در مورد سفر ولایتی، کنفرانس هلسینکی و موضعگیریهای وزیرخارجه و وزیر خزانهداری آمریکا، اظهارنظرهای مختلفی در رسانهها هست.
در حالیکه درباره توافقهای آن اجلاس خبرهای زیادی منتشر نشده اما رژیم از هماکنون نگرانیهایی را از درون خود در این زمینه بازتاب میدهد، مضمون این نگرانیها چیست؟
بهجز نکاتی که رئیسجمهور آمریکا در کنفرانس مطبوعاتی با پوتین درباره رژیم گفت و بهجز صحبتهای مشخصی که ترامپ در مصاحبه با فاکسنیوز کرد، نگاهی به مواضعی که مهرهها و رسانههای رژیم تا همین نقطه گرفتهاند، مضمون نگرانیهای رژیم را روشن میکند.
جوهر نگرانیهای درونی رژیم
در میان آنچه که از درون رژیم به بیرون منعکس میشود، برخی نکات قابلتوجه وجود دارد، بهعنوان نمونه یکی میگوید:
«در این جلسه احتمالاً روسیه در برابر گرفتن امتیاز کریمه، نظام را قربانی خواهد کرد».
یکی دیگر میگوید:
«احتمالا روسیه در سوریه خواهان حفظ پایگاه نظامیش در لاذقیه باشد و بعد در مقابل به خواست طرف مقابل برای «غیرنظامی کردن حضور ایران در سوریه» تن بدهد».
یکی دیگر از «شرایط حادی» صحبت میکند که نظام در آن گرفتار شده و میگوید:
«غربیها در دیدار سران ناتو، درباره برنامه موشکی نظام اتفاقنظر داشتند و روسیه هم مانند آنها خواهان حل مسأله موشکی رژیم است».
به همین سیاق یک دیپلومات رژیم به صحبتهای جان بولتون اشاره میکند که گفته بود آمریکا تا زمانیکه رژیم در سوریه باشد، این کشور را ترک نخواهد کرد. بعد هم همین منابع میگویند:
«بر خلاف ایران، روسیه در سوریه خط قرمز مشخصی ندارد و پوتین از همه بازیگران(منظورشان از بازیگران، رژیم است) در راستای منافع روسیه استفاده میکند».
اگر همه این حرفها را کنار هم قرار دهیم، جوهر نگرانیهای رژیم مشخص میشود و آن این است که:
«روسیه جاییکه پای منافع خودش در میان باشد، وارد معامله با آمریکا در رابطه با سوریه میشود و در مقابل امتیازاتی که از غرب خواهد گرفت، نظام را قربانی میکند».
از نگرانی تا دروغسازی
اما سؤال اینجاست که تاکنون در مورد گفتگوهای ترامپ-پوتین در رابطه با رژیم و سوریه، مطلب زیادی منتشر نشده. پس چرا رژیم اینچنین نگران است؟
این موضوع بهطور خاص وقتی برجسته شد که ولایتی به مسکو سفر کرد و پس از ملاقات با پوتین و اعلام خبر توافق ۵۰میلیارد دلاری طرفین، بلافاصله روسیه بحث سرمایهگذاری ۵۰میلیارد دلاری خود با رژیم را علناً رد کرد.
طبعا رژیم هدفش از آن شایعه ۵۰میلیارد دلاری، دلگرمی دادن به نیروهای وحشتزدهاش بود. بهویژه با شرایطی که بازگشت تحریمها برای رژیم بهوجود آورده و از چند روز دیگر که تحریمها رسماً عملی شوند، این وضع بسا سختتر هم خواهد شد.
اما همین شایعه ۵۰میلیاردی به چند ساعت نکشیده، پوچ از آب درآمد. آن هم با موضعگیری سخنگوی کرملین که بیهیچ ملاحظه دیپلوماتیک و بدون رعایت کمترین آداب مرسوم در این قبیل موارد آمد و به صراحت و تندی خبر آخوندساخته را تکذیب کرد!
