شعار بازنشستگان خشمگین در مقابل مجلس ارتجاع: «فقط کف خیابون بهدست میاد حقمون» (یکشنبه ۱۰اسفند۹۹)
برخی شعارهای تولید شدهٔ مردمی چنان در سینهٔ تاریخ حک میشوند که تا سالهای سال از خاطرهها نخواهند رفت. جوانان امروزی به احتمال قریب به یقین شعار مشهور «یا مرگ یا مصدق» را شنیدهاند! شعاری که عمرش به سن و سال نیای آنها میرسد؛ و روزگار حکومت ملی دکتر محمد مصدق و ایستادگی مردم در برابر شاه خائن و دربار و آخوندهای هم مسلک کاشانی را زنده میکند.
از این دست شعارها در انقلاب به سرقت رفتهٔ ضدسلطنتی نیز کم نبودند. مانند شعار «میکشم میکشم آنکه برادرم کشت» که دست برقضا علیه حکومت ننگین ولایت مطلقهٔ فقیه نیز از سینهٔ داغدیدهٔ مردم ستمزدهٔ ایران فریاد شده است.
در چند سال اخیر نیز، با اوج گرفتن اعتراضات در سراسر ایران، چند شعار تازه به نمادی اصیل از قیامها و خیزشهای مردمی تبدیل شده و این تولیدات پر محتوا همچنان ادامه هم دارد.
مانند شعار «دشمن ما همینجاست دروغ میگن آمریکاست» که بهخوبی اصحاب هار بیتالعنکبوت را «شیرفهم» کرد که مردم ایران در تشخیص «دشمن اصلی» شان، در دام شیادیهای نظام آخوندی نمیافتند و منحرف نمیشوند.
یا شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» که مرزبندی قاطع مردم را با همهٔ دار و دستههای حکومتی به ثبت رساند. شعاری که با نگرانی بسیاری در هشدارهای مهرههای حکومتی از هر دو باند، بارها و بارها یادآوری و گوشزد شده است.
مردم و خط فقر ۱۰ میلیونی
آخوندهای حاکم با جیرهخواران دزد و غارتگرشان این روزها آنچنان زندگی را به کام مردم زهر کردهاند که نامش دیگر «زندگی» نیست. کار به جایی رسیده است که حتی در رسانههای حکومتی رسماً اعلام میکنند که در ۸سال اخیر، خط فقر تهرانیها ۳۵۰درصد افزایش یافته است. بهنحوی که وضع اکثریت مردم ایران حتی از کارگران فقیر هندی هم بدتر شده است! زیرا یک کارگر معمولی هندی ماهانه حدود ۴۰۰دلار و یک کارگر ایرانی تنها ۲۰۰دلار درآمد دارد. (سایت حکومتی شهرآرا نیوز ۵ اسفند۹۹).
«امام قلی تبار»، بازرس حکومتی مجمع عالی نمایندگان کارگران رسماً اعلام کرده است که «بیش از نیمی از مردم ایران در فقر مطلق به سر میبرند». این مهرهٔ حکومتی در ادامه چنین نتیجه میگیرد که از آنجا که «زنده ماندن بر تحصیل اولویت دارد» و با توجه به ناتوانی والدین کودکان از خرید گوشی موبایل برای فرزندانشان، حتی بهصورت اقساط، «یقینا کارگران بهدلیل نبود درآمد کافی از ادامهٔ تحصیل فرزندانشان جلوگیری خواهند کرد» (همان منبع).
جعفر خیرخواهان که سایت حکومتی بازار از وی بهعنوان «کارشناس اقتصاد فقر» نام برده است نیز اذعان میکند که: «در حال حاضر حدود ۸۰درصد جامعه درآمدی زیر ۵میلیون تومان دارند در حالیکه حداقل سبد معیشت یک خانواده چیزی حدود ۱۰میلیون تومان است. البته اگر فردی میخواهد زندگی معمولی داشته باشد باید دست کم ۲۰میلیون تومان درآمد در ماه داشته باشد» (۵ اسفند۹۹).
اما چرا «فقط کف خیابون» ؟!
پس از ۴۲سال حکومت ننگین و سیاه دیکتاتوری ولایت فقیه، دستپخت مسموم پیرکفتار جماران، رکوردهایی بیسابقهیی از غارت و چپاول و دزدی را به ثبت داده است.
در این سالهای خون و جنایت، آخوندهای حاکم هر آنچه از شیادی و فریب و دجالیت داشتند به میدان آوردند. اما اعتراضات وقفهناپذیر مردمی در طول حیات ننگین این حکومت نشان داد که ملت ایران هرگز و هرگز به کفتاران ولایت فقیه تن نخواهند داد.
از قیام خونین قزوین در سال ۷۵گرفته تا قیام دانشجویان در تیر۷۸ و سپس قیامهای ۸۸ و ۹۶ و ۹۷ و ۹۸، مردم ایران و بهخصوص نسل جوانان شورشی به دستآوردها و تجربیات تازهیی رسیدهاند که آنها را بهروشنی در شعارهای خود بیان میکنند از جمله این شعار که «بهدست میاد حقمون فقط کف خیابون»
بله، این شعارها حاصل تجربهٔ مستقیم مردمی است که از دل چندین و چند قیام و خیزش عظیم و سراسری بیرون آمدهاند.
موقعیت آچمز حکومت در برابر مردم!
رژیم که یک پای موجودیتش روی سرکوب سوار است نمیتواند از این اهرم دست بردارد. اما مشکل اینجاست که هر گونه فشار روی مردم به ستوه آمده این ریسک را دارد که تبدیل به جرقهای برای انفجار باروت خشم مردم محروم و تحت ستم بشود.
این وضعیت را به وضعیت نشستن روی اره تشبیه میکنند! وضعیتی که عمود خیمهٔ ولایت نه دستش باز است که در جهت تشدید سرکوب و شلیک بیوقفه به سر و سینهٔ مردم عمل کند و نه توانایی عقبنشینی و تأمین خواستههای برحق مردم را دارد.
از این روست که روزینامهٔ حکومتی جهان صنعت در ۱۰اسفندماه با نگرانی از نبود حس امنیت برای ساکنان قصرهای باشکوه حکومتی، چنین هشدار میدهد که با انفجار بمب ساعتی نارضایتی مردم به جان آمدهٔ ایران «نه از تاک نشان خواهد ماند و نه از تاکنشان!»