• شورای عالی حوزههای علمیه روزانه یک میلیارد و ۲۲۳میلیون تومان برای تولید آخوند بودجه دارد؛ در حالیکه مردم در سطلهای زباله بهدنبال رزق و روزی خود هستند.
• فقر گسترده در ایران نمایش عریانی است از یکهتازی الیگارشی آخوندها که حاکمیت هزارفامیل نظام ساقطشده پادشاهی را با حاکمیت ۲۰۰فامیل جایگزین کردهاند!
• آن روی سکه وضعیت فاجعهبار فقر مسکن در کشور، خانههای لوکس و ویلایی و برجهایی با قیمت چندده میلیارد تومانی با امکانات فراوان متعلق به سران و مهرههای بالای حکومتی و ثروتمندان وابسته به حاکمیت فاسد و چپاولگر آخوندی است.
• بیشک همچنان که بارها از طرف مقاومت ایران افشا شده عامل اصلی گسترش اعتیاد تنها و تنها نهادهای سرکوبگری همچون سپاه پاسداران و وزارت بدنام اطلاعات هستند که برای تأمین هزینههای سرکوب و صدور تروریسم، انحصار تولید و توزیع مواد مخدر را در دست دارند.
• در سایه دیکتاتوری غارت و چپاول آخوندها، فاجعه فزاینده خودکشی و خودسوزی در تمامی شهرهای ایران و در میان تمامی اقشار جامعه، بهویژه در بخشهای آسیبپذیر آن تا آنجا گسترش یافته است که حتی کودکان کمسنوسال را دربرگرفته است.
نسلی که انقلاب ضدسلطنتی سال ۱۳۵۷ را بهیاد دارد بهخوبی میداند که یکی از مهمترین خواستههای مردم در آن انقلاب و در کنار حاکمیت مستقل مردمی و آزادیهای دمکراتیک، عدالت اجتماعی، برابری، رفاه و خدمات عمومی برای تمامی آحاد مردم بود.
خواسته رفاه و عدالت اجتماعی در شعارهای انقلاب آنچنان پررنگ بود که خمینی دجالگرانه و برای سوارشدن بر امواج انقلاب، در دادن وعدههای تو خالی در این زمینه نیز بیدنده و ترمز هر حرفی که به دهانش آمد زد تا با شارلاتانیزم آخوندی و پوپولیسم مبتذل بازاری، خودش را به صفوف جلویی رسانده و سوار کرسی رهبری انقلاب شود!
وعدههای خمینی درباره خدمات اجتماعی مجانی به مردم ۲۰روز پس از روی کار آمدن
دروغهای خمینی در آن روزها آنچنان زیاد است که نیازی به تکرار همه آنها نیست نگاهی به برخی از آن دروغها بهعنوان مشت، نمونه خروار برای جوانان امروز کفایت میکند و بیجهت نیست که در قیام بزرگ اخیر، یکی از نهادهایی که بیشتر از سایر نمادهای رژیم مورد تهاجم جوانان قرار گرفت، حوزههای آخوندی و دفاتر امامجمعههای رژیم بود که به دست جوانان، طعمه آتش شد.
در این نوشته به مناسب سالگرد انقلاب ۵۷ نگاهی میکنیم به ۴۰سال فقر و فجایع اجتماعی در حاکمیت ولایت فقیه که نمونه بیبدیلی است از فاشیسم مذهبی در قرن بیستویکم!
فقر گسترده
فقر گسترده در ایران نمایش عریانی است از یکهتازی الیگارشی آخوندها که حاکمیت هزار فامیل نظام ساقط شده پادشاهی را با حاکمیت ۲۰۰فامیل جایگزین کردهاند!
هدایت الله خادمی، نماینده رژیم، روز یکشنبه ۷مرداد ۹۷ با اشاره به استیصال مردم در برابر فقر گفت: «۴۰سال است که ۲۰۰خانواده سرنوشت کشور را به گروگان گرفتهاند و از این وزارتخانه به آن وزارتخانه میروند».
چهل سال سرقت انقلاب، چهل سال سرکوب، چهل سال بحرانهای اقتصادی ـ اجتماعی، چهل سال چپاول و غارت و دزدی و البته چهل سال فقر و فجایع اجتماعی همگی میوه و محصول یک حکومت ضدبشری است که خمینی در ایران بنیاد نهاد و آخوندهای جانشین وی آن را تا اینجا سرپا نگهداشتهاند گرچه در میان لرزهها و پسلرزههایی که هر آن احتمال فروریختن چهارستون نظام را در چهارستون پیکر خود احساس میکنند!
