یک صورتمسألهٔ مزمن
هژمونی و قدرت سیاسی در دولتهای دموکراتیک و دیکتاتوری را باید به تفاوت ماه و چاه تشبیه کرد. در دیکتاتوریهای موروثی جهان سوم ـ و ایران معاصر ـ ابزارهای قدرت و هژمونی و موقعیت سیاسی فقط برای قدرت بیشتر و هژمونی گستردهتر و موقعیت عالیتر ناشی از آن هستند. درست به مصداق جملهٔ معروف «هنر برای هنر» که در نظرگاه منتقدین، هیچ ربطی به رسالت و مسئولیت انسانی و اجتماعی هنر ندارد.
قداست قدرت یا کرامت رأی؟
موضوع انتخابات در حاکمیت ولایت فقیه ابزاری است برای کسب قدرت جهت قدرت بیشتر و سلطهگری انحصاریتر. انتخابات آزاد و دموکراتیک که باید نظر و رأی جمهور مردم با هر عقیده و ایدئولوژیای در آن اعمال شود، در عمر ۴۱ساله نظام آخوندی هیچ محلی از اعراب نداشته است. اولین انتخابات هم که عنوان بیمسمای رفراندوم به آن داده شد، رأیدهنده فقط حق انتخاب «جمهوری اسلامی» را داشت و هیچ رقیب و جایگزینی در برگههای رأی ملت جای نداشت. باقی نمایشها تحت عنوان انتخابات را هم مصباح یزدی تعیین تکلیف نمود و از جانب نظام آخوندی همه آراء اخذشده را بیاعتبار معرفی نمود و شرط اعتبار داشتن رأی مردم و جامعه را «تأیید نظر ولایت فقیه» اعلام کرد! بنابراین همه شواهد موجود در این ۴دهه به سلطه ولایت فقیه گواهی میدهند که اساس انتخابات برای این ایلغار نه کرامت رأی که قداست قدرت است.
به این سابقه امر باید اضافه نمود که زمینهچینیها تحت عنوان تبلیغات انتخاباتی هم شامل یک دستگاه عریض و طویل مردمفریبی برای قاپیدن کرسی و صدارت و سلطه و حکومت بوده و بس. از قضا در این دستگاه عریض و طویل، بهدلیل همان خودکامگیِ موروثی ـ بهطور خاص در ایران ـ که در بند اول مقاله اشاره شد، کاندیداها ـ اعم از نمایندگان خبرگان، رئیسجمهوری، نمایندگان مجلس ـ فقط دست بگیر دارند و پاسخگوی نیازها و مطالبات همان مخاطبین تبلیغاتی خود هم نبوده و نیستند. برای این دست بگیری، در هفتهها و ماههای مانده به نمایش انتخابات، فقط بازار دجالگری و عوامفریبی و ولخرجی با انواع تاکتیکهای «نان به نرخ روز خوردن» پهن کرده و میکنند.
وحشت مقابل آینهٔ جامعهای عبور کرده از سلسلهٔ قیامها
هفتههای اخیر و این روزها در زمرهٔ همان تاکتیکهای «نان به نرخ روز خوردن» برای بازارگرمیهای نمایش انتخابات اسفند ۹۸ است. علت شروع تبلیغاتی آن از حدود ۵ماه قبل هم این است که جامعهٔ ایران از چندین قیام بزرگ سراسری و اعتراضات روزانهٔ اقشار گوناگون عبور کرده و چشمانداز تاریکی برای نمایش حکومتی اسفند ۹۸ رقم خورده است. از هماکنون تیره و تار بودن چنین نمایشی حتی برای خودیهای نظام هم یک یقین مسلم گشته است: «به نظر میرسد انتخابات مجلس در سال جاری و با توجه به فضای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور با انتخاباتهای گذشته تفاوت داشته باشد. زمزمههای قهر از انتخابات یا مشارکت مشروط، برخاسته از بیمیلی مردم نسبت به آن است».(روزنامه ابتکار، ۱۸مهر ۹۸) این هراس و وحشت که با «فضای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی» کد شده است، منظور وحشت نگاه کردن در آینهٔ جامعهای است که از سلسلهٔ قیامهای سراسری علیه نظام عبور کرده است.
یکی از دلایلی که «بیمیلی مردم» به همین روزنامه و کارگزاران نظام تفهیم کرده این است که مردم ایران هر دو جناح حاکمیت را تعیینتکلیف کردهاند و «عملی نشدن بسیاری وعدههای داده شده» در این ۴۱سال را قویتر از بازارگرمیهای نمایشی میدانند: «مردم تجربه حضور هر دو جریان سیاسی در مناصب انتخابی قدرت را تجربه کردهاند و حالا بازخورد این انتخاب را در عملی نشدن بسیاری از وعدههای دادهشده میبینند».
