جامی شاعر و عارف قرن نهم و ملقب به خاتمالشعرا در قصیدهای احوال آدم بیتدبیر و بیخرد را همچون کتابی میانگارد که شیرازه استوار و محکمی ندارد و پاشیدگی و پراکندگی اوراقش در تقدیر است. اگر وی در قید حیات بود، با دیدن اوضاع و احوال پریشان خامنهای و دولت منصوبش، چندین دیوان شعر در نکوهش بیخردی و بیکفایتی این آلودهکنندگان محیطزیست و خاموش کنندگان چراغ زندگی مردمان مصیبتزده ایران میسرود.
از دست رفتن انسجام امور در جامعه به حدی آشکار و عیان است که حتی رسانههای وابسته به رژیم آخوندی نیز از بیان گوشههایی از این آشفتگی ابایی ندارند: «بهجایی رسیدهایم که کسبوکار ایرانیان، چه در سطح خانواده، چه در سطح بنگاه و حتی در سطح کلان، در مسیر فروپاشی شیرازهاش قرار گرفته است. نگاهی به خبرهای ناامید کننده اقتصادی نشان میدهد دولت چهاردهم در باتلاقی قرار گرفته که هر حرکتش، چه درست و چه نادرست، موجب فرو رفتن بیشتر میشود» (جهانصنعت۲۳ آبان۱۴۰۳).
شیرازه کارها از هم گسسته است
مصداق این وضعیت باتلاقی، بحران خاموشیها و کمبود سوخت نیروگاهها و همچنین بهانه قطع برق بهدلیل آلودگی هوا ناشی از مصرف مازوت است. دولت خامنهای قصد دارد با افزایش قیمت بنزین بخشی از کسری بودجه را تأمین کند و با ترفند فروش بنزین وارداتی شرایط افزایش قیمت را فراهم کند، اما نمیتواند از تأثیر این افزایش قیمت بر سایر کالاها جلوگیری کند. این تنها یکی از مسائل روی میز دولتمردان درمانده است که موجب نگرانی و ناامیدی مقامات نظام ولایت مطلقه فقیه شده و آنها را هر لحظه در انتظار قیامی دیگر از جانب مردم جان بهلب رسیده نگاه داشته است: «شیرازه امور از هم گسسته شده و شرایط بسیار سخت امروز به شرایط خطرناک تبدیل خواهد شد. آیا میتوان جلوی فروپاشی اقتصاد را گرفت؟» (همان)
این پرسشی است که ذهن بسیاری از مهرههای رژیم آخوندی را درگیر کرده است. آنها بهطور ضمنی از خامنهای میخواهند که «عقلانیت»، «آیندهنگری» و «ترجیح منافع ملی بر منافع باندی» را در اولویت قرار دهد؛ اما خود نیز میدانند که این انتظار بیهوده است و میگویند: «اگر فرمان در دست کسانی بماند که تاکنون بودهاند، باید پذیرفت که بهسوی فروپاشی شیرازه اقتصاد پیش خواهیم رفت».
درهمتنیدگی مسائل ایران
نظرسنجیهای مؤسسات وابسته به حکومت نیز از اینکه تنها ۵ درصد از جامعه از حکومت حمایت میکنند و باقی ناراضی و معترض و خواستار تغییرات اساسی اند، هراساناند و میدانند باید بهسرعت اقدامی کرد. این اقدام تنها در حد تعمیرات جزیی برای نظام کهنه و فرسوده نیست: «دیگر نمیتوان مسائل ایران را بهصورت موردی و با اصلاحات فنی و جزیی حل کرد. اگر خودرویی پنچر شود، پنچری آن را میگیرند، اما وقتی وضعیت خودرو چنان بد است که نیازمند تغییرات و تعمیرات اساسی است، چارهای جز تعمیر کلی نیست» (هممیهن۲۳ آبان۱۴۰۳).
این ترس و یأس، کارگزاران فاشیسم مذهبی را درگیر مسائل متعدد دیگری نیز کرده است؛ از قیمت بنزین و قطع برق خانهها و صنایع گرفته تا انتشار گازهای گلخانهیی که بهزودی جامعه جهانی گریبانگیر رژیم خواهد شد، و نیز درگیریهای باندها و مافیاهای حامی حکومت و فقر و فلاکت بیسابقه مردم.
قیامهایی فراتر از آبان ۹۸ و پاییز ۱۴۰۱
اکنون که خامنهای بهعنوان رهبر فاشیسم مذهبی، شکستهای بزرگی در جنگافروزی و صدور تروریسم و نیروهای نیابتی، متحمل شده است، بهگفته حسین راغفر، اقتصاددان، با خطر تکرار اعتراضاتی مانند آبان ۹۸ و پاییز ۱۴۰۱ روبهروست. این استاد اقتصاد با مروری بر قیامها و اعتراضات مردمی، نگرانیاش را از آینده رژیم پنهان نمیکند: «تا پیش از آبان ۹۸، بیش از ۸۰ شورش نان در کشور رخ داده بود. شورشهایی که از سال ۱۳۷۳ در مشهد شروع شد... اعتراضات آبان ۹۸ گستردگی و تخریب بیشتری داشت و علت آن تبعیضها و نابرابریهای ساختاری ناشی از سیاستهای حاکمیتی بود» (جماران۲۳ آبان۱۴۰۳).
راغفر تأکید دارد که آبان ۹۸ در واقع انفجاری از اعتراضات و تحقیرهای برهم انباشته بود؛ جوانانی که آیندهای روشن پیش روی خود نمیبینند، همانهایی که هراس قیام بعدی از جانب آنها لرزه بر اندام فاشیستها انداخته است. کارشناسان رژیم آخوندی، قیام ۱۴۰۱ را در ادامه اعتراضات آبان ۹۸ و با حضور گستردهتری از مردم میدانند که در مقابل ظلم و ستم ایستادهاند.
... و اکنون جامعه ایران در انتظار قیامهای نهایی و جنبشهای تغییرخواهانهای است که دفتر شیرازه از هم پاشیده حاکمیت فاشیستی را در آتش خشم قهرمانان این سرزمین بسوزاند.