ابرجنبش فرودستان
روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت(۳ اردیبهشت) «فروپاشی اقتصادی و اجتماعی [رژیم] در آینده نزدیک را غیرقابل اجتناب» خوانده و نسبت به بروز «یک ابرجنبش اعتراضی» هشدار داده است:
«اکنون تبعات اقتصادی کرونا و در پس آن، تبعات اجتماعی بیماری در کشور نمایان شده و فروپاشی اقتصادی و سپس فروپاشی اجتماعی در آینده نزدیک غیرقابل اجتناب خواهد بود و این مسأله در کنار مطالعه منحنی روند اعتراضات مردمی در کشور در سالهای ۷۸، ۸۸، ۹۶ و ۹۸ بروز مجدد نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی در جامعه و کشیده شدن آن به سطح خیابانها را طی ماههای آینده در پی خواهد داشت».
جهان صنعت تأکید میکند که « اینبار اعتراضات شدیدتر و همراه با خشونت خواهد بود» و اضافه میکند:
«میتوان از آن بهعنوان یک ابرجنبش اعتراضی در کشور یاد کرد که بیشتر اقشار فرودست و متوسط جامعه در آن حضور خواهند داشت».
اگر چه در ماههای اخیر دلسوزان نظام جابهجا بر خطر یک انفجار اجتماعی عظیم گوشزد میکنند، اما هر چه میگذرد تعارفات را کنار گذاشته با لحن جدیتری این احساس خطر را بروز میدهند.
دشوارتر از وضع موجود چیست؟
روزنامهٔ وابسته به باند مغلوب موسوم به «آرمان ملی» نیز در وحشت از خیزش عمومی با توصیه به بهبود «رابطه مردم و حاکمیت» در پسا کرونا نوشت:
«در پساکرونا بیش از هر مسأله دیگری باید به رابطه مردم و حاکمیت پرداخت» و در ادامه، گویی به کشف جدیدی نائل آمده، افزود: «تحولات آبان و دی ۹۸ این گزاره را به اذهان متبادر کرد که حتی در زمان پیشاکرونا نیز جامعه درصدد مطالبهگری نیازها و خواستههای خود در راستای رفع مشکلات اقتصاد، معیشتی و آزادیهای اجتماعی و مدنی بود» و سپس نتیجه گرفت: «لذا در شرایط پساکرونا نیز این مطالبات بهطرز محسوسی افزایش خواهد یافت».(آرمان ۳اردیبهشت ۹۹)
آرمان در ادامه رژیم را به «دوراندیشی» فراخواند و نظام آخوندی را نسبت به «آنچه پیش خواهد آمد» برحذر داشت:
«از هماکنون باید این را پیشبینی کرد و برای آن چارهای اندیشید... اگر دوراندیشی نکنیم آینده پس از کرونا بهلحاظ اقتصادی و اجتماعی شرایط سختی خواهیم داشت. اگر مسئولان احساس مسئولیت نکنند، آنچه پیش خواهد آمد ادامه دشوارتر وضع موجود است».(همان منبع)
آرمان نیز که «حفظ نظام» را «اوجب واجبات» میداند به شیوهٔ خاص خود رژیم را به رفتن پای مذاکره و تجارت جهانی و... فرامیخواند:
«باید در پساکرونا از طرفی انضباط اقتصادی را در دستورکار قرار دهیم و از طرف دیگر اف.ای.تی.اف را بپذیریم تا بتوانیم با جامعه جهانی تجارت خود را خصوصاً با کشورهای منطقه انجام دهیم تا بتوانیم بازارهای صادراتی منطقه را بهدست بیاوریم».
«هشداردهندگان» و «هشدارشوندگان» چه میخواهند؟
پندار باطلی است اگر تصور کنیم سران حکومت نسبت به خطیر بودن اوضاع کمترین توهمی داشته باشند. هم «هشدار دهندگان» و هم «هشدار شوندگان» سخت در تلاشند تا از وقوع یک انفجار عظیم اجتماعی و سرنگونی قریبالوقوع ممانعت کنند و به این منظور هر یک شیوهٔ خاص خود را پیشه کردهاند.
اما تردیدی نیست که انتظار رسیدگی به وضعیت فلاکتبار تودهٔ مردمی که در چنگال بیماری مهلک و گرسنگی و نبود مایحتاج گرفتار آمدهاند، از نظامی که تمام هم و غمش بر«حفظ موجودیت» و «امنیت» خودش تعلق گرفته، انتظاری بیهوده است. رژیم نشان داد که بهرغم ژستهای توخالی نه تنها حاضر به ارائهٔ کمترین کمکی به مردم نیست، سهل است که درصدد بود تا با سوءاستفاده از فرصت بهدست آمده با پرداخت وام یک میلیون تومانی به مردم هم پز کمک بگیرد و هم بهرهٔ ۱۲درصدی به جیب بزند! بهراستی سوءاستفاده از موقعیت مردمی که بیپناه و بدون دفاع با مرگ و زندگی دست و پنجه نرم میکنند و چشمداشت بهره از کسانی که رژیم آهی در بساطشان باقی نگذاشته، بیشرمی و بیرحمی حیرتآوری است که نمیتوان نمونهاش را غیر از حاکمیت آخوندی در هیچ کجای جهان پیدا کرد.
همگان بهچشم میبینند که در اغلب کشورهای جهان بیشترین ذخائر و سرمایههای ملی و دولتی برای مردم هزینه میشود و رسیدگیهای درمانی و پزشکی به مردم اولویت یکم و تا صدم حکومتها را تشکیل میدهد. در نقطه مقابله رژیم آخوندی نه فقط از کمکهای اولیه که حق طبیعی شهروندان در هر کشوری است، دریغ میکند، بلکه در همین موقعیت خطیر هم برای حفظ موجودیت خود دست از ماجراجوییهای اتمی و تروریستی خود برنمیدارد و برای ماندگاری خود حاضر است صدها میلیون دلار از منابع و اموال را ملت صرف پروژههای ضدملی مانند پرتاب ماهواره به فضا و اعلام «فضایی شدن سپاه» نماید.
زوزههای وحشت آلود، هشدارهای پیدرپی
خامنهای رهبر پوشالی نظام با وجود اینکه تاکنون دهها هزار نفر در اثر کرونا جانباختهاند، اما اجازه نداده است که حتی یک ریال از داراییهای میلیاردی تحت کنترلش صرف مخارج درمان بیماران و هزینههای مقابله با کرونا گردد.
در شرایطی که تودههای مردم از فرط فقر و فاقه به تنگ آمده و راه برونرفتی پیش روی خود نمیبینند و در حالیکه رژیم نه میخواهد و نه میتواند از «امنیت و حفظ خود» کوتاه بیاید و به مشکلات اجتماعی بیاندیشد، جز سرنگونی راه دیگری در پیش پای مردم باقی نمانده است. زوزههای وحشتآلود باندهای نظام و هشدارهای پیدرپی نسبت به «ابرجنبش اعتراضی» مؤید آن است که توفانی سهمگین و غیرقابل مهار برای جارو کردن آخوندها در راه است.