طبعا بازتاب این وضعیت در رژیم بهصورت یک سرخوردگی شدیدتر نمایان میگردد. چرا که ظاهراً قرار بود رژیم با چنین شایعهیی به نیروهایش روحیه بدهد، اما قضیه با صراحت بیموقع طرف روسی، ۱۸۰درجه به ضد خودش تبدیل شد و به یک سوژه ضدروحیه تبدیل گردید.
سؤال و جواب خبرنگاران با قاسمی در کنفرانس مطبوعاتیاش، این وضعیت را بهخوبی نشان میدهد، آنجا که گفته شد:
«خبرنگار: اظهارات ولایتی پس از دیدار با پوتین نه فقط از سوی کاخ کرملین که از سوی رسانههای روسی نیز تأیید نشده و مقامات روس هم در گفتگو با خبرگزاری تأیید نکردند این صحبتهای ولایتی را. این عدمتأیید محتوای مذاکرات از جانب روسها بهمعنای درک یکطرفه این محتواست و در صورتی که گفتگوها قابل انتشار نبوده چرا ایران آن را انعکاس داده؟
قاسمی: آن چیزی که من شنیدم و چیزی که در رسانهها عنوان شد بحث سرمایهگذاری یا همکاریهای نفتی میان دو کشور بود که به هر حال طرفین تعابیر خودشان را بهدلایل خاص حالا سیاست خارجی و سیاستهایی که دنبال میکنند مطرح کردند».
یعنی خیلی روشن، خبرنگاران به قاسمی نیش میزنند، او هم تلاش میکند طفره برود! و در نهایت هم یک جواب گرد و نامفهوم میدهد مبنی بر اینکه: «طرفین تعابیر خودشان را دارند!» که معلوم نیست «تعابیر خودشان!» یعنی چه؟!
وقتی وضعیت در چنین نقطهیی قرار دارد، تمامی رخدادهای دیگر را هم رژیم از دریچه همین عینک میبیند؛ و به همین علت هم هست که حدس میزند همه این رخدادها در همین جهت سمت خواهند گرفت.
مثل ملاقات ترامپ-پوتین که هر چند خبر خیلی کمی درباره آن درج شده، اما رژیم نگران است که پشتپرده چه توافقاتی شده؟!
یا کمپینی که این روزها وزیرخارجه آمریکا پومپئو و وزیر خزانهداریشان منوچین راهانداختهاند تا فروش نفت رژیم را به صفر برسانند.
کمپینی که طی آن این دو، به کشورهای مختلف سفر میکنند و حتی گفتهاند که این موضوع را به اجلاس جی ۲۰ هم میبرند!
بنابراین فارغ از اینکه هنوز خبر زیادی از ملاقات ترامپ-پوتین درباره ایران درز نکرده، اما تمامی این تحولات نگرانی رژیم را تا آنجا بالا میبرد که یک دیپلومات رژیم میگوید: «نظام در شرایط بسیار حادی بهسر میبرد»!
نگاهی به یک احتمال
در یک استدلال معکوس آیا نمیتوان گفت: اگر خبر زیادی درباره تصمیمهای گرفته شده در هلسینکی درباره رژیم، درز نکرده است، چرا نباید نتیجهگیری کرد که: پس شاید در این ملاقات روسیه توانسته اتفاقاً پای رژیم را در سوریه سفتتر کرده باشد؟
در پاسخ به چنین احتمالی طبعاً میتوان گفت: در قانون احتمالات نباید این گزینه را منتفی دانست.
اما وقتی نمودها، خبرها و واقعیتهای صحنه را کنار هم قرار میدهیم، این احتمال بسیار ضعیف میشود چرا که:
اولین نکتهیی که به ذهن میزند، واقعیت اقتصاد روسیه است که در یک بحران بهسر میبرد و از یک درگیری با آمریکا در این زمینه استقبال نمیکند، آن هم بهخاطر رژیم لرزان حاکم بر ایران!
روز گذشته روزنامه حکومتی اعتماد در سرمقاله خودش نوشت:
«شرایط اقتصادی روسیه و نیاز مبرم پوتین به پول را باید در نظر بگیریم. همینطور رشد اقتصادی صفردرصد و اینکه ذخایر ارزی روسیه که از بالارفتن قیمت نفت به جود آمده بود، در حال خاتمه یافتن است».
