انحصار! اتهام تازه تلگرام
یک هفته است که بحث کانال پیامرسان «تلگرام» و فیلتر کردن یا فیلتر نکردن آن و بنبست رژیم در اینباره، موضوع اصلی رسانههای حکومتی و غیرحکومتی است.
آخوندها در توجیه فیلترینگ تلگرام بعد از طرح اتهامات امنیتی، اقتصادی، جاسوسی و غیره به این شبکه، اینک تلاش میکنند با سرهمبندی کردن هر اتهام دیگری، عمل مفتضح خود در بستن یک پنجره خبری به روی مردم را توجیه کنند.
در جدیدترین اتهامی که رژیم به تلگرام میزند و البته که اتهام بسیار سخیف و بیسروتهی است، آخوندها میگویند مشکل در مورد تلگرام، انحصاری بودن (بهمعنی منحصربهفرد بودن) آن است!
فضاحت بعدی کار آخوندها، این است که برای شکستن انحصار تلگرام، به جای وارد کردن کانالهای مشابه و همتراز و رقیب تلگرام، میخواهند با بستن تلگرام، اساساً صورتمسأله را پاک کنند!
اما از سخافت و فضاحت کار آخوندها در این مورد که بگذریم و اگر بخواهیم در همین دستگاه استدلالی آخوندها، به مسأله نگاه کنیم اولین سوالی که مطرح میشود این است که: راستی! مسئول انحصاری شدن تلگرام کیست؟
چه کسی مسئول انحصار رسانهیی است؟
آخوندها که پاسخ مردم به این سؤال را خوب میدانند تلاش میکنند با استفاده از تریبونهای انحصارییی که صرفاً در دست خودشان است، حرف مردم را در این مورد غیرمستقیم جواب داده و گناه را به گردن باند رقیب بیاندازند. به همین علت هم هست که روز جمعه ۱۷فروردین ۹۷ آخوند رسوا علمالهدی در نمایش جمعه مشهد گفت:
«برخلاف فرمان رهبر عمل میکنند بعد به نتیجه نمیرسند، به شکست مبتلا میشن، شکست رو فرافکنی میکنند گوشه کنار زمزمه میکنند به گردن رهبر بیاندازند، بابا مشکلات اقتصادی مال کیه! مشکلات رو رهبر ایجاد کرد!... چرا به گردن رهبری میاندازید هر قدمی میخواهند بردارند اضطرار پیدا میکنند و خودشون نمیتوانند خلاف حرفهای قبلیشون هست خلاف مطالب قبلیشون است این رو گردن رهبری بیاندازند. خوب از ۴سال پیش تو همین مکان مقدس در همین تریبون بنده مسأله فیلتر شبکههای خارجی رو مطرح کردم در مقابل شما اینقدر حمله کردید، اهانت کردید، فحش دادید بد و بیراه گفتید، خوب آخرش خودتون بعد از ۴سال به این نتیجه رسیدید همه مفاسد این مملکت و همه ناامنیهای این کشور و همه اشکالات اقتصادی و تمام مفاسد فرهنگی و اخلاقی بهخاطر این شبکه اجتماعی خارجی است. حالا به این نتیجه رسیدید باید فیلتر کنید آنوقت این رو به گردن رهبری میخواهید بیاندازید که رهبر گفته فیلتر کنید خودتون به این نتیجه رسیدید»!
باند مغلوب رژیم درباره انحصار رسانهیی چه میگوید؟
متقابلاً یک کارشناس حکومتی به اسم حبیبالله معظمی، مدرس و پژوهشگر ارتباطات، خطاب به باند خامنهای در سایت شرق نوشته:
«مسئول انحصار... تلگرام کیست؟ نتایج تصمیمات خود را به مردم منتسب نکنید. بر اثر بستن (شبکه اجتماعی) «وایبر» بود که ایرانیها به (شبکه اجتماعی) «تلگرام» کوچ کردند. این انحصار، حاصل آن تصمیمگیران... بود نه انتخاب مردم. مونوپل تلگرام نتیجه سیاست و تصمیم نادرست مسئولان (بود) و سبب شهرت تلگرام (هم) مسئولان هستند. (اینک هم) اینان باید مسئولیت خود را در قبال عواقب انسداد تلگرام بپذیرند».
