خامنهای بهمناسبت روز کارگر، یاوهها، دروغها و خزعبلاتی گفت که هیتلر در کتاب «نبرد من» چنین ادعاهایی در مورد کارگران آلمان نکرده بود. اولین دروغش این بود که گفت از بیست سال پیش در مورد حقوق کارگران به دولتها و مسئولان گفته بودم اما آنها عمل نکردند. در حالی که در اولین سالی که بهعنوان رهبر پس از خمینی دجال انتخاب شد، (۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۹) ضمن اینکه نظام را مدیون پابرهنگان میدانست گفت: «به مسئولان هم سفارش میکنم که پاس طبقات کارگر و محروم و مستضعف را بدارند؛ آنها را در قوانین، در مراجعات اداری مورد توجه قرار بدهند. سیاست ادارهٔ کشور، باید در جهت سود طبقات محروم و رفع محرومیت از آنها باشد؛ کمااینکه همینطور هم هست...»!
آری؛ ۳۳سال این روضهخوانیها را ادامه دادن و نه سال به سال که اکنون روزبهروز میلیونها تن از کارگران و خانوادههای محروم شان را به خاک سیاه کشاندن از آن دجال بازیهایی است که هیتلر و نازیهای مدعی دفاع از حقوق کارگران که از قضا در عنوان حزبشان هم بود را حیرتزده میکند.
همگان شاهدند که هر سال خامنهای در مورد حقوق کارگران چه لاف و گزاف تکراری میبافد اما همین امروز آنها حتی میبایست نان روزانه خانواده را قسطی تهیه کنند. در۶ اردیبهشت سال۱۳۸۵ گفته بود: «در باب مسائل کارگری با پشتکار این دولت، اکثر مشکلات حل خواهد شد؛ مسائل تأمین اجتماعی، قراردادهای موقت و امثال اینها از ناحیهٔ ضعف مدیریت بعضی از مدیران کارخانجات-که منجر به بیکاری کارگر میشود- پیش میآید منتها توجه کنند در مرحلهٔ حرف نماند، دنبال بشود که این کارها عملی شود»!
چند سال پیش (۷ اسفند۱۳۹۶) هم که مراسمی برای ۱۴هزار کارگر کشته شده در جنگ ضدمیهنی برگزار شده بود باز خامنهای روضه حمایت از کارگران خواند و عینا و از روی متنهای سالیان پیش گفت که: «کارگران ما در طول این سالها همیشه دست دشمن را رد کردهاند. والا اگر دشمن مسلط بشود، نه نان، [بلکه] دیگر هیچچیز نخواهیم داشت!»
اژدهای هفت سر ولایت فقیه چه بر سر کارگران آورد؟
سرکوب و از بین بردن حقوق ابتدایی کارگران و عموم زحمتکشان در رژیم آخوندی از چهل سال نیز گذشت. روز۱۲ بهمن ۱۳۵۷ خمینی ملعون گفته بود: «دلخوش نباشید که مسکن فقط میسازیم. آب و برق را مجانی میکنیم، اتوبوس را مجانی میکنیم...» اما پس از سرقت انقلاب مردم ایران، اختناق و پایمال کردن حق مردم را آغاز کرد تا آنجا که در چهلمین سالگرد انقلاب، پژوهشگر امور ایران در سازمان عفو بینالملل گفت: «در تمام ۴۰سال گذشته، مقامات ایرانی مانع تحقق ابتداییترین حقوق کارگران در زمینه تشکلات شدند. در ایران حق تشکیل اتحادیههای کارگری بهرسمیت شناخته نشد و هر گونه تلاشی برای تشکیل تشکلهای مستقل کارگری، تحت عناوین کلی و مبهمی مثل تهدید علیه امنیت ملی سرکوب شد...» این فرصت مناصبی به مافیای حکومتی داد تا در کنار سرکوب آزادیهای بنیادین و قتلعام پیشتازان و نیروهای سازمانیافته مقاومت در ایران، بتواند چندین و چند اژدهای هفت سر که شانه و دست و پای خمینی و خامنهای را شکل میدادند بر سر اموال و سرمایههای مردم تحت ستم میهن مسلط سازند و دجالگرانه از این مارهای روی شانههایشان گلایه و انتقاد هم بکنند.
در صحنه رویارویی نیروها و قوای متخاصم طبقات و اقشاری که در پی کسب و ارتقا منافع خویش بودند، رژیم آخوندی یک لحظه از عقبراندن و به نابودی کشاندن نمایندگان راستین طبقه کارگر و دیگر همپیمانان زحمتکش آنها کوتاهی نکرد. یک قلم، عدم وجود تشکلهای جمعی و اتحادیههای قوی کارگری، کارگران را برای دستیابی به حقوق اولیهشان ناتوان کرد، اما در عوض کلیه امکانات کشور را در اختیار باندهای غارتگر سرمایههای مردم قرار داد.
