غلط موجب شده امروز ایجاد شغل کار مشکلی باشد».
- روزنامه حکومتی موسوم به خبر آنلاین 20آبانماه 96 تحت عنوان 70درصد بیکاران جوان هستند موج بیکاران فارغالتحصیل دانشگاه را به یک ابر چالش دولتی تشبیه مینماید و مینویسد: «البته نگاهی به سایر آمارهای اقتصادی نشان میدهد ادعای جوانان ایرانی چندان بیراه نیست و حالا بر اساس آخرین دادههای مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری جوانان در فصل بهار به ٢٨، ٨درصد رسیده است. این موضوع در حالی رخ میدهد که نرخ بیکاری دانشآموختگان دانشگاهی رکوردشکنی کرده و در شرایطی که شمار افراد دارای تحصیلات دانشگاهی در سالهای پس از انقلاب ١٤برابر شده است، گزارشهای رسمی نشان میدهد که میزان مشارکت اقتصادی افراد تحصیلکرده از ٦٨.٩در سال ٦٥به ٤٨درصد در سال ٩٠ کاهش داشته است و این روند همچنان ادامه دارد؛ بهطوری که در حال حاضر بحران تحصیلکردههای بیکار و بیکاری بهعنوان یکی از ابرچالشهای دولت مطرح شده و حتی کمکهای مشاورهای کارشناسان صندوق جهانی پول را برای ایران بهدنبال داشته است.»
همین منبع در ادامه آمار اعلام شده بیکاران توسط رژیم فاسد آخوندی را غیرواقعی خوانده و اضافه میکند: «به گفته برخی جمعیتشناسها و جامعهشناسها استناد به آمار سالهای ٨٥تا ٩٥نشان میدهد که حدود ٢٥درصد از جوانان بیکار هستند. اما حدود ٧٠درصد بیکاران کشور جوانها هستند که اغلب آنها در سن ازدواج قرار دارند. بنابراین در یک تحلیل واقعبینانه از وضعیت بیکاری لازم است که این دسته هم جزیی از همسایگان بیکاری یا بیکاری پنهان در نظر گرفته شود. با احتساب این دو گروه در کنار بیکاران، جمعیت بیکار در ایران در پایان سال ۱۳۹۴حدود ۵، ۷میلیون نفر برآورد میشود».
در پایان این نوشتار ضروری است یادآور شویم که: طینت رژیم ارتجاعی و عقب مانده آخوندی بلحاظ تاریخی بسیار عقب ماندهتر از این است که توان توسعه اقتصادی مملکت و ایجاد بازار کار برای جوانهای جامعه را داشته باشد اما صرفنظر از این مهم، باید خاطرنشان کرد که علاوه بر هزینههای تحصیلی که توسط خود دانشجو و یا خانوادهاش در این سالیان پرداخت شده است و تماماً توسط باندهای غارتگر رژیم به یغما برده شد هر فارغالتحصیل کارشناسی ارشد از ابتدا تا انتهای تحصیلاتش برای اقتصاد کشور نزدیک به یک میلیارد تومان خرج بر میدارد که به این ترتیب در رژیم فاسد و قرونوسطایی حاکم بر میهن اسیر تماماً به هدر داده شده است.