برای به تصویر کشیدن این چهل سال در وهله اول یک نگاه کلی به اوضاع اجتماعی و وضعیت مردم در ایران ضروری است. چرا که ابعاد فاجعه چنان است که هر ناظر منصفی را به حیرت و تعجب وامیدارد. ایلغار مغول با ایران آن نکرد که این آخوندها کردند.
ابعاد فاجعه چنان است که خود سردمداران رژیم هم مجبور به اذعان آن شدهاند.
شهاب نادری، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس ارتجاع، ۲۲اسفندماه ۹۶ اعلام کرد که ۸۰درصد از جامعه ایران زیر خط فقر است.
نگاهی به سرتیتر خبرها در رسانههای حکومتی، ابعاد چهل سال فقر و فجایع اجتماعی را بهخوبی نشان میدهد:
۱۳میلیون خانوار کارگری زیر خط فقر مطلق
پرویز فتاح، رئیس کمیته چپاولگر موسوم به امداد خمینی، به وجود ۲۰میلیون نفر زیر خط فقر طبق شاخصهای جهانی اعتراف کرد و گفت: «حدود ۱۰ تا ۱۲میلیون نفر از افراد جامعه در فقر مطلق بهسر میبرند. این در حالی است که اگر بخواهیم شاخصهای خود را توسعه داده... میتوان ۱۶ تا ۲۰میلیون نفر را در کشور در دایره فقر مطلق قرار داد».
طبق یک آمار حکومتی دیگر، رئیس ستاد اجرایی فرمان خمینی اظهار داشت که «۲۵ تا ۳۰میلیون تن، زیر خط نسبی فقر بهسر میبرند».
در خبر دیگری خبرگزاری حکومتی ایسنا روز ۱۸فروردین سال ۹۷ از قول یک پژوهشگر حکومتی به اسم راغفر نوشت: «خط فقر مطلق برای یک خانواده ۴نفره شهری در سال ۹۶ حدود ۴میلیون تومان است و بر اساس محاسبات صورتگرفته در سالهای اخیر، ۳۳درصد جمعیت کشور دچار فقر مطلق هستند». راغفر در گفتگو با ایسنا، افزود: «مطالعات نشان میدهد خط فقر مطلق برای مناطق محروم ۵٠درصد مناطق شهری و حدود ۲میلیون تومان است!».
روزنامه حکومتی جهان صنعت روز ۱۰آذر ۹۷ از قول رسول خضر، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، نوشت: «در تهران خط فقر به ۱۰میلیون تومان، در شهرستانها به ۵میلیون تومان نزدیک شده است».
فقر مردم ایران هنگامی بهتر مفهوم میگردد که وضعیت زندگی مردم با وضعیت زندگی آخوندها مقایسه گردد:
مقایسه وضعیت بودجه مردم و آخوندها در ایران
مشکل مسکن
چهل سال فقر و فجایع اجتماعی چنان ابعاد گستردهای در ایران یافته است که هیچ پهنهای از زندگی مردم نیست که از این بلای آخوندی در امان باشد. این بلا در زمینه مسکن آسیبهای شدیدی به مردم ستمدیده میهنمان وارد کرده است.
بنا به محتاطانهترین برآوردها در ایران ۷میلیون خانوار اجارهنشین هستند، این آمار ۳۷درصد از جمعیت مردم ایران را شامل میشود، در حالیکه در بعضی دیگر از برآوردها این آمار بسیار بیشتر است.
وضعیت مردم در خانههای مخروبه متعلق به خودشان و خانههای اجارهای بسیار تأسفبار است.
از طرفی دیگر رشد سرسامآور اجارهنشینی و قیمتهای اجاره مسکن فشار را بر افراد و خانوادههای کمدرآمد افزایش داده است.
بر اساس گزارش یک رسانه حکومتی بهنام اقتصاد نیوز: «در حال حاضر مطابق تحقیقات میدانی در بازار اجاره، فشار هزینه اجارهنشینی و همچنین رشد شدید اجارهبها طی ماههای اخیر، شرایط را برای مستاجرها سخت کرده است».
افزایش قیمت مسکن در ایران تحت حاکمیت آخوندها موضوعی است که تمامی رسانهها و مهرهای حکومتی به آن اذعان میکنند.
