بیت خامنهای و برخی شاخکها و مهرههای امنیتی ـ اطلاعاتی شاغل در آن
کسانی که تحت عنوان معاونت سیاسی و امنیتی در دربار خامنهای فعالیت میکنند در واقع عناصر وزارت اطلاعات هستند. آنها بهطور گسترده در قلع و قمع مخالفان، فساد، چپاول و جنایت، پروندهسازی برای باندهای رقیب و نیز پیشبرد سیاستهای سرکوبگرانهٔ خامنهای نقش دارند. سیاستهای کلان امنیتی نظام را آنها مشخص میکنند. بر نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کنترل دارند. از میان این عناصر میتوان به حسین طائب، حیدر مصلحی، احمد سالک، روحالله حسینیان و احمد شفیعی اشاره کرد.
بیت خامنهای
وقتی صحبت از بیت خامنهای یا بهقول رژیمیها «بیت رهبری» میکنیم، آنچنان که حسن روحانی با دجالیت تمام گفت، منظور یک «حسینیه» یا یک «خانهٔ ساده!»، نیست. یک دربار مخوف و هزارتو، یک مافیای فساد و جنایت یا به تعبیر گویای مسعود رجوی یک «هزارپا»ست.
«کاخ ظالمان»ی است که بر استخوانهای شکسته و فقر و فاقة ملتی محروم و در بند ساخته شده است. دولتی است که دولت اعلام شده و علنی، در گوشهای از آن میگنجد و در واقع انگشت کوچک آن نیز محسوب نمیشود.
اگر زندگی قاطبهٔ مردم ایران در زیر خط فقر قرار دارد، اگر حراج اندام انسان از کلیه به قرنیه چشم و مغز استخوان رسیده، اگر نوزادان ایرانی در جنین مادر معامله میشوند، اگر گورها به جای آرامگاه مردگان، به جانپناه بیخانمانها ارتقا یافتهاند، اگر دیدن رنگ گوشت بر سر سفره به یک آرزوی دستنیافتنی تبدیل شده، اگر دستان ظریف کودکان از هماکنون با خشونت خشتهای سنگین آشنا میشود و عرق جبین آنان کفایت یک لقمه نان بخور و نمیر را نمیدهد، اگر و اگر و اگر... سرمنشا را باید در این بیت فاسد و بنا شده بر خون و جنایت جستجو کرد.
عنکبوت خونآشام و عمامهداری بر این بیت فرمان میراند که بر تار و پود زندگی ایران و ایرانی تارهای نکبت خود را تنیده است.
این بهاصطلاح «خانهٔ ساده!» دارای حفاظت هفت روز هفته و ۲۴ساعتهٔ از سوی یک واحد ویژهٔ سپاه پاسداران به نام سپاه ولی امر میباشد. بهطور واقعی کسی جز خواص و اصحاب دایرهٔ قدرت نمیداند و نمیتواند بداند که در پشت این دیوارها چه میگذرد. اما ابعاد دخالت آن در زندگی روزانهٔ مردم و مکیدن بیوقفهٔ خون آنان، بسیار گسترده است.
شاخکهای عنکبوت
در قسمت سوم مقاله به اختیارات فراقانونی و گستردهٔ علی خامنهای اشاره شد. دیدیم او چگونه بر سیر تا پیاز رژیمش کنترل اعمال میکند؛ بهگونهیی که در هر ارگان و گوشهٔ حاکمیتش، آخوندی بهنمایندگی از خود گمارده است که عنوان «نمایندهٔ ولیفقیه» را یدک میکشد، فرمانش بر همگان مطاع است.
ادارهٔ چنین تشکیلات عریض و طویلی، از سوی خامنهای نیاز به شاخکهای اطلاعاتی و امنیتی و عوامل و واسطههای زیاد دارد. این عوامل و واسطهها گاه آشکار و گاه پنهان و سری هستند. در این مقاله با برخی از آنان آشنا میشویم:
اصغر حجازی
اصغر حجازی که با نامهای علی اصغر حجازی و اصغر (صادق) میرحجازی هم معرفی شده، یکی از معاونان وزارت اطلاعات در سالهای آغازین تشکیل آن بود. پس از کسب به قدرت رسیدن علی خامنهای او نیز از سوی وزارت اطلاعات بهعنوان معاون سیاسی ـ امنیتی بیت خامنهای معرفی شد. این آخوند در سایه و امنیتی با آن که نفوذ گستردهای در بیت خامنهای دارد اما اغلب در پشت پرده کار میکند و کمتر در انظار حاضر میشود.
