قیام مردم خوزستان در چند شب متوالی وحشت زیادی را در درون رژیم ایجاد کرده است. بهنحوی که حالا همه مقامات و نمایندگان مجلس رژیم و... با اشک تمساح ریختن برای مردم تلاش میکنند ضمن همراه نشان دادن خود با درد مردم، تقصیر را به گردن باند مقابل بیندازند و این طور وانمود کنند که صدای مردم را شنیدهاند.
یکی از این عناصر شیخ شیاد است که با زدن یکی به نعل و یکی به میخ تلاش دارد در عینحال که وانمود میکند که مطالبات مردم برحق است و بهاصطلاح باید به آن پاسخ گفت، اما بهکلی دولتش را از زیر بار مصیبتی که این روزها بر خوزستان و مردم آن میرود در ببرد. چنانچه با وقاحتی مافوق تصور برنج کاری کشاورزان را علت بیآبی و تشنگی خوزستان و مردم اعلام کرد.
او با شارلاتانیسم خاص خود نمک بر زخم مردم ریخت: «متأسفانه امسال ما شرایط بسیار سختی را میگذرانیم یعنی شرایط ما از لحاظ خشکسالی شرایط خاصی هست در ۵۰سال گذشته تقریباً کم نظیر هست یک همچنین خشکسالی نسبت به پارسال بیش از ۵۲درصد ما کاهش بارندگی امسال داریم و به همین دلیل هم در مسأله آب و هم در مسأله برق دچار مشکل شدیم مردم عزیز ما در خوزستان و در بسیاری از استانهای جنوبی ما و خوب در شرایط کمآبی دچار مشکل شدند دام آنها کشاورزی آنها حالا مردم خوزستان بهرغم اینکه توصیه ما این بوده که آنجا برنج کاری نشود ولی خوب سالهاست برنج کاری هم انجام میدهند خود آن هم مزید بر علت شده اینها همه دست به دست هم داده» (تلویزیون شبکه خبر ۲۸تیر ۱۴۰۰).
تنظیم مقامات دولت روحانی با خواست و خیزش مردم خوزستان آنچنان شیادانه و ضدمردمی است که روزنامه حکومتی آرمان مجبور شده است به واقعیتی که در کف خبایانهای شهرهای خوزستان میگذرد یادآوری کرده و هشدار بدهد: «صدای مردم خوزستان این روزها به گوش خیلیها نمیرسد، در این میان دادهها به برخی تصاویر منتشر شده در رسانههای اجتماعی محدود میشود و اظهاراتی که از مقامات میشنویم. ظاهراً از دید برخی مسئولان استانی آنقدرها هم که بهنظر میآید اوضاع بحرانی نیست (!) این مسئولان پیشتر اعتراضات خوزستان را به چند نوجوان نسبت میدادند؛ هر چند امروز تصاویری که در شبکههای مجازی منتشر میشود چیزی جدا از این ادعاست». (آرمان ۲۹تیر ۱۴۰۰).
روزنامه شرق نیز در این رابطه نوشت: «از بحران واکسیناسیون در ایران تا تشنگی مردم جنوب ایران، همه و همه مسائلی است که تلاش شده دیده نشود، به آن پرداخته نشود و گوشهیی دفن شود تا روزی مثل دل تنگ شدهٔ مردم سوسنگرد بیرون بزند» (شرق ۲۹تیر ۱۴۰۰).
منظور از بیرون زدن دل تنگ مردم فریاد جوانان شورشی خوزستان است که حاکمیت آخوندی را به لرزه در آورده است.