اما فارغ از جنگ و دعوای باندهای آخوندی و در یک جستجوی بیطرفانه میتوان بهراحتی دریافت که: اساساً یکی از علل روی آوردن مردم به شبکههای اجتماعی، «انحصاری کردن رادیوتلویزیون» توسط رژیم بود. که آخوندها کماکان و با لجاجت تمام و برخلاف اکثر کشورهای جهان به آن ادامه میدهند. حتی کشورهایی مانند افغانستان و عراق و ترکیه و پاکستان و کشورهای آسیای میانه و همسایگان قفقازیمان از دوران انحصار رسانه در دست حکومت گذشته و عموماً دارای رسانههای چندصدایی در مالکیت بخش خصوصی هستند.
نگاهی به وضعیت «رسانه» در کشورهای همسایه
همسایه شرقی ما افغانستان بیش از ۵۰شبکه تلویزیونی دارد که تنها ۴-۵شبکه آن دولتی است و بقیه متعلق به بخش خصوصی و سازمانهای «مردمنهاد» میباشند.
همسایه غربی ما، عراق نیز دهها شبکه تلویزیونی غیردولتی دارد. (بسیاری از شبکههای تلویزیونی مردمی عراق را تروریستهای نیروی قدس و بدر قلع و قمع ـ کشتار ـ کردند!)
ترکیه دارای حداقل ۲۰۳کانال تلویزیونی است که اکثریت آنها در تملک بخش خصوصی میباشند.
پاکستان دارای ۵ایستگاه تلویزیونی دولتی و ۲۵فرستنده خصوصی است همانطور که ۲۵فرستنده رادیویی خصوصی در این کشور فعال هستند.
جمهوری آذربایجان ۸شبکه سراسری و ۱۲شبکه محلی و ترکمنستان ۷شبکه تلویزیونی دارند.
البته در ایران هم حدود ۵۰شبکه تلویزیونی و ۲۰۰ایستگاه رادیویی فعالیت میکنند اما تماماً دولتی که یک صدا و یک حرف را تکرار میکنند و بعد همان را به زبانهای مختلف ترجمه کرده و در شبکههای خارج کشوری آخوندها بازپخش میکنند، یک دستگاه تبلیغاتی یکپارچه با اهداف تروریستی مشخص که در واقع بزرگترین انحصار رسانهیی منطقه تلقی میگردد.
نگاهی به تاریخچه انحصار رسانهیی در تاریخ معاصر ایران
ایران از دیرباز تکرسانهیی بوده! انحصار رسانه در ایران به دوران دیکتاتوری سلطنتی برمیگردد.
خمینی نیز به سنت شاه باقی ماند. این در حالی بود که پس از سقوط دیکتاتوری سلطنتی، مردم رسانههای خودشان را پایهریزی میکردند اما همه چیز با استقرار دیکتاتوری وحشی خمینی از هم پاشید. تنها صداهایی توان انعکاس یافتند که قدرت، جرأت و اراده پخش مستقل صدای خود را در کوران یک نبرد تمام عیار و همهجانبه در برابر خمینی داشتند.
این کار با پخش رادیو صدای مجاهد و یکی دو گروه منطقهیی شروع شد و بهمرور با تقویت فرستندههای خود، به صدایی در کنار صدای حاکم تبدیل شد. حرکتی که اینک نیز در سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران با پخش مستمر ۲۴ساعته از سوی مجاهدین ادامه دارد.
اما اگر در همان محدوده تاریخچه به اتفاقهای ثبتشده نگاه کنیم میبینیم از همان اول انقلاب و با انحصاری شدن رادیوتلویزیون، مردم بهسرعت به رسانههای خارجی روی آوردند.
خامنهای، کاریکاتور خمینی
انحصار رسانهیی در دوران پس از انقلاب ۵۷ را شخص خمینی بنیاد نهاد و تا زنده بود به آن وفادار باقی ماند. خمینی به چیزی کمتر از شکستن قلمها و قتل نویسندگان رضایت نمیداد!
اما در سالهای اخیر و در گام بعدی، یعنی در اردیبهشت سال ۱۳۷۹، این علی خامنهای، جانشین خمینی بود که با یک حکم حکومتی و با کمک قضاییه و همکاری مجلس آخوندی، بسیاری از روزنامهنگاران را بازداشت و تعداد بسیار زیادی روزنامه را هم که متعلق به باند رقیب بود توقیف کرد.
