«با نزدیک شدن به انتخابات آمریکا، عدهیی با گره زدن سرنوشت کشور به نتایج انتخابات آمریکا، سیگنالهای غلطی را درباره ایران صادر میکنند؛ سیگنالهایی که میتوانند منافع اقتصادی کشور را خدشهدار کنند» (تسنیم. ۱۰آبان۹۹).
چشمدوختن به «شیطان بزرگ»!
اغراق نخواهد بود اگر بگوییم بسا بیشتر از شهروندان آمریکایی، باندهای مختلف نظام، پیگیر انتخابات آمریکا هستند و با نگرانی پسامدهای آن را از نزدیک رصد میکنند. روزی نیست که در رسانههای حاکمیت به بهانههای مختلف به بحثی در رابطه با انتخابات آمریکا پرداخته نشده باشد. درج گزارشهای انواع و اقسام مؤسسههای نظر سنجی، نشان از دلبستگی نظام ولایی به نتیجهٔ انتخابات آمریکا دارد. حکومتی که روزی ادعا میکرد که آمریکا شیطان بزرگ است و هیچ غلطی نمیتواند بکند و با دجالیت پرچم این کشور را در راهپیماییهای فرمایشی خود به آتش میکشید یا در زیر پا پهن میکرد، امروز در منتهای فلاکت و پیسی به کوچکترین خبر در مورد نتیجهٔ انتخابات آمریکا وابسته است و با حرص و ولع آن را دنبال میکند.
در ارتباط با این موضوع، خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (تسنیم) به تاریخ ۱۰آبان۹۹ در یک نوشتار، با عنوان «سیاستمداران و دولتمردان! این ۶سیگنال غلط را به بایدن و ترامپ ارسال نکنید!» با نعل وارونه زدن، به گوشهیی از فلاکتبار نظام ولایی پرداخته است.
اعتراف به دغدغهٔ باندها در مورد انتخابات آمریکا
گویاتر از این نمیشد گفت که در داخل نظام «عدهیی»! [اسم مستعار هر دو باند نظام] فکر و ذکرشان انتخابات آمریکا شده است:
«در حالی که برخی در آمریکا دلهره درگیری داخلی دارند، جهان نیز به برگزاری و نتیجه این انتخابات به نظاره نشسته است. در ایران هم عدهیی این انتخابات را رصد و دنبال میکنند. برخی در داخل کشور، در لابلای کارزار انتخاباتی در آمریکا بهدنبال گره زدن نتایج آن به سرنوشت کشور و رفع مشکلات اقتصادی کشورمان مشغول هستند. اینکه جو باید نیاید فلان میشود، و اگر ترامپ بیاید بهمان میشود».
نگارندهٔ مطلب، تنزهطلبانه دامن خود و باندش را از تأثیرپذیری از انتخابات آمریکا مبرا میداند اما با یک فرافکنی نشان میدهد که کل نظام [و نه فقط باند مغلوب] نگران نتیجهٔ انتخابات آمریکاست و تبعات این نگرانی خودش را به صور گوناگون در رأس و پیکرهٔ حاکمیت بارز میکند.
سینگالهایی که باندهای حاکمیت به شیطان بزرگ میدهند از دید این رسانه به ۶ نوع تقسیم میشود:
۱ـ سیگنال ترس
۲ـ سیگنال بزک
۳ـ سیگنال سادهلوحی راهبردی
۴ـ سیگنال اشتیاق و انشقاق
۵ـ سیگنال استیصال
۶ ـ سیگنال نگاه تاکتیکی به شرق
ترس از انتخاب دوبارهٔ ترامپ
بهرغم هارت و پورتهای پاسدار سلامیگونه و اولدروم بالدرومهای آنچنانی در مورد قدرت موشکی و پهپادی، رژیم حسابی قافیه را باخته و با نگرانی اوضاع انتخابات را رصد میکند. خبرگزاری نیروی تروریستی قدس، این قافیه باختگی را با عنوان «سینگال ترس» بیان کرده است:
«سیگنال ترس: ترامپ بیاید جنگ و بدبختی میشود
یکی از گزارههایی که این روزها توسط برخی در داخل و به نفع جو بایدن تبلیغ میشود، این است که اگر رئیسجمهور فعلی آمریکا بار دیگر انتخاب شود، فشار حداکثری تشدید شده یا اینکه جنگی بین ایران و آمریکا رخ خواهد داد».
چند سطر پایینتر درمییابیم که روحیهباختگی نیروهای ریزشی نظام در یک نقطه متوقف نشده و موجی از یأس و ترس را دامن میزند.
«آدرس غلط در زمینه افق تحریمهای آمریکا و فشار حداکثری، دمیدن در این کمپین و گمانه یأس است. این اقدام هم بهلحاظ روانی به کمپین فشار حداکثری کمک میکند و به اشتباه سیگنال ترس راهبردی کشور را مخابره میکند که تبعات آن بسیار بیشتر از خود کمپین است».
بزک کردن یکی از کاندیداها
بزک کردن یکی از کاندیداها و تبدیل کردن او به فرشتهٔ آمال، یکی دیگر از سیگنالهایی است که باندهای نظام به شیطان بزرگ میدهند و اسم آن را «سیگنال بزک»! گذاشتهاند.
«سیگنال بزک: بایدن بیاید گلستان میشود.
آنگونهای که عدهیی نامزد دموکرات انتخابات آمریکا را در داخل ایران بزک کردهاند، اگر خود کمپین بایدن در آمریکا عمل میکرد، شاید فاصله او با ترامپ بسیار بیشتر از فاصله فعلی بود. عدهیی این گمانه را مطرح میکنند که با پیروزی بایدن، او تحریمها علیه ایران را برخواهد داشت».
