افتضاح تقلبات نجومی به گندابی تبدیل شده که رژیم در آن دست و پا میزند و به نظر نمیرسد راه فراری هم از آن داشته باشد.
تأیید نتیجه انتخابات توسط شورای نگهبان و بهخصوص با توضیحی که در بیانیه شورا آمده بود، به نظر میرسد که نمایش انتخابات و نتایج آن، به یک دردسر برای رژیم تبدیل شده است. ابتدا قرار بود روز 9خرداد 96نتایج اعلام بشود و کدخدایی هم درباره آن یک نشست خبری برگزار کند؛ بعد گفتند که اعلام نتایج به روز 10خرداد افتاده است، بعد گفتند که نتایج را 9خرداد اعلام میکنند ولی نشست خبری کدخدایی به هفته بعد موکول شده است که البته تاریخش هم دقیقاً معلوم نیست؛ به راستی علت این عدم تعین و این تلاطم چه میتواند باشد؟
طبعا روشن است که که پشت پرده، کشمکشهای زیادی جریان دارد که بخش کوچکی از آن در خبرهای علنی منعکس میشود؛ شورای نگهبان هم درصدد است که یک حرف مرضیالطرفینی پیدا کند که به قول معروف نه سیخ بسوزد نه کباب، تا از شرش خلاص بشود ولی این کار فوقالعاده مشکل و شاقی است! چون از یک طرف باید با باند خامنهای همراهی بکند و از طرف دیگر اصل نمایش انتخابات را که هم شورای نگهبان، هم جنتی و هم خامنهای آن را تأیید کردهاند نباید زیر علامت سؤال برود. اما روشن است که هر طور که این قضیه را پیش ببرند، یک جای کار خراب میشود و یک عده ناراضی میشوند. مثلاً هر قدر که وجود تقلب را تأیید کنند و نتیجه آرا را تغییر بدهند، صرفنظر از اینکه به همان اندازه طرف دیگر را ناراضی میکند، کل بساط انتخاباتهای نمایشی رژیم را زیر سؤال میبرد؛ کمااینکه رئیس ستاد انتخابات کشور وابسته به باند روحانی در نامهیی که برای ستاد ائمه جمعه در اعتراض به حرفهای آخوند خاتمی فرستاد، نوشت: «وقتی این را در افکار عمومی مطرح میکنیم عدهیی واقعاً شیطنت میکنند و میگویند نکند در گذشته اینطور آرا را جابهجا کردهاند که قطعاً برای کشور و انقلاب ما ضرر دارد».
اگر هم اعلام کنند که هیچ تقلب جدی و مهمی نبوده، این یک ضربه دیگر به رئیسی و یک توسری به خامنهای است و شکست آنها تثبیت میشود. ولی به هر حال هر نتیجهیی که اعلام کنند، طوری نخواهد بود که در نتیجه تغییری بدهد و این را سردمداران باند خامنهای از جمله خود رئیسی گفتهاند.
حالا با توجه به اینکه سردمداران رژیم بهرغم صحبت از تقلبات گسترده، مطرح میکنند که تغییری در نتیجه ایجاد نمیشود، پس چرا اساساً به این شکل تقلبات را مطرح کرده و این همه پیگیری میکنند و در همین رابطه به هم هشدار داده و خط و نشان میکشند؟
واقعیت این است که همان قدر که رژیم از قیام احساس خطر میکند، هر باندی هم در رابطه با موقعیت خودش احساس خطر میکند که اگر در این انتخابات شکست بخورد و شکستش مهر بخورد، از خیلی از چیزها محروم خواهد شد و برایش پیامدهای سنگینی دارد. باند روحانی اگر شکست بخورد، بهدنبال آن علاوه بر باختن پست و مقام، عواقبی از پیگرد و دستگیری و محاکمه و غیره و به قول خود روحانی پیاده کردن از قطار نظام و از دست دادن همهٴ اهرمهای قدرت و غارت در انتظارشان است. باند خامنهای و رئیسی هم اگر در اینجا بهکلی ببازند، اولاً رئیسی بهعنوان کاندیدای ولایت فقیه میسوزد و ثانیاً خود خامنهای هم هژمونیاش بهطور جدی به خطر میافتد.