یک نماینده مجلس ارتجاع به نام شهریاری در جلسه علنی مجلس در ۱۱مهر ۹۷ گفت: «مایحتاج مردم۳۰۰ تا۴۰۰درصد افزایش قیمت پیدا کرده، اجارهبها قیمت مسکن حدود ۵۰ تا۱۰۰درصد افزایش قیمت داشته و بترسید از روزی که این مردم جانشان به لبشان برسد و با شما برخورد کنند».
خبرگزاری حکومتی مهر روز ۶آذر ۹۷ اعلام کرد: «مسکن نسبت به آبان پارسال ۹۰درصد گران شد و حجم معاملات مسکن نسبت به سال گذشته یک کاهش ۲۱۳درصدی نشان میدهد».
آمارهای رسمی حقیقت را نمیگویند
آمارهای رسمی، تعداد اجارهنشینهای ایرانی را ۳۷درصد کل جمعیت کشور اعلام میکنند در حالیکه تعداد مالکان مسکن در ایران حدود ۵۰درصد ساکنان کشور است.
آن ۱۳درصد باقیمانده نیز در واقع «بدمسکن» و «بیخانمان»هایی هستند که در حاشیه شهرها اساساً از محدوده آمارگیری خارج ماندهاند.
آن روی سکه وضعیت فاجعهبار فقر مسکن در کشور، خانههای لوکس و ویلایی و برجهایی با قیمت چندده میلیارد تومانی با امکانات فراوان متعلق به سران و مهرههای بالای حکومتی و ثروتمندان وابسته به حاکمیت فاسد و چپاولگر آخوندی است.
زندگی اشرافی مهرهها و کارگزاران رژیم که هر روز اشرافیتر میشود خشم انباشته تودههای محروم و بیسرپناه را شعلهورتر میسازد.
خانه یک مرده در قیاس با زندگانی که حتی یک سقف نیز ندارند
این البته خانه یک «مرده» به اسم خمینی است در حالیکه میلیونها ایرانی، مسکن ندارند و ۱۹میلیون ایرانی در بافتهای فرسودهای زندگی میکنند که با هر زمینلرزه خفیفی فرومیریزند.
بافتهای فرسوده
بافت فرسوده در سادهترین بیان همان خانههای کلنگی است که هنگام خرید و فروش تنها بهای زمینش محاسبه میشود! و اینک بخش عظیمی از مردم ایران در چنین اماکنی مسکن دارند.
زندگی در چنین مکانهایی «بافتهای فرسوده» با افسردگی، اغتشاش، هرج و مرج و فقدان مشارکت اجتماعی همراه است و در یککلام زندگی سالم شهری جریان ندارد. بر این اساس یکی از ضرورتهای مهم شهر و شهرنشینی عصر حاضر، بهسازی و نوسازی این بافتهای شهری است.
معاون وزیر راه و شهرسازی از زندگی ۱۰میلیون نفر جمعیت کشور در بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری خبر داد.
آخوندی، وزیر راه و شهرسازی دولت آخوند روحانی، میگوید: «بهرغم آن که هزاران میلیارد تومان برای اجرای برنامههای توسعه هزینه شده است در ایران ۱۹میلیون نفر در وضعیت بدمسکنی بهسر میبرند که یکسوم جمعیت کشور را شامل میشود و این نشان میدهد که یک جای کار ایرادات اساسی دارد».
تلویزیون شبکه خبر(رژیم) ۲دیماه ۹۶: «محمدرضا رضایی، رئیس کمیسیون عمران مجلس: ...ما ۱۴۰هزار هکتار بافت فرسوده و ناکارآمد شهری و روستایی داریم یعنی جمعیتی معادل ۱۹میلیون نفر در این بافتها دارند زندگی میکنند خب یک قسمت عمدهای از شهرهای ما و روستاهای ما روی گسل زلزله و مورد تهدید زلزله و حوادث بحرانهای مختلف الآن هستند... تا الآن حقیقتش اینه که کار خاصی نکردیم منتظر بودیم که زلزله بیاد درگیر حوادث و بحرانها بشیم بعد بریم برای مقابله با حوادثی که بر کشور وارد میشه».
اعتراف به وجود بیش از ۷۲هزار بافت فرسوده
معاون بازسازی و بازتوانی سازمان مدیریت رژیم، فرید لطیفی در همایشی در دانشگاه ملایر اعتراف کرد: «در حال حاضر ۷۲هزار بافت فرسوده در کشور وجود دارد و این یک چالش جدی برای ما در رویارویی با حوادث طبیعی است».
