از رژیمی که جان انسانها برایش ارزشی ندارد نباید انتظار داشت از محیطزیست حفاظت کند.
و از رژیمی که دزدی و چپاول و اختلاس سرتا پای رژیمش را فرا گرفته، نباید انتظار داشت در هنگام وقوع سیل و زلزله به مردم کمک کند.
هیچ کس در اینکه از این رژیم برای سیلزدگان آبی گرم نمیشود شکی ندارد. مردم ایران سالهاست که از این رژیم قطع امید کرده و در مقابل آن صفآرایی کردهاند. دیدن صحنههای درد و رنج و ضجههای کودکان و زنان و مردانی که نه سر پناهی دارند نه لقمه نانی اما خسته و درهمکوفته در برابر سیل باز هم مقاومت میکنند، گرچه دل هر بینندهای را به درد میآورد اما همزمان حس غرور را هم بر دلها میتاباند.
خواسته مردم
اکنون خواست مردم و نیروهای انقلابی این است که رژیم و سپاه امکاناتی را که طی سالیان از مردم ربوده و غصب کردهاند به مردم بازگردانند. تا آنها خود با سیل مقابله کنند
اما چه میشود کرد در این رژیم چنین نیتی برای کمک به مردم مطلقاً وجود ندارد. یعنی رژیم واقعاً نمیخواهد به داد این مردم برسد نمونه بارز این رویکرد را میتوان در عملکرد پس از زلزلههای بم و سرپلذهاب و سیلهای گذشته و بازماندگان حادثه پلاسکو و انفجار معدن در گلستان و....دید.
این پیشینه سیاه رژیم است که دیگران را به چنین نتیجهگیریهایی سوق میدهد و دقیقاً بهعلت همین تجارب قبلی است که مردم خود آستین بالا زده و به کمک هموطنانشان میروند.
همبستگی چگونه شکل میگیرد؟
در این شرایط و با این واقعیتها است که همبستگی ملی ایجاد میشود. البته در این زمینه مردم خود پیشاپیش اقدامهای مقتضی را انجام دادهاند. کودکانی که عیدی خود را تماماً به سیلزدگان دادهاند. دختر کوچکی که قلکاش را برای بچههای مناطق زلزلهزده فرستاده در حالیکه خود در کانکسهای منطقه زلزلهزده کرمانشاهان زندگی میکند.
کولبرهای کردستان پولی را که به قیمت خون بهدست میآورند، به لرستان فرستادند.
مردم بلوچستان که خود در فقر مطلق و تشنگی بهسر میبرند و صدها روستایشان نیاز به آبرسانی با تانکر دارد، با تانکر آب آشامیدنی خود را به پلدختر و خوزستان میرسانند.
جوانان خودشان پول و آذوقه جمعآوری کرده مستقلا به این مناطق ارسال میکنند.
در منطقه سرپل ذهاب پیرمردی کتی را که برتن دارد، هدیه سیلزدگان میکند تا کمی دروناً آرام بگیرد.
مردمی هم که دارای خانه، هتل و مهمانسرایی هستند درهای خانه، هتل و مهمانسرای خود را به رایگان به روی مردم مصیبتزده گشودهاند.
این در حالی است که نیروهای سرکوبگر پاسداران از ترس بروز خشم مردم، با گسیلشدن در منطقه به فکر ممانعت از شورش مردم هستند.
این همبستگی مردمی در کمک به یکدیگر در روزهای سخت و پرحادثه، برگی از اتحاد مردمی است که در پی نفی تمامیت نظام فاشیستی ولایت فقیه هستند.
کردستان مثل کوه پشت سیلزدگان ایستاد
کانونهای اعتراضی اینگونه شکلمیگیرند
در واقع وقتی مردم از رژیم (که بنا به وظیفه قانونی و تعریف شدهاش باید با تمام قوا برای مقابله با سیل و کمک به سیلزدگان میآمد) قطع امید میکنند خود راساً دست بکار شده و مستقلا به یاری دیگران میآیند و در این و با آن حرکت است که هستههای اصلی جنبشهای اعتراضی بعدی بر ضد ظلم و نکبت آخوندی شکل میگیرند. رژیم هم از همین پدیده میترسد و تلاش میکند به هر ترتیب ممکن جلوی این همبستگی و اتحاد را بگیرد:
به انواع ترفندها رو میآورد، ممنوعیت ایجاد میکند، کمکهای مردمی را مصادره میکند، امدادگران مردمی را بازداشت میکند و....
خبرگزاری حکومتی ایسنا در ۱۲فروردین ۹۸نوشت:« هادی هاشمیان رئیس کل دادگستری گلستان گفت: همه کمکهای مردمی در گمیشان توسط هلال احمر جمعآوری و پس از صورت برداری با کمک معتمدان محلی، بین سیلزدگان این شهرستان توزیع میشود»
روزنامه حکومتی جوان آنلاین ۴فروردین۹۸نوشت:« جمعآوری کمکهای مردمی فقط از طریق هلال احمر و کمیته امداد انجام میشود».
به گفته مسئولان قضایی کشور هر گونه جمعآوری کمکهای مردمی برای استانهای سیلزده گلستان و مازندران جز از طریق حسابهای رسمی جمعیت هلال احمر و کمیته امداد ممنوع است.»
وی گفت: «کسانی که خودشان قصد توزیع اقلام بین سیلزدگان را دارند باید به هلال احمر مراجعه و با هماهنگی و راهنمایی داوطلبان این جمعیت، کمکها را توزیع کنند»!
آخوندها به این ترتیب تلاش میکنند از وصل شدن مردم به یکدیگر و ایجاد هر گونه نطفه همدلی و همبستگی جلوگیری کند. امری که بواقع غیرممکن است.
تشکیل شوراهای مردمی
با بروز اولین نشانههای فاجعه ملی سیل در کشور، خانم مریم رجوی طی پیامی به تشکیل شوراهای مردمی فراخوان داد و به درستی اعلام کرد که تنها راه نجات مناطق گرفتار شده در این فاجعه، سازماندهی کمکهای مردمی در قالب همین شوراهاست.
ارائه این راهکار، ایدهای بسیار دقیق و کاربردی است از آنرو که رژیم ولایت فقیه که با سالها غارت و چپاول بانی اصل بروز این فاجعه بوده است، هرگز نه میخواهد و نه میتواند کمکی به مردم زیان دیده کند، بنابراین در چنین شرایطی که هیچگونه امیدی به رژیم در عمل کردن به یکی از مسئولیتهای ذاتیاش یعنی حمایت از جامعه نیست، تنها راه جلوگیری از گسترش ابعاد مادی و غیر مادی این فاجعه همبستگی مردم است.