روز اول اردیبهشت ۷۹ شخص خامنهای به صحنه آمد و گفت: بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمنند، همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بی.بی.سی و آمریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند!... وقتی مطبوعاتی پیدا میشوند که همه همتشان تشویش افکار عمومی، ایجاد بدبینی مردم به نظام است... تیترهایی میزنند که هر کس نگاه کند، فکر میکند همه چیز در کشور از دست رفته است! امید را در جوانان میمیرانند، روح اعتماد به مسئولان را در مردم ضعیف میکنند، نهادهای رسمی را تضعیف میکنند... این یک شارلاتانیزم مطبوعاتی است.
۲روز پس از این سخنرانی خامنهای، دهها روزنامه باند رقیب توقیف شد. این توقیف فلهیی مطبوعات البته حاصل یک جنگ و دعوای باندی بود چرا که همانطور که گفته شد روزنامههای مردمی در همان ۲سال و نیم اول انقلاب توسط شخص خمینی بسته شده و مردم اساساً اجازه حرفزدن نداشتند.
خمینی، قاتل رسانه مستقل
خمینی حتی از همان آزادی اول انقلاب هم که در لحظات جابهجایی قدرت بین شاه و خمینی نصیب ملت شده بود، بهشدت گزیده بود و بعدها گفت:
«ما باید از اول انقلابی عمل میکردیم اگر از اول قلمها را شکسته بودیم و یک چندتا از اینها را اعدام کرده بودیم اینطوری نمیشد»!
خمینی البته پیشتر هم در همان اولین سال انقلاب بسیاری رسانههایی را که در تعادلقوا میتوانست تعطیل کند، بست. پیغام امروز و آیندگان از این جمله بودند. امری که مجاهدین همان موقع رسماً به آن اعتراض کردند.
خمینی پس از بستن تعدادی از روزنامهها و مجلهها (که در آن لحظه زورش به آنها میرسید) پیوسته چماقدارانش را تشویق به حمله به دیگر رسانههای غیرحکومتی میکرد.
خمینی بهطور تقریبا ۲۴ساعته در بالکن حسینیه جماران نشسته بود و چماقدارانش را برای حمله و قتل و کشتار مخالفان و دگراندیشان شارژ میکرد. در همان سال ۱۳۵۸ وی در یک سخنرانی بر سر چماقداران حزباللهی پای منبرش فریاد کشید و گفت:
«نباید به خودتون بیایید که نرن توی روزنامه اون غلطها رو بکنن؟ روزنامهها میخوان که من یه وقت صدام در بیاد، همهشونو ببندم؟ چرا نمیگیرید؟ مکرر من بهشون گفتم. چرا نمیگیرن جلوی روزنامهها را؟ من بگیرم جلوش را»؟
نگاهی به امروز و داستان رسانههای امروزی
نسل حاضر شاید این داستانها را بهیاد نداشته باشد اما حتماً به یاد دارد که با پاگرفتن فضای مجازی در ایران، مردم ابتدا به شبکه «وایبر» روی آوردند و هنگامی که رژیم مشکل ایجاد کرد، مردم به شبکه «وی چت» پیوستند.
اما هنگامی که مردم متوجه شدند «ویچت» یک شبکه چینی و اطلاعاتش در دسترس رژیم قرار دارد، یکشبه به اینستاگرام و کمی بعد به شبکه گمنامی به اسم تلگرام کوچ کردند!
شبکهیی که بهعلت امنیت بالا و سهولت در کاربری، بلافاصله به شبکه محبوب ایرانیها تبدیل شد تا جایی که اینک بیشتر از ۴۰میلیون ایرانی در آن حضور دارند!
البته رژیم یوتوب، فیسبوک، گوگل پلاس و یکی دو شبکه دیگر را هم قبلا ممنوع کرده و تا جایی که توانسته و امکانات فنیاش اجازه داده، آنها را فیلتر یا رسماً ممنوع کرده تا بتواند انحصار رسانه در دیکتاتوریاش را حفظ کند.
همینطور که میبینید در تمامی این سالها و سده اخیر، این دیکتاتورها بودهاند که بهدنبال انحصاری کردن رسانهها تلاش کردهاند و متقابلاً این مردم بوده و هستند که با تمام توان خود بهدنبال شکستن انحصار رسانهیی دیکتاتوریها تمام توان خود را بکار گرفتهاند. کارزار و نبردی که هنوز ادامه دارد.