در آستانهٔ کشاکشی سخت
حکومتیان از هماکنون کشاکش سخت با مردم را حس میکنند. خودشان میدانند که در سالیان جنایت و چپاول ـ از قضا در پردهٔ نمایش همین تبلیغات انتخاباتی ـ چه بادهایی کاشتهاند که حالا باید توفانش را درو کنند. البته اعتراف میکنند که «مردم بیانگیزه از تغییر»ند و «انتخابات ادوار گذشتهٔ مجلس» هم برایشان هیچ مشروعیتی نداشته و این حکومتیان هستند که باید خود را بیازمایند: «به نظر میرسد انتخابات مجلس پیش رو بیش از آنکه یک آزمون برای مردم بیانگیزه از تغییر باشد، جایی است که باید نهادهای تصمیمساز، انتخاب کنند که حاضر به شکستن فضای بیروح انتخاباتی فعلی هستند یا ترجیح میدهند انتخابات با حضور نهچندان پرشور مردم و به سیاق برخی از ادوار گذشته انتخابات مجلس با آرای محدودتری برگزار شود».(همان منبع)
همانطور که یادآوری و اشاره شد، پهن کردن بساط و تاکتیکهای رأی جمعکنی، از ویژهگیهای واعظان منبرنشین و رسم و سیاق دجالگران خاصالخاص آخوندی است. این قوم همواره این تاکتیک را به یک روش جاری برای کسب و تحکیم قدرت سیاسی و حکومتی بدل کرده و به احدی از رأیدهندگان هم پاسخگو نبوده و برای حتی شرکتکنندگان در انتخابات هم بدون تأیید ولیفقیه، هیچ ارزش و اصالتی قائل نیستند.
هاون هیولا و هوشیاری ملی ما
به سیاق تمام ادوار پیشین انتخاباتی، چنین تاکتیکها و روشهای جاری، این روزها برای زمینهچینی نمایش انتخابات اسفند ۹۸ بهکار افتاده است. خودیهای نظام در طرفین دو جناح اگر حتی روشهای همدیگر را لو میدهند، برای سهمخواهی بیشتر از خوان قدرتپرستی نهادینه شده در ساختار نظام است. یکی از این تاکتیکهای رایج در ادوار نمایشهای رژیم، رفتن سراغ رأی زنان است که میدانند پاشنهآشیل اصلی نظام، زنستیزی ایدئولوژیک است و تلاش میکنند کراهت نفرتبار نظام را قدری رنگ و لعاب تبلیغاتی بدهند. تجربه زن ایرانی اما همواره این بوده است که این دود و دمها همان صدای هاون کوبیدن هیولا است. طبق معمول بعد از هر نمایشی هم، نه اصولگرا و نه اصلاحطلب کوچکترین سنخیتی با حقوق و سرنوشت اجتماعی زنان ندارند و کار و بار زنان با گشت ارشاد است و اسید و زندان و چرخدندههای هزارتوی تبعیض و محرومیت: ««اصلاحطلبان موقع انتخابات از زنان استفاده میکنند و بعد کاری برایشان نمیکنند».(روزنامه کیهان از قول زهرا شجاعی، رئیس امور مشارکت زنان ریاستجمهوری، ۱۸مهر ۹۸)
حکومتیان خوب خوب میدانند که در عمر نظامشان چه بر سر زن ایرانی آوردهاند که حتی قدری نرمش در سرکوب و جنایت نسبت به آنان ـ بهخصوص در آستانهٔ نمایشهای انتخاباتی ـ شاید نظر مخاطبین داخلی و خارجی را قدری نرم کنند و نمایش انتخاباتی را گرم!
این تاکتیک آنقدر برای خودیها تکرار شده است که دستمایهٔ جنگ باندی گرگها میشود: «هر انتخاباتی که انجام شده ـ اعم از انتخابات شورای شهر و ریاستجمهوری و مجلس ـ همه و همه در اولویت خود توجه به حقوق و مطالبات زنان را بیان کرده، اما در حد شعار باقی مانده و حتی بعد از رأیآوری، مطالبات را فراموش کرده و اولویتهای دیگری را قرار دادهاند».(روزنامه سازندگی از قول فرزانه ترکان، از اعضای حزب کارگزاران ۱۷مهر ۹۸)
نمونههای امروزی و نقد این تاکتیک را در بازیهای نمایشی برای زمینهچینی انتخابات اسفند ۹۸ بهوفور در جنگ رسانههای حکومتی شاهدیم: «آنها موضوعاتی مانند موتورسواری زنان، صدور مجوز زنان به ورزشگاه را بهعنوان مطالبه اصلی جامعه جا زده و بهدنبال بهرهبرداریهای انتخاباتی هستند».(کیهان ۱۸مهر ۹۸)
پاسخ زن ایرانی: فقط آزادی و برابری
در تجربه اجتماعی و تاریخی ۴۱سال گذشتهٔ مردم ایران ـ بهخصوص زنان ـ آنچه همیشه واقعی بوده و در بیرون از بازیهای نمایشی و تاکتیکهای انتخاباتی جریان داشته است، حق مسلم آزادی و برابری در تمام شئونات و حقوق انسان اجتماعی بوده است و تا تحقق آن ادامه دارد، تجربهای که در مقاومت مردم ایران، زنان پیشتاز مجاهد خلق آن را در بالاترین مواضع سیاسی، نظامی و تشکیلاتی بهاثبات رساندهاند. هوشیاری ملی در شرایط سرنوشتساز کنونی نیز میطلبد که این بساط و تاکتیک جناحهای آخوندی به مصداق فریاد استراتژیک «اصلاحطلب، اصولگرا ـ دیگه تمومه ماجرا»، بر سر حکومتیان و لابیهای داخلی و خارجی آن آوار شود. همهٔ این تقلاهای حکومتیان بهخاطر وحشت و هراسی است که از هماکنون هیمنه و هول تحریم قاطع نمایش انتخاباتی، دامنشان را گرفته است. هوشیاری ملی را با همبستگی و اتحاد در افشای مداوم این تاکتیکها و گسترش دامنهٔ تحریم به وسعت فلات ایران تعمیق و تکثیر کنیم.