بنابراین در چنین وضعیتی با اعلام نتیجه نهایی نمایش انتخابات توسط شورای نگهبان جنگ و دعوا در رأس نظام قضیه فیصله پیدا نخواهد کرد، بلکه مسأله وقتی فیصله پیدا میکند که مسأله قدرت و هژمونی در رژیم تعیین تکلیف شود.
در شرایط فعلی کاملاً روشن است که شقه در رأس رژیم با این نمایش انتخابات بهشدت عمیق شده و علاوه بر آن شقه تثبیت و نهادینه شده است. رئیسی میخواهد خودش را بهعنوان آلترناتیو و نماینده 16میلیون نفر و سخنگوی مردم محروم و گرسنه جا بیندازد و صحبت از ضرورت ورود قوه قضاییه و رسیدگی به جرایم روحانی میکند و در مجلس یک نماینده باند خامنهای روز یکشنبه 7خرداد 96به روحانی هشدار دار: «ما با کسی عقد اخوت نبسته است اگر که خطوط قرمز نظام را نادیده بگیرند مردم در رأی خود تجدید نظر خواهند کرد و این شواهد تاریخی دارد امیدوارم کار به آنجا ها نکشد...»
بنابراین وقتی از نهادینه شدن و تثبیت شقه صحبت میشود چیزی نیست که با اعلام نتایج توسط شورای نگهبان تمام شود، نه این زخمی است ترمیم ناپذیر که چرک و خونریزیش هم بند نمیآید و دائماً و در هر تکانه، رژیم را ملتهب میکند و البته برای مردم ایران و برای اقشار به جان آمده فضایی ایجاد میکند که مطالبات حقه خود را از رژیم پیگیری کنند و آن را به نتیجه برسانند چرا که رژیم در ضعیفترین موقعیت خودش قرار دارد.
تأیید نتیجه انتخابات توسط شورای نگهبان و بهخصوص با توضیحی که در بیانیه شورا آمده بود، به نظر میرسد که نمایش انتخابات و نتایج آن، به یک دردسر برای رژیم تبدیل شده است. ابتدا قرار بود روز 9خرداد 96نتایج اعلام بشود و کدخدایی هم درباره آن یک نشست خبری برگزار کند؛ بعد گفتند که اعلام نتایج به روز 10خرداد افتاده است، بعد گفتند که نتایج را 9خرداد اعلام میکنند ولی نشست خبری کدخدایی به هفته بعد موکول شده است که البته تاریخش هم دقیقاً معلوم نیست؛ به راستی علت این عدم تعین و این تلاطم چه میتواند باشد؟
طبعا روشن است که که پشت پرده، کشمکشهای زیادی جریان دارد که بخش کوچکی از آن در خبرهای علنی منعکس میشود؛ شورای نگهبان هم درصدد است که یک حرف مرضیالطرفینی پیدا کند که به قول معروف نه سیخ بسوزد نه کباب، تا از شرش خلاص بشود ولی این کار فوقالعاده مشکل و شاقی است! چون از یک طرف باید با باند خامنهای همراهی بکند و از طرف دیگر اصل نمایش انتخابات را که هم شورای نگهبان، هم جنتی و هم خامنهای آن را تأیید کردهاند نباید زیر علامت سؤال برود. اما روشن است که هر طور که این قضیه را پیش ببرند، یک جای کار خراب میشود و یک عده ناراضی میشوند. مثلاً هر قدر که وجود تقلب را تأیید کنند و نتیجه آرا را تغییر بدهند، صرفنظر از اینکه به همان اندازه طرف دیگر را ناراضی میکند، کل بساط انتخاباتهای نمایشی رژیم را زیر سؤال میبرد؛ کمااینکه رئیس ستاد انتخابات کشور وابسته به باند روحانی در نامهیی که برای ستاد ائمه جمعه در اعتراض به حرفهای آخوند خاتمی فرستاد، نوشت: «وقتی این را در افکار عمومی مطرح میکنیم عدهیی واقعاً شیطنت میکنند و میگویند نکند در گذشته اینطور آرا را جابهجا کردهاند که قطعاً برای کشور و انقلاب ما ضرر دارد».
