در روزهای میانی اردیبهشت ۱۴۰۴، موجی از خاموشیهای گسترده و بیبرنامه برق در نقاط مختلف کشور، بار دیگر پرده از بحران عمیق در ساختار انرژی و حکمرانی نظام ضدایرانی ولایت فقیه برداشت. قطعیهای مکرر برق، زیرساختهای شهری، صنعتی و خدماتی را فلج کرده و زندگی را در شریانهای جامعه انفجاری ایران از تک و تا انداخته است.
اعتراضات فراگیر با شعارهای رادیکال
در روزهای ۱۴ و ۱۵ اردیبهشت، شهرهای تهران، پردیس، مهرشهر کرج، شهرری، بهارستان، سلطانآباد، شهریار و آبادان صحنه خاموشیهای گسترده بودند. در تهران، تجمعات اعتراضی در بازار آهن و دانشگاه ملی(بهشتی) شکل گرفت که با شعارهای رادیکال از جمله «مرگ بر خامنهای» و «مرگ بر دیکتاتور» همراه بود. دانشجویان خوابگاه دختران دانشگاه ملی نیز شامگاه ۱۴ اردیبهشت با سردادن شعار «دانشجو میمیرد، ذلت نمیپذیرد»، به وضعیت موجود واکنش نشان دادند. در شهرهای شهرری، اردکان و شهریار، مردم با تجمع مقابل شرکتهای برق یا انسداد خیابانها خشم خود را از قطع برق و بیپاسخماندن آن ابراز کردند.
این اعتراضات تنها به قطع برق محدود نبود. بازنشستگان مخابرات در بیش از ۱۰شهر از جمله تهران، تبریز، سنندج، بندرعباس و کرمانشاه، طی چند روز متوالی با شعارهایی نظیر «بازنشسته داد بزن، حقتو فریاد بزن» و «ستاد فرمان امام، مخابرات رو برده، حق ماها رو خورده» خواستار پرداخت حقوق عقبمانده خود شدند. نانوایان در تهران، کرمانشاه، اصفهان و اردکان نیز، با شعار «وعده وعید کافیه، سفره ما خالیه» به وضعیت معیشتی خود اعتراض کردند.
کارگران شرکت نفت فلات قاره در لاوان و کارگران گچساران مقابل فرمانداری تجمع کردند و خواستار پاسخگویی به مطالبات معیشتی شدند. تداوم این اعتراضات، بهویژه در قالب شعارهای رادیکال، نشان از گستردهتر شدن دایره نارضایتی اجتماعی دارد.
درماندگی حاکمیت در مقابله با بحران
در واکنش به این بحران، مقامات دولتی و رسانههای حکومتی چارهای جز اعتراف به ابعاد فاجعهبار آن نداشتند. فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت پزشکیان، در تاریخ ۱۶ اردیبهشت اعلام کرد که «از قطع برق بسیار متأسف هستیم... اما حل این موضوع زمانبر است». شرکت توزیع برق نیز از مردم خواست با «حداکثر صرفهجویی» به مقابله با قطعی برق بپردازند؛ درخواستی که نه راهحل، بلکه پرتاب مشکل به جانب مردم است.
اعتراف رسانههای حاکمیت به گوشههایی از بحران
نورنیوز، رسانه وابسته به شورای امنیت رژیم، در تاریخ ۱۶ اردیبهشت گزارش داد که خاموشیهای برنامهریزی شده بار دیگر به تهران بازگشتهاند و شرکت برق تهران بزرگ هشدار داده که مردم باید برای قطعیهای احتمالی آماده باشند. این اعلام رسمی، که در کنار آن تقاضای صرفهجویی نیز مطرح شده، بهوضوح نشان میدهد که حاکمیت نه قصدی برای حل بحران دارد و نه برنامه، توان و ظرفیت اجرایی برای کنترل آن در آینده نزدیک.
روزنامه «آرمان ملی» همان روز نوشت: «ادامه این وضعیت میتواند به بروز بحرانهای اجتماعی و اقتصادی جدیتری منجر شود. قطعیها زندگی روزمره مردم را با اختلال جدی روبهرو کردهاند و نارضایتی عمومی را افزایش دادهاند».
روزنامه «جهان صنعت» در گزارشی تحت عنوان «صنایع در بنبست خاموشی» اعلام کرد که واحدهای تولیدی – بهویژه آنهایی که با معیشت مردم در ارتباطاند – از ابتدای سال ۱۴۰۳ با قطعیهای برق گسترده روبهرو شدهاند. این خاموشیها زودتر از موعد مقرر آغاز شدهاند و خسارتهای سنگینی به بار آوردهاند. طبق این گزارش، زیان صنایع در سال جاری ۵برابر نسبت به سال قبل و ۸برابر نسبت به سال ۱۴۰۰ افزایش یافته است.
اتاق بازرگانی تهران نیز اعلام کرد که در سال گذشته، ظرفیت تولید کشور بهدلیل ناتوانی در تأمین برق، بین ۳۰ تا ۴۰درصد کاهش یافته است. این کاهش، بهویژه در صنایع غذایی، فولاد، و پتروشیمی، میتواند تبعات سنگینی برای اقتصاد ملی و بازار کار در پی داشته باشد.
ناترازی برق و فقدان سرمایهگذاری
وزیر نیرو هشدار داده که ناترازی برق در تابستان سال جاری ممکن است از ۲۰هزار مگاوات فراتر رود. از سوی دیگر، روزنامه «دنیای اقتصاد» در گزارشی نوشته است که برای تأمین کسری ۲۰ هزار مگاواتی برق، نیاز به سرمایهگذاری ۱۰میلیارد دلاری است، و برای بازسازی شبکه فرسوده انتقال برق نیز ۲۵میلیارد دلار سرمایه نیاز است. این در حالی است که بهگفته رئیس کمیسیون صنعت اتاق بازرگانی، در ۳سال اخیر، سرمایهگذاری در بخش تولید و انتقال و توزیع برق تقریباً صفر بوده است.
خاموشیهای مکرر برق، علامت فروپاشی سیستماتیک
بحران خاموشیها در ایران، علامت روشنی از بحران گستردهتر در حاکمیت درهمشکسته آخوندی است. در شرایطی که مسئولان وعده رشد ۸.۵درصدی در بخش صنعت میدهند، قطع برق و نبود سرمایهگذاری به تنهایی سخن میگوید.
***
تجربه سالیان نشان داده است که اولویت این حاکمیت ضدایرانی هیچگاه و هرگز رفاه و زندگی مردم ایران نبوده است. تجربه بزرگتر به ما میگوید که با انتظارکشیدن هیچ مشکلی حل نخواهد شد. تنها راهحل پیوستن به ارتش عظیم اعتراض در خیابانهای شورشی است. این تنها زبانی است که سارقان حق حاکمیت مردم آن را خوب میفهمند و از آن واهمه دارند.