یکسوم مدارس کشور با زلزله ۵ریشتری تخریب میشوند
وزیر آموزش و پرورش رژیم به ناایمن بودن مدارس در سراسر کشور اعتراف کرد و گفت: «هم اکنون یکسوم از فضای آموزشی کشور استاندارد نیست و یک زلزله ۵ریشتری میتواند این فضاها را تخریب کند».
از سوی دیگر رسانههای حکومتی روز ۲۸تیر ۹۷ اعلام کردند فقط در استان آذربایجان شرقی ۷۵۰۰مدرسه مشمول بافت فرسوده هستند! این آمار در استانهایی مانند لرستان و سیستان و بلوچستان ضریب میخورد و در سایر استانها مانند خراسان و کردستان و بندرعباس و کرمان نیز وضعیتی مشابه وجود دارد.
۳میلیون و ۴۰۰هزار واحد مسکونی غیرمقاوم در روستاها
همچنین یکی از معاون بنیاد مسکن رژیم به وجود ۳میلیون و ۴۰۰هزار واحد مسکونی روستایی غیرمقاوم در کشور اعتراف کرد. عزیزالله مهدیان روز سهشنبه ۱۱خرداد، در جمع رسانههای حکومتی، کل واحدهای مسکونی روستایی را ۵میلیون و ۲۰۰هزار واحد اعلام کرد و افزود: «در حال حاضر ۶۱درصد واحدهای روستایی غیرمقاوم است».
سوءتغذیه
فقر یکی از عوامل مهم ایجاد سوءتغذیه و در عینحال یکی از عواقب آن است. محمدقلی یوسفی، یک اقتصاددان همسو با باند روحانی، میگوید: «آنچه امروز میبینیم نتیجه عملکرد ۴دهه اقتصاد کشور است».
احمد میدری، معاون رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، گفت: «در دورههای گذشته بین ۱۴ تا ۱۸درصد مردم زیر خط فقر بودند و این میزان امروزه تا ۳۵درصد رسیده است». وی اذعان کرد که این روند ناشی از «رابطه دولت و حاکمیت است». وی تأکید کرد: «تا زمانی که شاهد تغییری در سیاستگذاریها (نباشیم) نباید انتظار داشته باشیم نرخ فقر کاهش یابد».(سایت حکومتی عصر ایران ۷آبان ۹۷)
موضوع سوءتغذیه مردم این روزها به یک مسأله حاد و بحرانی تبدیل شده است بهطوری که کارگزاران رژیم نیز ناگزیر از اعتراف به آن میشوند. آنها یکی از دلائل این امر را تاثیر تورم بر سبد غذایی مردم میدانند.
در ارتباط با فقر تغذیه و سوء تغذیه اکثریت عظیمی از مردم کشور، معاون بهداشتی وزارت درمان کابینه آخوند حسن روحانی آمار تکاندهندهای ارائه داده است: «برآوردها نشان میدهد که ۲۳درصد ایرانیها کمبود مصرف انرژی دارند و ۷۰درصد مردم ایران کمبود مصرف پروتئین دارند. از هر ۳مرد ایرانی، یک نفر با پوکی استخوان مواجه است. همچنین نیمی از زنان ایرانی پوکی استخوان دارند. ۸۰درصد مردم در سن مدرسه کمبود کلسیم دارند».
مدیرکل بهداشت و درمان کمیته امداد رژیم نیز میگوید: «۵۰هزار کودک ۲ تا ۶ساله دچار سوءتغذیه در کشور هستند و ۱۰۰هزار کودک دچار سوءتغذیه از سوی وزارت بهداشت به کمیته امداد رژیم معرفی شدهاند.
کارگزار کمیته امداد رژیم به نام ایروانیمنش با بیان اینکه بیش از ۷۰درصد این کودکان در خانوادههای فقیر قرار دارند، میگوید بیشترین کودکانی که دچار سوءتغذیه هستند در استان سیستان و بلوچستان هستند.
معاون وزارت بهداشت و درمان رژیم از قول متخصصان تغذیه در مورد مصرف سبزی توسط مردم میگوید: ”«تخصصان تغذیه مصرف روزانه ۵واحد سبزی و میوه را توصیه میکنند. این در حالی است که ۸۸درصد ایرانیها یعنی ۴۷میلیون نفر مصرف روزانه ۵واحد میوه و سبزی را ندارند».