او همواره طرف مذاکرهٔ خامنهای با رئیس جمهورهای نظام و اعضای مجلس و دولت بوده است؛ بگونهای که نظر او نظر ولیفقیه را بازتاب میکرده؛ همچنین حکم حکومتی خامنهای و پیامهای غیرعلنی او به مجلس از طریق این آخوند ابلاغ شده است.
اصغر حجازی، امنیتیترین چهرهٔ بیت خامنهای
محمد محمدی گلپایگانی
این آخوند قبل از آن که مسئولیت بیت خامنهای را عهدهدار شود، در دهه ۶۰از گردانندگان دادگاههای نظامی بود و بهطور مستقیم به دستگیری و کشتار مخالفان نظام میپرداخت. او همزمان در عقیدتی ـ سیاسی ارتش به تفتیش عقیده و جاسوسی از پرسنل ارتش و سرکوب آنان اشتغال داشت و تا آنجا در اعمال شقاوت و سرکوب پیش رفت که به دستیار محمدی ریشهری در وزارت اطلاعات ارتقا یافت. در سال ۶۸با ولیفقیه شدن علی خامنهای، آخوند محمدی گلپایگانی نیز به ریاست دفتر او برگزیده شد. با اینکه او از چهرههای شناخته شده و علنی شدهٔ دربار خامنهای است.
مهرههای بیت خامنهای به ترتیب از سمت راست: اصغر حجازی، محمد محمدی گلپایگانی و وحید حقانی
وحید حقانی
این فرد مرموز و اطلاعاتی کسی است که از او بهعنوان مشاور اجرایی خامنهای نام برده میشود. بهعنوان یک صاحبمنصب در بازرسی ویژهٔ دربار خامنهای پر و بال گرفت و در دیدارهای خامنهای پشت سر او قرار میگرفت. حتی در جریان تحلیف احمدینژاد، او بود که حکم تنفیذ را به دست خامنهای داد تا خامنهای آن را به احمدینژاد بدهد.
وحید حقانی
دربار خامنهای، جولانگاه عناصر اطلاعاتی
کسانی که تحت عنوان معاونت سیاسی و امنیتی در دربار خامنهای فعالیت میکنند در واقع عناصر وزارت اطلاعات هستند. آنها بهطور گسترده در قلع و قمع مخالفان، فساد، چپاول و جنایت، پروندهسازی برای باندهای رقیب و نیز پیشبرد سیاستهای سرکوبگرانهٔ خامنهای نقش دارند. سیاستهای کلان امنیتی نظام را آنها مشخص میکنند. بر نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کنترل دارند. از میان این عناصر میتوان به حسین طائب، حیدر مصلحی، احمد سالک، روحالله حسینیان و احمد شفیعی اشاره کرد
حسین طائب
این آخوند امنیتی با نام «میثم» مدتی مسئول اطلاعات و عملیات سپاه ثارالله بود سپس در معاونت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات شروع به کار کرد. بعد از ولیفقیه شدن خامنهای معاون هماهنگ کنندهٔ دربار او شد. بیش از ۳سال نیز معاون فرهنگی ستاد مشترک سپاه بود و قبل از اینکه به فرماندهی بسیج برسد، جانشینی فرماندهٔ بسیج را به عهده داشت.
در جریان قیام۱۸تیر۷۸، حسین طائب به سرکوب دانشجویان معترض پرداخت. او همچنین نقش پیامرسان و دیکته گوی بیتالعنکبوت خامنهای به قاضی بدنام مرتضوی در مورد احکام بهاصطلاح قضایی برای دانشجویان را به عهده داشت.
حسین طائب
طائب در سال ۷۹به دستور خامنهای یک گروه فاشیستی موسوم به بنیاد ایثارگران تأسیس کرد تا بخشی از نیروهای سرکوبگر حاکمیت را سازماندهی کند.
