یکشنبه۴اسفند ۹۸ دو زمینلرزهٔ پیدرپی شهرهای سلماس و خوی را در آذربایجان غربی لرزاند. اگر چه بافت شهری سلماس (که پس از زلزلهٔ سنگین ۱۳۰۹ و تخریب کامل شهر، از نو و با معیارهای شهرسازی مدرن ساخته شد)، آسیبی ندید، اما ساختمانهای فرسودهٔ روستاهای متعدد اطراف قطور، مانند مخین و کوتانآباد که شامل۴۳روستا میشوند، بین ۱۰تا ۱۰۰درصد تخریب شدند. زلزله برای کشوری که روی گسلهای متعدد زلزلهخیز قرار دارد غیرطبیعی نیست. اما در سایهٔ حکومت ننگین آخوندها بر ایران، همهچیز وجهی غیرطبیعی پیدا میکند. در اولین گام مهمترین موضوع خبررسانی دقیق و کامل، از سوی حاکمیت به مردم است؛ امری که هرگز و در هیچکدام از بلایای طبیعی (مانند سیل و زلزله) انجام نشده است.
کوچک نمایی آسیب زلزله خوی و سلماس
فرقی ندارد که زلزله ۵یا ۷ریشتر باشد؛ روال کار مهرههای حکومتی این است که با دروغهای «همه چی آرومه» بیمبالاتی خود در قبال حوادث طبیعی و جان مردم را بپوشانند. نتیجه اینکه هنوز در بم با گذشت ۱۶سال، کانکس بهجای ساختمانهای خراب شده استفاده میشود. زلزله کرمانشاه و مردم سرپل ذهاب و ثلاث باباجانی که جای خود را دارد، همین امروز هم در سرمای کشندهٔ زمستان، سرپناه مناسب و کافی ندارند.
دقیقاً به همین سیاق، از استاندار گماشتهٔ حکومتی در آذربایجان غربی این تیتر خبری در رسانهها و خبرگزاریهای حکومتی نشر و بازنشر میشود که: «به غیر از چند روستای بخش قطور که هنوز ارزیابها و امدادگران اعزامی به آنجا نرسیدهاند، در بقیه روستاها تلفات گسترده نیست».(ایرنا۴اسفند۹۸)
رکورد دروغ و وقاحت
استاندار رژیم در یک جمله، دو رکورد وقاحت و دروغ را جابهجا میکنند! به اعتراف رسانههای حکومتی، سنگینترین خسارات به ۸روستای مناطق حوالی قطور و مخین و کوتان آباد وارد شده؛ اما به ادعای استاندار حکومتی، به همین ۸روستا هم ارزیاب و امدادگر فرستاده نشده! یا اگر هم فرستاده شده، «هنوز نرسیدهاند!» توجه کنید که بحث دربارهٔ کمک و الزامات مورد نیاز روستاییان نیست، بلکه حتی تیمهای امداد و نجات و ارزیابهای برآورد کنندهٔ خسارت هم «نرسیدهاند!»
رکورد جابهجا شدهٔ دوم، دروغگویی بیشرمانهٔ این مزدور است. زیرا علیرغم اینکه رسانهها (از جمله ایرنا) آسیبهای بین۱۰تا ۱۰۰درصدی را در ۴۳روستا گزارش کردهاند، اما وی با بیان این دروغ سخیف که «تلفات گسترده نیست» در تلاش برای طبیعی نشان دادن بیتوجهی عوامل حکومت آخوندی به مشکلات و دردهای مردم است.
وقتی این مهرهٔ حکومتی، بیشرمانه اعلام میکند که تا چندین ساعت پس از زلزله، حتی به همان ۸روستای اصلی آسیب دیده، هنوز ارزیاب و تیم امداد نرسیده است، روشن است که وضعیت سایر روستاها چه خواهد بود.
۳۰لرزش در یک ماه؛ بدون آماده باش؟!