گسترش اعتیاد
یکی دیگر از دستآوردهای چهلساله رژیم آخوندها گسترش حیرتانگیز اعتیاد در کشور است.
شیوع مواد مخدر در ایران در دوران دیکتاتوری شاه شکلی رسمی و قانونی به خود گرفت بهنحوی که در دارو خانهها بهراحتی تریاک در اختیار خریداران قرار داده میشد و اعتیاد امری پذیرفته شده بود که نیازی به مقابله و مبارزه نداشت!
سنتی که شاه بنا نهاد در زمان خمینی البته پیشرفتهای شگرفی! یافت. اکنون اعتیاد به مواد مخدر در ایران بیداد میکند. این واقعیت را هر رهگذری نیز میتواند بهوضوح مشاهده کند. اما آمارها تصویر دردناکتری از همین واقعیت تلخ را نشان میدهند. آمارهایی که گاه و بیگاه از زبان مسئولان حکومتی شنیده میشود شمار معتادان کشور را دو و نیم میلیون نفر و آمارهای غیررسمی این رقم را گاه تا بیش از ۶میلیون نفر برآورد میکنند. اگر متوسط اعضای یک خانواده ایرانی را ۵نفر در نظر بگیریم در این صورت بیش از ٣٠میلیون نفر از جمعیت کشور(یعنی خانوادههایی که یک فرد معتاد دارند) با معضل اعتیاد و عوارض آن در خانواده و در اجتماع درگیر هستند.
بر اساس همین آمارها طی سالهای اخیر نه تنها تعداد کل معتادان فزونی یافته بلکه سن اعتیاد نیز در میان نوجوانان و جوانان به مراتب کاهش پیدا کرده و به پایینتر از ۱۴سال تنزل یافته است. بنا به همین آمارها روزانه نزدیک به ۵۰۰نفر بر شمار کل معتادان اضافه میگردد و سالانه بالغ بر۸۰۰تُن مواد مخدر در سطح کشور به مصرف میرسد.
بیشک همچنان که بارها از طرف مقاومت ایران افشا شده عامل اصلی گسترش اعتیاد تنها و تنها نهادهای سرکوبگری همچون سپاه پاسداران و وزارت بدنام اطلاعات هستند که برای تأمین هزینههای سرکوب و صدور تروریسم، انحصار تولید و توزیع مواد مخدر را در دست دارند.
ایران آخوندزده مبتکر مواد مخدر جدید!
شیشه، ماده مخدر شیمیایی خطرناکی است که در ایران تولید میشود. کارگاههای تولید شیشه، نه تنها این ماده را به طریقی نسبتاً ارزان برای مصرف در داخل کشور تولید، بلکه آن را به خارج نیز صادر میکنند. صاحبان این کارگاهها مورد حمایت صاحبان قدرت هستند. آنان با پرداخت رشوههای کلان، تجارت جنایتکارانه خود را بدون هیچ مانعی انجام میدهند.
گسترش و افزایش اعتیاد کودکان خیابانی و بیسرپرست در ایران تحت حاکمیت رژیم آخوندی به نقطهای رسیده است که اخیراً یک مرکز تخصصی ترک اعتیاد برای کودکان راهاندازی شده است.
همایون هاشمی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان رژیم، ۳۱خرداد ۹۶ در مجلس ارتجاع، افزایش اعتیاد در بین کودکان را یک زنگ خطر جدی برای نظام توصیف کرد و گفت: «تعداد کودکان معتاد کشور به اندازهای افزایش یافته که بهزیستی اقدام به راهاندازی مرکز تخصصی درمان اعتیاد کودکان خیابانی و بیسرپرست کرده است».
تحصیلکردگان بیکار
یکی از کانونهای وحشت رژیم ارتش بیکاران است
محمدرضا بادامچی، رئیس فراکسیون کار و کارآفرینی مجلس ارتجاع، روز ۸شهریور ۹۷ اظهار داشت: «اکنون یک نفر از ۶نفر در جامعه ایرانی کار میکنند. قریب به ٢٠میلیون نفر جوانان ١٥ الی ٢٩ساله کشور بیکار هستند».