با ارتقاء نقش در سال ۸۸با سفارش مجتبی خامنهای به سرکردگی بسیج ضدمردمی گماشته شد، تا پیشاپیش با سازماندهی بسیجیان، برای پر کردن صندوقهای رأی به خواسته ولیفقیه ارتجاع احمدینژاد را از صندوقها در بیاورد.
او سپس بهعنوان فرمانده نیروی مقاومت بسیج سپاه منصوب شد و در مهر سال ۱۳۸۸از بسیج کنار گذارده شد و به معاونت اطلاعات سپاه پاسداران منصوب شد.
با شکلگیری قیام ۸۸حسین طائب، نیروهای بسیج را در قالب گردانهای لباسشخصی مسلح کرد. فرماندهان گردانهای او بهطور مستقیم از مجتبی خامنهای دستور میگرفتند. نخستین نقش حسین طائب سرکوب راهپیمایی میلیونی مردم تهران در بعد ازظهر بیست و پنجم خرداد در میدان آزادی بود. گردانهای بسیج در طول خیابان آزادی دهها تن را مجروح و مصدوم کردند و خسارتهای سنگینی به خودروهای مردم و مغازههایی که به تظاهر کنندگان پناه داده بودند وارد آوردند.
آخوند حسین طائب در جریان سرکوبی قیام ۸۸، مزدوران بسیجی را در دوشاخه بهکار گرفت، یکی شاخهٔ اطلاعات بسیج به سرکردگی پاسدار نقدی که کارشان بیشتر شناسایی و آدمربایی و بازجویی بود و گروه دوم به سرکردگی پاسدار محقق که کارشان گسیل گلههای بسیجی به خیابانها برای ضرب و جرح و قتل مردم بپا خاسته بود.
گزارشها و اخبار در مورد نقش پر رنگ حسن طائب در جریان قیام ۸۸بسیار است. از جمله میتوان به تراژدی ربودن دختر جوانی به نام ترانه موسوی در اطراف مسجد قبای تهران (هفتم تیر ماه ۸۸) اشاره کرد. ترانه پس از ربوده شدن با ونهای سیاه قرارگاه ثارالله که زیر نظر طائب عمل میکرد، مورد تجاوز قرار گرفته و به شهادت رسید. برای پوشاندن آثار جرم، پیکر او بهطرزی فجیع به آتش کشیده شد.
آخوند طائب برای مخدوش کردن تجاوز و قتل شنیع ترانه موسوی، نمایشی در تلویزیون رژیم ترتیب داد که در آن ادعا شد وی زنده و سالم است و در کانادا اقامت دارد، اما بعد مشخص گردید که این خانواده ساختگی که رژیم میخواست آن را بهعنوان خانواده ترانه موسوی جا بزند، از نزدیکان حسین طائب بودهاند.
او طراح نقشههای قتل و توطئههای مافیایی در دربار خامنهای است و در کشتن کشیشان مسیحی (کشیش هائیک هوسپیان مهر، کشیش مهدی دیباج و اسقف میکائیلیان) و انفجار حرم امام رضا نقش داشت. این دو جنایت، در راستای پروندهسازی برای سازمان مجاهدین خلق ایران بود و بعدها توسط عوامل حکومت افشا گردید. بهعنوان نمونه در روز سوم بهمن ۹۷مصطفی تاجزاده، معاون اسبق وزارت کشور اصلاحطلبان در یک مناظره سیاسی به نقش وزارت اطلاعات در سناریو کثیف وزارت اطلاعات در قتل کشیشان مسیحی و انفجار حرم امام رضا اشاره کرد.
حسین طائب با کارنامهٔ سنگین خوشخدمتی به علی خامنهای، از کاندیداهای تصدی وزارت اطلاعات در دولت دهم بود. هنگام اشتغال در وزارت اطلاعات در دوران علی فلاحیان از سردمداران قتلهای زنجیرهیی بود و بهدلیل پروندهسازی برای مهدی هاشمی مورد غضب اکبر هاشمی رفسنجانی قرار گرفت و از تصدی پست وزارت بازماند. این آخوند اطلاعاتی پس از راه پیدا کردن به بیت خامنهای به کمک مجتبی خامنهای سازمان اطلاعات موازی را راهاندازی کرد. این سازمان که اکنون به ارگان اصلی اطلاعاتی و امنیتی حاکمیت آخوندی به سرکوب مشغول است، ۷نیروی اطلاعاتی و امنیتی را در برمیگیرد؛ که از میان آنها ادارهٔ ۱۰۱(نهاد اطلاعاتی متعلق به خامنهای)، یگان امنیت ارتباطات، مأموران لباس شخصی، نیروی بسیجی و واحدهای شبهنظامی نیروی انتظامی را میتوان نام برد.