درست است که برخلاف سیل و توفان و بارش برف سنگین، زلزله را نمیتوان بهطور قطع پیشبینی کرد اما وقتی مشخص است که ایران یک کشور زلزلهخیز است؛
وقتی مشخص است که یک منطقهٔ خاص روی گسل فعال قرار دارد؛
وقتی مشخص است که در آن منطقه سازههای فرسوده و غیرمقاوم روستایی فراوانی وجود دارد؛
وقتی مشخص است که طبق اعلام رسانهها در یک ماه گذشته بیش از ۳۰زمینلرزه در محدودهٔ قطور و خوی و سلماس بهوقوع پیوسته است؛
چرا حاکمیت آخوندی در آن مناطق آمادهباش اعلام نکرده و دستگاههای دولتی را برای حفاظت از جان مردم و کاستن خسارت، به آن مناطق نفرستاده است. چرا هیچ برنامهای برای جایگزینی سازههای کهنه با سازههای مقاوم، جهت حفظ جان و مال شهروندان وجود ندارد؟
طرح این سؤال به این صورت شاید بیهوده بهنظر بیاید؛ زیرا اولویت اول و آخر سلطنت مطلقهٔ فقیه، نه مردم ایران، بلکه حفظ حاکمیت ننگینشان است. این سلطهٔ شوم، ثروت ایران را خرج سرکوب مردم و مطامع شیطانی و تروریستی در سایر کشورها میکند. منابع کلانی را به ساخت بمب و موشک و سلاحهای کشتار جمعی اختصاص میدهد. به همین دلیل وقتی نوبت به مردم میرسد، سهم آنان از ثروتهای ایران فقط سفرهٔ خالی است.
کمکهای قطرهچکانی و دو قورت و نیم باقی
دردناکتر از همهٔ این دردها این است که مزدوران حکومتی با تاسی به فرهنگ دجالانهٔ خمینی، طلبکار مردم بیسرپناه هم میشوند!
خبرگزاریهای حکومتی به جای اینکه رسانهٔ نقل اخبار باشند، اهرم سرکوب و پروپاگاندای حاکمیت هستند. خبرگزاری آخوندی ایرنا، بهجای پرداختن به مشکلات مردم زلزلهزدهٔ بیخانمان در زمستان سخت آذربایجان، نگران مشکلات عوامل وقیح حکومتی است! این رسانه، طی مطلبی با عنوان «چالش امدادرسانی به زلزلهزدگان خوی چیست؟» بزرگترین مشکل در کمکرسانی را بیشرمانه، «خود مردم» اعلام میکند و آنها را «مشارکت ناپذیر» میخواند! چرا که در زمهریر سرمای زمستان از غارتگران حکومتی انتظار کمک داشتهاند! ستاد موسوم به مدیریت بحران هم منطقه را بسته و صرفاً به خودروهای دارای پلاک همان محدوده اجازهٔ تردد میدهد. این هم از «مدیریت بحران» به سبک آخوندهای حکومتی! (ایرنا۵اسفند۹۸)
نگاهی به وضعیت مردم بیسرپناه منطقه میتواند تصویری کلی را روشن کند. به مردم روستای «زری»خوی با ۱۸۰۰تن جمعیت، که ۹۰درصد خانههایشان دچار آسیب شده و در نگرانی از تکرار زلزله نمیتوانند به خانههایشان برگردند، تنها ۲۵۰تخته چادر داده شده است. (فرض خوشبینانه را بر این بگذاریم که عوامل دروغگوی ولایی این یک بار دارند عدد را راست و درست میگویند!) باقی مردم چه باید بکنند؟ کجا باید بخوابند و با چه امکاناتی خودشان را از سوز سرما نجات دهند؟ طبعاً این پرسشی نیست که ذهن سردمداران این نظام را بگیرد، برعکس، ادعای آنها را میتوان در تیتر خبر دیگری از خبرگزاری نظام آدمکش ولایت دید: «بیانصافی در حق امدادگرانی که نمره قبولی دارند.» (همان منبع)
بله؛ متأسفانه دوقورت و نیمشان هم باقی است.
در این میانه البته مردم خشمگین هم با گوشمالی دادن یکی از همین عوامل حکومتی ـ که به جای همدردی و کمک به مردم، نمک به زخمشان پاشیده بود ـ نشان دادند که پاسخ شایستهٔ واقعی به این مزدوران چگونه باید باشد.
این حکومت و ولایتمعاشان پا در رکابش، هرگز دغدغهمند دردهای مردم ایران نبوده و نیستند. پاسخ متناسب مردم ایران هم فقط و فقط جارو کردن سلطهٔ آخوندها از تاریخ و جغرافیای این میهن است.