یکی از ابرچالشهای پیش روی نظام آخوندی بیکاری در جامعه ایران است. بیکاری فزاینده، به اعتبار عوارض اجتماعی سیاسی خطرناکش، از دید امنیتی، مهمترین «ابرچالش» پیش روی رژیم است. تجربه قیام دیماه ۹۶ نشان داد که در شهرهای کوچک که نرخ بیکاری در آنها بالاست، شورش و قیام رادیکالتری میتواند شکل بگیرد. بنا به گزارش خبرگزاری مهر(۲۸شهریور ۹۵) سالانه یک میلیون جوان متقاضی کار وارد بازار کار میشوند.
مرکز آمار اعلام خطر میکند که میانگین کشوری درصد بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۹ساله به بیش از ۲برابر میانگین بیکاری عمومی کشور رسیده و حاکی از آن است که ۲۵.۳درصد از فعالان این گروه سنی در سال ۱۳۹۶ بیکار بودهاند. مطابق گزارش این مرکز دولتی اکثریت جوانان بیکار تحصیلکرده و فارغالتحصیل مؤسسات آموزش عالی و دانشگاهها هستند.
بهدلیل بیکفایتی کارگزاران این رژیم قرونوسطایی تعداد قابلتوجهی از فارغالتحصیلان این شهرستان در رشتههای مختلف دانشگاهی نیز در رستورانها و هتلهای شهرهای بزرگ همچون تهران و با شرایط نسبتاً سخت مشغول کار شدهاند تا شاید بتوانند از این راه برای خود و خانواده چیزی بهدست بیاورند.
رئیس شورای ضداسلامی کار رژیم در استان کردستان گفت: «به جای مطرح کردن طرح کارآموزی باید به جوانانی که دستفروشی و کولبری میکنند اجازه بازرگانی و صادرات محصولات ایرانی را بدهند».
رئیس شورای قلابی کار رژیم در استان کردستان روز ۲تیر ۹۶ به بیکاری گسترده جوانان اعتراف کرد و گفت: «استان کردستان بهلحاظ ایجاد شغل وضعیت خوبی ندارد و عده زیادی از جوانان و فارغالتحصیلان دانشگاهی از سر بیکاری به دستفروشی و کولبری میپردازند».
نماینده فلاورجان در مجلس ارتجاع در ۶آذر ۱۳۹۷ گفت: «نرخ بیکاری دانشآموختگان دانشگاهی افزون بر ۴۰درصد است».
شهاب نادری، عضو کمیسیون اقتصاد مجلس ارتجاع، با اشاره به نرخ بیکاری ۲۰درصدی فارغالتحصیلان توضیح میدهد: «این نرخ بیکاری میانگین کشوری است. ما استانهایی داریم که در آنها نرخ خیلی بالاتر است. از طرف دیگر نرخ بیکاری فارغالتحصیلان هم بیشتر است».
در حاشیه این مطلب باید در نظر داشت که فارغالتحصیلان بیکار تنها بخشی از ارتش بیکاران ایران حساب میشوند. در حال حاضر با سرعت گرفتن ورشکستگی کارخانجات و واحدهای صنعتی کشور، اینک روزبهروز به تعداد کارگران بیکار اضافه میگردد. به گزارش خبرگزای حکومتی ایلنا در روز ۲۲مرداد ۹۷ انجمن قطعهسازان کشور هشدار داد که احتمال بیکاری ۴۵۰هزار کارگر قطعهساز در شهریور وجود دارد.
با افت تولید کارخانههای خودروسازی و کارخانه ماشینسازی تبریز، آن احتمال اینک در اواخر سال ۹۷ در حال تحقق است و این در حالی است که با ویرانی روستاهای ایران، خانهخرابی و آوارگی کشاورزان نیز به این قبیل آمارها اضافه میکند.
خروج سرمایههای انسانی از ایران
ایران تحت حاکمیت آخوندی، رکورددار فرار مغزها در جهان
یکی دیگر از دستآوردهای نظام آخوندها در ایران فرار استعدادهای جوان و متخصصان جوان از کشور است که به بهای آوارگی و زندگی در دیار غربت و در کسوت پناهنده، از زاد و بوم خود گریخته و برای دستیابی به امکان اشتغال و شرایط مناسب تحصیل و کار، هر ریسکی را به جان میخرند. این فاجعه را شخص خمینی پایهگذاری کرد و همان زمان مجاهدین خلق به مقابله با آن برخاستند اما...
اکنون با خروج سالانه بین ۱۵۰هزار تا ۱۸۰هزار متخصص تحصیلکرده، ایران بهگفته صندوق بینالمللی پول در صدر کشورهای جهان در فرار مغزها قرار دارد. این یعنی خروج روزانه ۴۰۰ تا ۵۰۰نخبه از ایران.