اگر زندگی قاطبهٔ مردم ایران در زیر خط فقر قرار دارد، اگر حراج اندام انسان از کلیه به قرنیه چشم و مغز استخوان رسیده، اگر نوزادان ایرانی در جنین مادر معامله میشوند، اگر گورها به جای آرامگاه مردگان، به جانپناه بیخانمانها ارتقا یافتهاند، اگر دیدن رنگ گوشت بر سر سفره به یک آرزوی دستنیافتنی تبدیل شده، اگر دستان ظریف کودکان از هماکنون با خشونت خشتهای سنگین آشنا میشود و عرق جبین آنان کفایت یک لقمه نان بخور و نمیر را نمیدهد، اگر و اگر و اگر... سرمنشا را باید در بیت فاسد و بنا شده بر خون و جنایت خامنهای جستجو کرد.
حیدر مصلحی
آخوند حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات سابق در دولت دهم، یکی دیگر از چهرههای امنیتی بیت خامنهای است. اسم او بهعنوان یکی از ۵۰۰نفری است که در نشریهٔ آمریکایی «فارن پالیسی» در کنار اسامی علی خامنهای، و محمدعلی جعفری، فرمانده سابق سپاه پاسداران بهعنوان قدرتمندترین افراد جهان آمده است. او در سال ۸۸با پیچیدن به پر و پای اکبر هاشمی رفسنجانی، در جنگ قدرت بین باندهای حاکمیت، بیشازپیش در نزد خامنهای تقرب پیدا کرد.
آخوند حیدر مصلحی
حیدر مصلحی با احراز پستهایی مانند مسئول عقیدتی ـ سیاسی در کمیتههای سرکوبگر، نمایندگی خمینی در قرارگاه کربلا و مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور و نیز در قرارگاه خاتم نقش بارزی در سرکوب، جنگافروزی و نیز فرستادن نوجوانان و کودکان ایرانی به روی مین داشت. او قبل از اینکه به پست وزارت اطلاعات برسد، نمایندهٔ ولیفقیه در نیروی زمینی و هوایی سپاه، بسیج و بعد در سازمان اوقاف و امور خیریه بود.
او در فروردین ۹۰از سمت وزارت اطلاعات استعفا داد بهرغم پذیرش استعفا از سوی احمدینژاد، علی خامنهای استعفا را رد نمود و او را تا پایان دوره در سمت خود ابقا کرد.
این مهرهٔ اطلاعاتی بیت خامنهای در دورانی که وزیر اطلاعات بود، بند ۲۰۹زندان اوین را به محلی برای سرکوب و کشتار آزادیخواهان تبدیل کرد. بهدلیل نقض شدید حقوقبشر در ۱۸مهر۹۰جزو ۲۹مهرهٔ حکومتی بود از سوی اتحادیهٔ اروپا مورد تحریم قرار گرفتند.
احمد سالک
در معرفی حسین طائب گفتیم او از بانیان و کارچرخانان «اطلاعات موازی» بود. در معرفی آخوند احمد سالک، باید گفت نقش او در سازمان حفاظت اطلاعات سپاه برجستهتر بوده و در اغلب جنایتهای آن شرکت داشته است. این آخوند اطلاعاتی فرماندهی بسیج، فرماندهی کمیته و نمایندهٔ ولی فقیه در نیروی قدس و نیز در حفاظت اطلاعات سپاه را به عهده داشته و مدتی نیز دستیار ارشد خامنهای در صدور تروریسم به خارج مرزهای ایران بوده است؛ همان مأموریتی که هماکنون سپاه قدس به سرکردگی قاسم سلیمانی آن را پیش میبرد. در جریان قیام ۸۸او شخصاً بازجویی و شکنجة دستگیر شدگان را به عهده داشت و مصرانه خواهان اعدام آنان بود.
