حاکمیت ملایان در ایران روزهایی را پشت سر میگذارد که در آن، کارگزاران دیروز و امروز نظام، به افشای رقابتیِ فسادهای پنهان و آشکار همدیگر مشغولاند. این افشاگریها، که از زبان مسئولان پیشین و کنونی نظام بازتاب مییابد، تصویری روشن از ماهیت قدرت در حاکمیت بهدست میدهد؛ قدرتی که در تاریکیِ فقدان شفافیت رشد کرده و امروز در ورطهی بیاعتمادی عمومی و پوسیدگی ساختاری گرفتار آمده است.
نمونهی بارز این وضعیت را میتوان در شمارهی ۱۳ آبان ۱۴۰۴ روزنامهی حکومتی «سیاست روز» مشاهده کرد؛ روزنامهیی که ضمن نقل سخنان وزیر کار دولت چهاردهم، تیتر معناداری بر صفحه اول خود نشانده است: «دولت بیشفافیت، بهشت مدیران رانتخوار و خبرنگاران معاملهگر.»
باقی متن این مطلب نیز مؤید همان واقعیت است: رسانههایی که گرد محور قدرت دولتی میچرخند و با کمک بودجههای عمومی، چرخهیی از رانت و فساد را بازتولید میکنند.
سخنان وزیر کار دولت چهاردهم در این گزارش، به مثابه آینهیی است در برابر ساختار اداری کشور؛ آینهیی پر از ترک که نه جزئیات را درست نشان میدهد و نه چهرهی واقعیت را روشن میسازد.
در بخشی از گزارش سیاست روز آمده است:
«قراردادها و مناقصهها در ابهام پیش میرود. همواره فضای مناسبی برای سوءاستفاده شکل میگیرد. نبود شفافیت، محیطی میسازد که در آن هم مدیر فاسد و رانتخوار میتواند بماند و هم رسانهای که از درون این فضای تاریک تغذیه میکند و قدرت میگیرد.»
این اعتراف صریح، نقشهی پیوند میان فساد اداری و فساد رسانهیی را ترسیم میکند. رابطهیی که در آن، سوءاستفاده از بودجههای دولتی، اهرم فشار بر رسانهها و انحراف از حقیقت را با یکدیگر درهم میآمیزد. به بیان دیگر، رسانههای معاملهگر، آینهی جامعه نیستند، بلکه سپر بلای مدیرانیاند که در ظلمت بیپاسخگویی و فساد بیپایان، بر جای خود تکیه زدهاند.
فقدان شفافیت به دولتی میانجامد که از یک نهاد پاسخگو بودن فاصله گرفته و به شبکهیی تودرتو از منافع شخصی و گروهی بدل شده است:
«مدیرانی که از گزارشگری مستقل هراس دارند، سعی میکنند رسانهها را با بودجههای تبلیغاتی و قراردادهای مشکوک آرام کنند.»
این جمله، نه یک ادعا بلکه بازتابی از واقعیت امروز رابطهی قدرت و رسانه در نظام ملایان است. چرخهیی از تطمیع و سکوت که توسط بودجههای خاکستری و صندوقهای پنهان مردم تغذیه میشود؛ مردمی که حتی حق دانستنِ چگونه خرج شدن پولشان را ندارند!
در این ساختار معیوب، خبرنگار نه بازوی حقیقت، که ابزاری برای حفاظت از فساد مدیران فاسد میشود. رسانهها نیز با قرار گرفتن در مرکز این چرخهی فاسد، مرز واقعیت و دروغ را در هم میشکنند. و اینجاست که اخلاق از عرصه سیاست و رسانه در حاکمیت ملایان رخت بربسته است.
در پایان این گزارش، با اشاره به ضرورت بازسازی اخلاقی نظام اداری و رسانهیی کشور، آمده است:
«نظام اداری امروز بیش از هر زمان دیگری به بازسازی اخلاقی نیاز دارد… تنها در نظامی شفاف، رسانهها مجبور به اتکا بر اسناد واقعی و تحلیلهای مبتنی بر داده میشوند، نه بر شایعه و معامله.»
سخنی البته بهجاست: شفافیت، دشمن مشترک حاکمیت مبتنی بر دروغ و رسانههای معاملهگر است. تنها با نور شفافیت است که میتوان زوایای تاریک قدرت را آشکار کرد و رسانه را، نه کنیز قدرت، که یار حقیقت ساخت. آن روز، پایان فساد نهادینه شده و آغاز مسئولیتپذیری واقعی است؛ روزی که حاکمیت آخوندی در مجازاتی اتودینامیک و در انفجار خشم اکثریت جامعهی ایران، تعیین تکلیف نهایی خواهد شد. سرنوشتی که هماینک حتی در تخاصمات درون آن، چهرهنمایی میکند.