در تعریف این مقوله، به مهاجرت متخصصان برجسته و کلیه افرادی که دارای تحصیلات عالیه هستند، فرار مغزها گفته میشود و حتی در دیدی وسیعتر مهاجرت افراد و نیروهای ماهر صاحب فن و متخصصان معمولی را نیز میتوان در جرگه فرار مغزها نامید. در این تعاریف صاحبان حرف و صنایع، کارگردان فنی، پزشکان و مهندسان نیز جزء متخصصان در نظر گرفته میشوند.
بر اساس یک گزارش صندوق بینالمللی پول، درباره وضعیت مهاجرت افراد تحصیلکرده از کشورهای در حال توسعه، بهخاطر فرار مغزها هر ساله معادل ۱۱میلیارد دلار سرمایه انسانی از ایران خارج میشود.
بر اساس آمار کنونی بیش از ۲۵۰هزار پزشک و مهندس ایرانی و نیز بیش از ۱۷۰هزار ایرانی که دارای مدارک دانشگاهی هستند تنها در آمریکا زندگی میکنند.
در بهار سال ۹۷ در پاریس پایتخت فرانسه کنگره سالانه مقاومت ایران با حضور نزدیک به ۱۰۰۰شخصیت سیاسی که از سراسر جهان آمده بودند و شرکت ۱۲۰هزار ایرانی مخالف رژیم که از سراسر جهان آمده بودند برگزار شد که در میان آنها متخصصان، دانشجویان و اندیشهورزان ایرانی شمار قابل توجهی را تشکیل میدادند؛ امری که این امید را تقویت میکند که با سرنگونی فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران، فرزندان متخصص ایران برای بازسازی سرزمینشان به کشور بازگردند.
آتشسوزی، تصادفات و سوانح برای دانشآموزان و دانشجویان
یکی دیگر از نمونههای چهل سال فقر و فجایع اجتماعی موضوع آتشسوزی در مدارس و سوانح متعدد خودروهای حامل دانشآموزان و دانشجویان است. این مسأله اکنون در جامعه تحت حاکمیت ولایت فقیه به یک معضل لاینحل تبدیل شده است که تماماً ناشی از ارزش نداشتن جان انسانها در این حاکمیت است. والا حوادث پیش آمده در این سالیان تماماً قابل پیشگیری بودهاند.
چند نمونه از سوانحی که اجتنابپذیر بودند:
- در دی ۷۱ بر اثر تصادف مینیبوس در ولنجک تهران ۱۶دانشآموز کشته شدند.
- اسفند ۷۶ سانحه اتوبوس دانشجویان شریف با ۷کشته
- اسفند ۱۳۸۶ در یک حادثه رانندگی در محور اندیمشک - خرمآباد یک دستگاه اتوبوس حامل دانشجویان آتش گرفت و ۲۲دانشجو زنده در آتش سوختند.
- مهر ۹۱ سانحه اتوبوس دانشآموزان چهارمحال و بختیاری با ۲۹کشته
- تیر ۹۵ واژگونی مینیبوس دانشآموزان زنجانی با یک کشته
- شهریور ۹۶ واژگونی اتوبوس دانشآموزان هرمزگان با ۱۲کشته
- آذر ۹۶ واژگونی اتوبوس دانشآموزان البرز در خوزستان با ۵کشته
- چهارم دی ۹۷ در یک حادثه دلخراش در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات در تهران بر اثر تصادف اتوبوس دانشجویان ۱۰تن جان باختند و ۲۸تن دیگر مصدوم و مجروح شدند.
- پس از ۶سال از حادثه روستای شینآباد و در ۲۷آذر ۹۷ اینبار دانشآموزان دبستانی در زاهدان قربانی چراغ نفتی کلاس درس شدند
- در حادثه آتشسوزی دبستان دخترانه "اسوه" زاهدان علاوه بر استفاده از چراغ نفتی غیراستاندارد در مدرسه و داستان محرومیتها، ضعفهایی هم در بحث نظارت مطرح است.
- متأسفانه مشابه این حادثه در آذرماه سال ۹۱ در روستای شینآباد از توابع پیرانشهر استان آذربایجان غربی نیز اتفاق افتاد که در آن ۲دانشآموز جان باختند و ۲۶نفر همچنان درگیر جراحات و تبعات سوختگیهای شدید هستند.