برای همین وقتی چنین اقتصاد شکنندهیی در مقابل اقتصاد یک دنیا(آمریکا) قرار میگیرد، بسیار بعیده بتواند خط خودش را به آن دیکته کند.
یک بنگاه فکری وابسته به خود روسیه، چندی پیش، ۵تهدید عمده را در رابطه با اقتصاد روسیه عنوان کرده و مطلب مهمی در توصیف وضعیت اقتصاد روسیه نوشته بود.
۵ریسک اقتصاد روسیه در سال ۲۰۱۸
آن بنگاه فکری روسی در شرح ۵تهدید عمده اقتصاد روسیه نوشته بود:
«یکم: اصلاح جدی بازار سهام آمریکا (تجدیدنظر ترامپ و یا برخی موارد منفی دیگر نیز میتواند بازار ذخایر ایالات متحده را کاهش دهد. و در پی کاهش سهام آمریکا، ریزش بازار مواد خام، ارزها و سهام کشورهای در حال توسعه هم قابلانتظار است)
دوم: تحریمهای آمریکا علیه اوراق قرضه وام فدرال (که تاثیر جدی روی سقوط روبل دارد)
سوم: بیثباتی در شرق اوکراین
چهارم: تلاشهای تروریستی اسلامگرایان افراطی (در چچن و...)
پنجم: مسائل سیاسی داخلی»
اگر دقت کنید ۳محور از این ۵ریسک اقتصادی، به نوعی برمیگردد به آمریکا.
برای همین، این احتمال بسیار ضعیف است که روسیه بتواند چیزی را بهنفع رژیم به آمریکا دیکته کند!
بهعنوان نمونه در یک فاکت مشابه، بلومبرگ نوشته است:
«پوتین میگوید او با ترامپ موافق است که باید مرزهای سوریه با اسراییل را امن نمود».
پس از بازگو کردن مواضع دو طرف در کنفرانس مطبوعاتی پس از مذاکرات هلسینکی این مطلب را میتوان نتیجهگیری کرد که «آمریکا از روسیه خواسته است تا به بیرون راندن ایران از سوریه پس از جنگ کمک نماید... این دو کشور در تلاش هستند که مذاکراتی در مورد عقبنشینی نیروهای نیابتی ایران در جنوب سوریه و جایگزین کردن آنها با نیروهای وفادار به ارتش بهاجرا بگذارند».
اما فرض کنید این احتمال هم در عین محال بودن، عملی شد! اما باز باید در نظر داشت که رژیم با کمپین سنگینی که بالاترین سطوح آمریکا برای به صفر رساندن فروش نفتش راه انداخته است چه میتواند بکند؟!
چرا که حرف آمریکا همان طرح ۱۲مادهیی پمپئو هست که یک محور اصلیاش، خروج رژیم از سوریه و منطقه است.
شرایط پس از کنفرانس هلسینکی چگونه است؟
در این مورد ۳تابلو وجود دارد:
تابلو اول: کریمه در برابر سوریه(و این یعنی اخراج تمامیت رژیم از سوریه)
تابلو دوم: خواستههای دیگر روسیه در برابر سوریه(و این هم یعنی عقبکشاندن رژیم از بسیاری نقاط سوریه)
تابلو سوم: ایستادگی روسیه(تحمیل باقیماندن رژیم در سوریه)
که بر اساس نکاتی که گفتیم، تابلو سوم بسیار بعید بهنظر میرسد.
جاوید قرباناوغلی، دیپلومات رژیم، در همین مورد گفته است:
«باید توجه داشت رفتار روسیه در قبال ایران نیز تابعی از منافع مسکو در عرصه بینالمللی است. در این راستا برای پوتین، بشار اسد و حتی تمامیت ارضی سوریه خط قرمز نیست و روابط با ایران نیز هیچ تقدمی بر روابط مسکو با اسراییل ندارد؛ جز اینکه با قرار گرفتن ایران در کنار روسیه یک برگ حائز اهمیت به برگهای بازی پوتین در چانهزنی و امتیازگیری از غرب در موضوعاتی مانند اوکراین و شبهجزیره کریمه افزوده خواهد شد».