اگر هم اعلام کنند که هیچ تقلب جدی و مهمی نبوده، این یک ضربه دیگر به رئیسی و یک توسری به خامنهای است و شکست آنها تثبیت میشود. ولی به هر حال هر نتیجهیی که اعلام کنند، طوری نخواهد بود که در نتیجه تغییری بدهد و این را سردمداران باند خامنهای از جمله خود رئیسی گفتهاند.
حالا با توجه به اینکه سردمداران رژیم بهرغم صحبت از تقلبات گسترده، مطرح میکنند که تغییری در نتیجه ایجاد نمیشود، پس چرا اساساً به این شکل تقلبات را مطرح کرده و این همه پیگیری میکنند و در همین رابطه به هم هشدار داده و خط و نشان میکشند؟
واقعیت این است که همان قدر که رژیم از قیام احساس خطر میکند، هر باندی هم در رابطه با موقعیت خودش احساس خطر میکند که اگر در این انتخابات شکست بخورد و شکستش مهر بخورد، از خیلی از چیزها محروم خواهد شد و برایش پیامدهای سنگینی دارد. باند روحانی اگر شکست بخورد، بهدنبال آن علاوه بر باختن پست و مقام، عواقبی از پیگرد و دستگیری و محاکمه و غیره و به قول خود روحانی پیاده کردن از قطار نظام و از دست دادن همهٴ اهرمهای قدرت و غارت در انتظارشان است. باند خامنهای و رئیسی هم اگر در اینجا بهکلی ببازند، اولاً رئیسی بهعنوان کاندیدای ولایت فقیه میسوزد و ثانیاً خود خامنهای هم هژمونیاش بهطور جدی به خطر میافتد.
بنابراین در چنین وضعیتی با اعلام نتیجه نهایی نمایش انتخابات توسط شورای نگهبان جنگ و دعوا در رأس نظام قضیه فیصله پیدا نخواهد کرد، بلکه مسأله وقتی فیصله پیدا میکند که مسأله قدرت و هژمونی در رژیم تعیین تکلیف شود.
در شرایط فعلی کاملاً روشن است که شقه در رأس رژیم با این نمایش انتخابات بهشدت عمیق شده و علاوه بر آن شقه تثبیت و نهادینه شده است. رئیسی میخواهد خودش را بهعنوان آلترناتیو و نماینده 16میلیون نفر و سخنگوی مردم محروم و گرسنه جا بیندازد و صحبت از ضرورت ورود قوه قضاییه و رسیدگی به جرایم روحانی میکند و در مجلس یک نماینده باند خامنهای روز یکشنبه 7خرداد 96به روحانی هشدار دار: «ما با کسی عقد اخوت نبسته است اگر که خطوط قرمز نظام را نادیده بگیرند مردم در رأی خود تجدید نظر خواهند کرد و این شواهد تاریخی دارد امیدوارم کار به آنجا ها نکشد...»
بنابراین وقتی از نهادینه شدن و تثبیت شقه صحبت میشود چیزی نیست که با اعلام نتایج توسط شورای نگهبان تمام شود، نه این زخمی است ترمیم ناپذیر که چرک و خونریزیش هم بند نمیآید و دائماً و در هر تکانه، رژیم را ملتهب میکند و البته برای مردم ایران و برای اقشار به جان آمده فضایی ایجاد میکند که مطالبات حقه خود را از رژیم پیگیری کنند و آن را به نتیجه برسانند چرا که رژیم در ضعیفترین موقعیت خودش قرار دارد.