«میلیونها کارگر بیصدا و بیقدرت، هیچ حامی ندارند. اما گروههای دیگر، از وارداتچیها تا چند هزار تاجر در اتاق بازرگانی، چنان قدرتی در صحنه سیاسی دارند که میتوانند منافع خود را بهراحتی کسب کنند. در حالی که حداقل دستمزد رعایت نمیشود و بیش از ۹۰درصد کارگران با قرارداد موقت مشغول به کار هستند...» (فرهیختگان۱۰ اردیبهشت۱۴۰۲).
در این شرایط «آقا» از افعیهایی که در بیت و سپاه و حوزههای جهل و جنون، بر سر سفرههای غصب شده مردم افتادهاند، تقاضا دارد «جهاد تبیین» را فراموش نکنند! گویی در مورد خلال دندان پس از خوردن نان و گوشت بینوایان حرف میزند. اما باندهای متخاصم چون زمینلرزه را احساس کردهاند میگویند: «کشور به دست کلونیهای قدرتی واگذار شده که با ثروتهای بادآورده و کار غیرمولد و پول دلالی، هیچ ارزشی تولید نمیکنند» اما وقتی «کانون انجمنهای صنفی کارگران پالایشگاههای گاز استان بوشهر با ۱۴۰۰۰عضو، نسبت به شرایط صنفی و برای مطالباتشان اعتراض مسالمتآمیز میکنند واکنش نسبت به درخواست کارگران با بیاعتنایی و بیتوجهی استاندار مواجه شده و نهایتاً با برخورد امنیتی و قهری مواجه میشوند» (همان)
هر دولتی آمد بر شاخصهای فلاکت کارگران افزود
بنابراین تعجبی ندارد اگر «حداقل دستمزد کارگران کفاف ۹روز از زندگی یک خانواده را میدهد و۲۱ روز دیگر کسر حقوق دارند» (ایسنا۹اردیبهشت۱۴۰۲) ولی کارگران میگویند اگر حقوقمان را نمیدهید لا اقل «در کارناوال هفته کارگر؛ کارگران را به سخره نگیرید. مشکلات ریشهای و اساسی آنان با نمایش و عکس گرفتن حل نخواهد شد. هر روز نامگذاری نمادین هفته کارگر، زخم کارگران را نه تنها التیام نمیدهد؛ بلکه نمک روی آن میگذارد» (رکنا ـ ۹ اردیبهشت۱۴۰۲). مگر خبر ندارید که یک شانه تخممرغ به ۱۰۰هزار تومان رسیده است؟
تجربه فاشیسم دینی از هیتلر بیحاصل است
حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان که به حزب نازی شناخته میشود. تغییر نام یافته «حزب کارگران آلمان» بود. آنها از جنبش مستقل کارگری نفرت داشتند و با شگردهای گوناگون، از مغزشویی و تبلیغ گرفته تا تهدید و کشتار، قدرت خود را بر جنبش کارگری بسط دادند. تسلط بر جنبش کارگری از اهداف مهمی بود که نازیها از دیرباز دنبال میکردند. بههمین خاطر روز کارگر را تعطیل و مزد آنان را هدیه دادند! این در حالی بود که روزهای پیش از آن مأموران نازی فعالان کارگری بیشماری را دستگیر کرده بودند. هیتلر در آن روز سخنرانی میکرد. «گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر، در دفتر خاطرات روزانه خود نوشته بود: «اول ماه مه را هر چه پرشکوهتر برگزار میکنیم. روز بعد میتوانیم دفتر سندیکاها را اشغال کنیم. سران نازی که خود را برای سلطه بر تمام ارکان کشور آماده میکردند، نمیتوانستند هیچ نیروی مستقلی را در کشور بپذیرند. آنها میدانستند که تشکلهای مستقل کارگری میتوانند با آکسیونهای اعتراضی مانند اعتصاب، با تصمیمات خودسرانه دولت مخالفت کنند» (دویچه وله۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۲)
نازیها در جنگ جهانی دوم شکست خوردند و به گورستان تاریخ سپرده شدند. خامنهای خیال میکند با روشهای گوبلزی میتواند کارگران و زحمتکشان و جوانان آگاه و شورشگر ایران را بفریبد اما او نیز خواهد فهمید که این فقط یک خیال است.