بیدلیل نیست که وحشت از وضعیت انفجاری جامعه و خطر قیام، ولایت ارتجاع و بسیاری از رسانههای وابسته به آنرا فراگرفته، و نگران قیام دیگری مانند قیام دی ۹۶ و آبان ۹۸ کرده و روزنامه حکومتی فرهیختگان در مطلبی با عنوان «تحویل ایران، با صدها خوزستان» ضمن انداختن همه تقصیرات بحران در خوزستان به گردن دولت روحانی نوشت: «بیتوجهی دولت روحانی به مطالبات مردمی باعث شد مردم برای رساندن اعتراضشان به گوش مسئولان هیچ راهی جز اعتراض خیابانی نداشته باشند. نخستین اعتراض بزرگ به وضعیت معیشتی در دولت روحانی دیماه سال۹۶ یعنی در زمان برجام اتفاق افتاد. دو سال بعد در آبان سال۹۸ و بهدنبال گرانی بنزین، بیسابقهترین اعتراض در سرتاسر کشور رقم خورد. تلخی ماجرا در این اعتراضات این بود که خاستگاه این اعتراضات عمدتاً طبقات ضعیف و مستضعف بودند... عملکرد روحانی به مردم این گزاره را اثبات کرد که هیچ راهی جز اعتراض وجود ندارد. آنها برای آب، برای برق و برای هر چیز دیگر ناچار شدند به خیابانها بیایند». (فرهیختگان ۲۸تیر ۱۴۰۰). .
صدای مردم خوزستان در امتداد فریاد های مردم در اقصی نقاط کشور و در امتداد اعتراض سراسری مردم بهخاطر غم معیشت، نداشتن برق، نداشتن آب، نداشتن شغل و حتی نداشتن نان در سفرههایشان است.
اعتراضاتی که هر بار از یک جایی شعله میکشد و خاموشی ندارد و ارکان حاکمیت را به لرزه میاندازد.
واقعیت این است این مشکلات یکشبه خلق نشده است بلکه نتیجه۴۰سال حاکمیت سرکوب و غارت است. حاکمیتی که نه میخواهد و نمیتواند مسایل و مشکلاتی که باعث خیزش مردم شده و میشود را حل کند. چرا که نظامی که خود عامل بحرانهای مختلف است چگونه میتواند راهحل بحران باشد. این واقعیتی است که حتی مهرههای حکومتی هم به آن اعتراف میکنند.
روزنامه حکومتی همدلی بهنقل از طیبه سیاوشی نماینده سابق مجلس ارتجاع نوشت: «در واکنش به اظهارات به اظهارات برخی از چهرههای جریان اصلاحات مبنی بر آنکه سیاست کف خیابان راهحل نیست، بلکه معضلات و مشکلات را پیچیدهتر، آزادیها را محدودتر میکند و هزینههایی فراتر از ظرفیتهای جامعه به جامعه تحمیل میکند، میگوید: مردم بارها مطالباتشان را از طرق دیگر از جمله: فضای مجازی و قانونی بیان کردند، اما از آنجایی که کسی به آن رسیدگی نکرد، به خیابان آمدند. کافی است که به وضعیت استانها نظاره کرد، تماشای تصاویر آن نیز زندگی انسان را مختل میکند. بهطور مثال آنچه امروز در خوزستان در جریان است و نابودی دامداری و کشاورزی! سالهاست مردم این استان، گردو غبار و بیآبی و... را تحمل کردند؛ ضمن اینکه بارها مطالباتشان را از طرق دیگر از جمله فضای مجازی و قانونی بیان کردند اما از آنجایی که کسی به آن رسیدگی نکرد، به خیابان آمدند» (همدلی ۲۹تیر ۱۴۰۰).
آری، تنها راهی که برای مردم محروم و ستم زده ایران وجود دارد همین کاری است که جوانان شورشی در شهرهای خوزستان کردند یعنی آمدن کف خیابانها برای تعیینتکلیف حاکمیت سرکوب و غارت. مردم بعد از سالیان دریافتهاند که از این رژیم آبی گرم نمیشود و تنها زبانی که میفهمد زبان زور و قاطعیت است تا سایه سیاهش از سرزمین شیر و خورشید کنار برود.
شعارهای مرگ بر خامنهای، مرگ بر ولایت فقیه، «توپ تانک فشفشه، خامنهای باید کشته شه» و «سپاهی حیا کن ممکتو رها کن» بر همین واقعیت که خواست سرنگونی مردم و جوانان شورشی است صحه میگذارد.