اگر کمی عریانتر مینوشت باید میگفت نظام ولایی آنچنان به یک کاندید انتخابات ریاستجمهوری آمریکا دخیل بسته که اگر کاندید مربوطه اینگونه اقدام به کمپینسازی میکرد برنده انتخابات میشد.
خامخیالی برای بازگشت به برجام و سیاست مماشات
این سیگنال که عنوان شیک «سیگنال سادهلوحی راهبردی ایران» را بر خود دارد، همان خواب پریشان آخوندها برای بازگشت به دوران طلایی اوباما و سیاست مماشات است که بهتر است آن را «سینگنال بلاهت استراتژیک» نامگذاری کرد. تمایل شدید برای بازگشت به دوران استیلای سیاست مماشات و کلان باجگیری، آنچنان رسوا و خیالبافانه است که نگارندهٔ مقاله خود به آن پاسخ میدهد و آن را رد میکند:
«سیگنال سادهلوحی راهبردی ایران: بلاشرط به برجام بازمیگردیم! یکی دیگر از گزارههایی که طرفداران دموکرات ها در کشور مطرح میکنند، این است که میگویند بایدن در صورت برنده شدن، بلاشرط به توافق هستهیی باز خواهد گشت. شاید چنین تصوری محصول مشاهده انتقادهای دموکرات ها از عملکرد رئیسجمهور فعلی آمریکا در زمینه برجام باشد. دموکراتها در ایام انتخابات و قبل از اینکه به قدرت برسند، طبیعتاً از هر زاویهیی به انتقاد از ترامپ میپردازند، اما این بدین مفهوم نیست که آنها از اهرمها و فرصتهایی که ترامپ برای آمریکا ایجاد کرده، بهراحتی عبور خواهند کرد. افراد نزدیک به تیم بایدن بارها این نکته را بیان کردهاند. بالعکس، شاید بسیاری از انتقادات دموکرات ها از ترامپ در خصوص ایران، پس از نشستن آن بر مسند قدرت به سیاست رسمی آنها هم تبدیل شود».
در جای دیگر مینویسد:
«طرح بازگشت بدون پیششرط آمریکا به برجام، از طرفی منحرف کردن اصل بحث بوده و از طرفی دیگر سیگنال مخربی را به طرف مقابل ارسال میکند که ایران آنچنان سادهلوح است که هر پروژهیی را میتوان برای آن سوار کرد. «
سیگنال اشتیاق ـ انشقاق
این نوع از سیگنال به «شیطان بزرگ»!، شیفتگی شدید به مذاکره با بایدن و حتی با ترامپ است که بلافاصله نگارندهٔ مطلب از آن نتیجه میگیرد که با این شیفتگی، طرف مقابل (آمریکا) به فشار حداکثری خود به فاشیسم آخوندی میافزاید و حاکمیت را شقه میکند.
«زمانی که طرف مقابل با چنین صحنهای مواجه شود، که با وجود تخلف و عدم پایبندی خود به تعهدات توافق قبلی، باز برخی ایرانیها مشتاق مذاکره هستند، دیگر دلیلی بر پایبندی به هیچ تعهدی نخواهد داشت. بلکه سعی خواهد کرد هزینه امتیازات بیشتر ایران را از جیب مردم ایران بپردازد. بنابراین، بازی غلط در این میدان در اصل کمک به طرفهای مقابل و بازی در زمین آنهاست».
سیگنال استیصال
این همان سیگنالی است که تمام حاکمیت این روزها و حتی قبل از آن که انتخابات آمریکا تعیینتکلیف شود، یک صدا آن را به صدا درآورده است. پریدن باندهای نظام به یکدیگر از آثار این سیگنال است.
سیگنال قطع امید از چین
این سیگنال که نگارندهٔ ولایی آن را با عنوان پرطمطراق «سیگنال نگاه تاکتیکی به شرق» بیان کرده به نوعی قطع امید از چین و قراردادهای بلندمدت با آن است. منظور از بیان این مطلب اعتراف به این واقعیت است که سرمایهگذاری روی روابط استراتژیک با چین، آب در هاون کوبیدن است؛ زیرا چین بهدلیل معاملات گسترده با آمریکا از تحریمهای آن تأثیرپذیر است و هیچگاه منافع خود را بهخاطر دیکتاتوری آخوندی به خطر نخواهد انداخت.
مدار تحولات در کجا بسته میشود؟
واقعیت این است که وضعیت فعلی فاشیسم مذهبی حاکم بر میهنمان مانند غریقی است که به هر خاشاک رقصان بر روی آب چنگ میاندازد تا خود را از سرنگونی نجات دهد. این سیگنالها بیانگر وضعیت فلاکتبار آن است و راه به جایی نخواهد برد؛ زیرا مدار تحولات نه بین رژیم و طرف حسابهای بینالمللی آنکه بین مردم و مقاومت ایران از یکسو و رژیم از دیگر سو بسته میشود. آینده را نه نتیجهٔ انتخابات یک کشور خارجی و نه مذاکره کردن یا نکردن، بلکه تحولات قیام در خیابانهای ایران رقم خواهد زد؛ قیامی که وقتی توفیدن آغاز کند تمام جادوها و افسونها را یک جا خواهد بلعید؛ آنچنانکه وقتی ارادهٔ مردم ایران بر سرنگونی نظام سلطنتی تعلق گرفت، حمایتهای خارجی نتوانست مانع از تحقق این اراده شود.