آخوند سالک با راه یافتن مجدد به مجلس و به دست گرفتن ریاست کمیسیون فرهنگی طرحهای حکومتی و سرکوبگرانهٔ «امر به معروف و نهی از منکر» و «عفاف و حجاب» را بهصورت قانون درآورد و تمهیدات اختناقآفرین و زنستیزانهاش بهصورت موجی از اسیدپاشی بهصورت دختران جوان در اصفهان (حوزهٔ انتخابیه او) خود را بارز کرد.
این نقلقول زنستیزانه از اوست:
«بودجه سیل را به کاهش بی بندوباری (مبارزه با بدحجابی) اختصاص دهید اثر بیبند و باری از سیل و زلزله کمتر نیست.»
خبرگزاری تسنیم که در تاریخ ۳۱فروردین ۹۵این نقلقول را درج کرده بود، بهدنبال سیل اخیر و بازتاب فضاحت آمیز و وسیع این جملهٔ مشعشع در شبکههای اجتماعی، در تاریخ ۱۵فروردین ۹۸مجبور به حذف آن شد.
احمد سالک، از کارچرخانان اطلاعات موازی در بیت خامنهای
روحالله حسینیان
این آخوند امنیتی ـ اطلاعاتی بیت خامنهای نیز از بهاصطلاح دانشآموختگان مدرسهٔ «حقانی» است؛ همان جایی که عناصر مطلوب مانند مصطفی پورمحمدی، محسنی اژهای و فلاحیان را برای خدمت در دستگاه اطلاعات تربیت کرده است. این مهرهٔ بیت خامنهای، در پوش ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی همواره به کار قضایی و اطلاعاتی اشتغال داشته و فرمان دستگیری، شکنجه و کشتار صادر کرده و در جریان امنیتیترین پروندههای جنایتهای حاکمیت قرار دارد. او از مدافعان سعید امامی و قتلهای زنجیرهیی است. در تاریخ ۲۱دی ۷۷در یک مصاحبه اختصاصی با کیهان، ربودن و قتلهای مرموز و زنجیرهیی عدهیی از روشنفکران و سیاستمداران را به مرتد بودن آنها نسبت داد و در عینحال تلاش کرد آنها را به گردن مخالفان این قتلها بیندازد.
روحالله حسینیان که ید طولایی در توجیه کشتار فرزندان خلق دارد، در اردیبهشت ۹۸در مصاحبهیی با برنامهٔ اینترنتی رو در رو، به دفاع تمام قد از قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷پرداخت و با تحریف تاریخ مدعی شد، فعالیت زندانیان سیاسی در رابطه با عملیات فروغ جاویدان باعث اعدام آنان شده است.
احمد شفیعی
آخوند احمد شفیعی از عوامل مؤثر و دستاندر کاران در سایه و از مهرههایی است که سالهای متمادی در خدمت دستگاههای امنیتی نظام بوده و از کاندیداهای حسن روحانی برای وزارت اطلاعات بود. احمد شفیعی مانند دیگر همقطاران خود در کشتار زندانیان شرکت داشته. او طی یک مصاحبه با سایت جماران به حمایتهای خمینی از شکنجهگران و عناصر اطلاعاتی اینگونه اذعان میکند:
«در وزارت اطلاعات برداشت ما همیشه با دوستان این بود که تنها حامی جدی و ثابت وزارت اطلاعات و نیروهای آن، حضرت امام بود. آنقدر امام از شغل و این مجموعه حمایت میکرد که بهگونهای بد عادت شده بودیم که اگر کسی تحویلمان نمیگرفت و یا انتقادی میشد برایمان خیلی سنگین بود و احساس میکردیم که چرا اینها مانند امام، قدردان ما نیستند».
این معاون اسبق وزارت اطلاعات از عملکردهای وزارت اطلاعات و قتلهای زنجیرهی ای در دوران ریاست فلاحیان دفاع میکند و بر فساد و جنایتهای انجام شده سرپوش میگذارد.
این آخوند نیز اکنون بهعنوان «مشاور!» در خدمت بیت خامنهای است.
ادامه دارد
هزارپای ولایت فقیه در تلة تحریمها (۱)