- روز ۸بهمن ۱۳۹۷ مینیبوس دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب واژگون گردید و حداقل ۶تن از دانشجویان مصدوم و مجروح شدند.
ناامیدی و خودکشی
در سایه دیکتاتوری غارت و چپاول، فاجعه فزاینده خودکشی و خودسوزی هم یکی دیگر از دستآوردهای چهل سال فقر و فجایع اجتماعی است که در تمامی شهرهای ایران و در میان تمامی اقشار جامعه، بهویژه در بخشهای آسیبپذیر آن تا آنجا گسترش یافته است که حتی کودکان کمسنوسال را دربرگرفته است.
تقریباً تمامی رسانههای حکومتی رژیم موقع پرداختن به این فاجعه اساساً آنرا از منظر فردی بررسی میکنند و وارد علل اجتماعی آن که تحت حاکمیت این دیکتاتوری فاسد بهوجود آمده است نمیشوند.
به نظر برخی پژوهشگران، خودسوزی و خودکشی نوعی «اعتراض» و «انتقامگیری» است که فردی خود را مقابل دیدگان دیگران به آتش میکشد تا «اعتراض» و «خشم» خود را نسبت به خشونتی که علیه او اعمال شده، نشان دهد. امری که به ندرت در تاریخ اتفاق افتاده است اما همین رفتار اعتراضی نادر، اکنون در ایران آخوندزده به الگویی برای کودکان نیز تبدیل شده است: «حتی کودکان ۹ تا ۱۲ساله نیز خود را به آتش میکشند».
سی رایت میلز در اثر خود «پیمان جامعهشناسی» میگوید: «وقتی مشکلی در تعداد وسیعی از مردم تأثیر دارد باید به ماورای افراد، یعنی به ساختار اجتماعی، الگوهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه نظر افکنیم».
خودسوزی یکی از خشنترین و دردناکترین روشهای خودکشی است و بهدلیل زخمها و عفونتهای عمیق و پیچیده، میزان هلاکت با آن حتی از روشهایی چون حلقآویزی هم بیشتر است.
در حاکمیت آخوندی آمار خودکشی و بهخصوص آمار خودکشی زنان و جوانان سال به سال در حال افزایش است.
معاون وزارت ورزش رژیم در گفتگو با خبرگزاری ایلنا ۲۸مرداد ۹۷ در زمینه آمار خودکشی در کشور گفت: «تا پایان سال ۹۶ حدود ۴۹۹۲نفر در کشور اقدام به خودکشی کردهاند».
در ایران غارتشده آخوندی که حاصلش چهل سال فقر و فجایع اجتماعی است، همه سرمایههای ایران با سیاستهای ضدمردمی این رژیم صرف سرکوب داخلی، صدور تروریسم و جنگافروزی در منطقه و پروژههای سلاحهای کشتارجمعی میشود و هر روز اختلاسهای میلیاردی سران رژیم توسط باندهای مختلف همین رژیم در روزنامههای حکومتی افشا میگردد، سهم محرومان از این حاکمیت چیزی جز افزایش سرکوب، فقر، گرسنگی، فحشا و اعتیاد نیست. نتیجه این همه ظلم و ستم بر مردم به زنجیر کشیده ایران از جمله افزایش خودکشی و خودسوزی در شهرهای مختلف کشور است.
قرار انقلاب ما این نبود
نگاهی به آمار و ارقام ارائه شده در این گزارش، که در نهایت اختصار است، تنها و تنها مشتی است نمونه خروار.
آنچه که در پایان این گزارش میتوان اضافه کرد اینکه:
قرار انقلاب ما در سال ۵۷ این نبود، ما و مردم ما برای فقر و فساد و حبس و تبعیض انقلاب نکردیم. (این نکته وام گرفته شده از تظاهرات معلمان آزاده اصفهانی است که در همین بهمنماه ۹۷ در تظاهرات خود شعار میدادند: «قرار انقلاب ما این نبود، فقر و فساد و حبس و تبعیض نبود!») و اینک مردم آزاده ایران با همین شعار و در پیگیری همین خواسته و دیگر مطالبات انقلاب ۵۷ است که بار دیگر راهی خیابانها شدهاند تا با سرنگونی دیکتاتوری آخوندها، نظم نوین مطلوب خود را برای ایجاد ایرانیآباد، آزاد و دموکراتیک و پیشرفته برقرار کنند.