رسانههای حکومتی در۲۴فروردین ۹۹ نسبت به فشار بحران کرونا بر سلامت و اقتصاد مردم و عدم «تابآوری جامعه» هشدار میدهند و نگران قیام مردم و انفجار اجتماعی هستند.
واضح است که یکی از مشکلات مردم در جریان بحران کنونی مشکل کسب و کار و تأمین معیشت زندگی آن هم در حداقل آن است. مردمی که البته قبل از فاجعه کرونا هم قربانی غارتگری نظام ولایت فقیه بودند.
روزنامه آرمان شرایط موجود برای مردم را بسیار سخت میداند و نگران بروز «مشکلات اجتماعی و امنیتی» در حال حاضر و در آینده است. این روزنامه حکومتی تأکید میکند که «بهخاطر فشارهای شدیدی که بر اقتصاد و روح و روان جامعه وارد میشود ممکن است که در جامعه با مشکلات حاد اجتماعی مواجه شویم».
آرمان نویس سپس با نگرانی از آخوند روحانی میخواهد که مبادا دست از پا خطا کند بلکه لازم است «هوشمندانه و مدبرانه و با اعتمادسازی عمیق میان خود و جامعه این دوران را طی کند».(آرمان ۲۴فروردین ۹۹)
روزنامه آرمان در مطلب دیگری با عنوان« کرونا، بیماری فقر» ضمن اشاره به فقر گسترده اقتصادی مردم در دوران قبل از کرونا، به تاثیرات بحران کرونا بر زندگی مردم اشاره کرده و مشخصات اقتصادی و اجتماعی کنونی را چنین توصیف میکند:«جامعه متشتت، فقدان نظام تولیدی، وجود انبوه مشاغل خرد و خدماتی، تراکم فقرا و مهاجران و حاشیهنشینان».
از نظر نویسنده چنین شرایطی بهلحاظ اقتصادی و اجتماعی «بسان یک بمب اجتماعی است که میتواند هر لحظه منفجر و منفجر به ناآرامی اجتماعی(بخوانید شورش و قیام مردم)شود».(آرمان ۲۴فروردین ۹۹)
شرایط حاد اقتصادی و اجتماعی کنونی که برآیند آن شورش و قیام مردم گرسنه، حاشیهنشینان، بیکاران، دستفروشان و دیگر اقشار فقیر جامعه است، همین روزنامه آرمان را مجبور کرده که در مقاله دیگری با عنوان«جای خالی معاونت اجتماعی در کابینه روحانی» تأکید کند که: بحران (کرونا) در کنار آسیبهایی که به سلامت جامعه وارد میکند تبعات گسترده اجتماعی و اقتصادی نیز در پی دارد که میتوانند بهمراتب از خود بیماری نیز خطرناکتر باشند، تا جایی که اگر اقدام جدی صورت نگیرد بحران کرونا جای خود را در زمان کوتاهی به بحرانهای اجتماعی جدی میدهد بهخصوص در زمانی که سال گذشته درگیر این بحرانها بودهایم و زمینه آن وجود دارد».(آرمان ۲۴فروردین ۹۹)
روزنامه ستاره صبح بهنقل از مصطفی معین، وزیر علوم در دولت هاشمی رفسنجانی و آخوند محمد خاتمی، مینویسد: «چگونگی تداوم بحران کرونا قابل پیشبینی دقیق نیست و کم و بیش تا چند ماهی ادامه خواهد داشت و پیامدهای روانی- اجتماعی و اقتصادی آن تا پایان سال جاری و حتی سالهای بعد گریبانگیر کشور خواهد بود. با توجه به تشدید فشارهای اقتصادی بر دهکهای پایین جامعه، افزایش بیکاری جوانان و نارضایتیهای مزمن، احتمال تکرار تنشهای اجتماعی یا سیاسی مانند دو سه ساله اخیر فارغ از جناحبندیهای سیاسی وجود دارد».(ستاره صبح ۲۴فروردین ۹۹)
روشن است تا آنجا که به دولت روحانی برمیگردد، آنچنان ورشکسته و وامانده است که توان تأمین حداقلهای معیشتی مردم را ندارد، چه رسد به اینکه بتواند با تبعات اقتصادی و اجتماعی کرونا و اوضاع وخامتبار اقتصادی مقابله کند.
تنها امکانی که وجود دارد، بکارگیری ثروت ۲۰۰میلیاردی در نهادهای بزرگ اقتصادی وابسته به خامنهای است، امری که تاکنون غیرممکن بوده و قطعاً از این پس نیز غیرممکن خواهد بود. زیرا این ثروتها تنها در جهت حفظ نظام خرج سرکوب و صدور تروریسم و دخالت در کشورهای عمق استراتژیک نظام میشود.
اگر قرار بود که این ثروتها در جهت رفاه و آسایش مردم بکار گرفته شود، از قوت لایموت مردم دزدیده نمیشد و در نهادهای وابسته به بیت خلیفه ارتجاع انباشته نمیشد.
ضمن اینکه خامنهای در آخرین سخنرانیاش ضمن تلاش برای کوچک نمایی بحران کرونا، بهروشنی از هر گونه تعهدی برای کمک به مردم محروم و مصیبتزده، شانه خالی کرد؛ همان کسانی که او با ریختن اشک تمساح برایشان اذعان کرد که «زندگیشان بهسختی میگذرد» اما قول کمترین کمکی از محل صدها میلیارد دلار اموال بهسرقت رفته مردم ایران را به آنها نداد. ثروت عظیمی که در کارتلهای اقتصادی تحت کنترل خودش انباشته شده است. او در عوض، با تعریف و تمجید از کمکهای مردمی بهبیماران و نیازمندان، این وظیفه را بهدوش خود مردم انداخت.
بنابراین نگرانی از تبعات اجتماعی خطرناکتر برای نظام واقعی است و قطعاً خامنهای و روحانی نمیتوانند از حتمیت قیام و خیزش برای سرنگونی نظام ولایت جلوگیری کنند. بیتردید این انتظار واهی است.