تلاطم و لرزهای که قیام مردم در آبانماه ۹۸ بر پیکره حکومت آخوندی وارد کرد همچنان مورد تحلیل رسانهها و مهرههای ریز و درشت حکومتی قرار دارد.
آنها در ریشهیابی علت قیام به هزار و یک دلیل فنی و رسالهای متوسل میشوند اما بهدلیل اصلی یعنی خواست مردم قیامکننده برای سرنگونی نظام نزدیک نمیشوند.
باندهای حکومتی تلاش میکنند که با دور زدن صورت مسأله اصلی که همانا نفی تمامیت رژیم است، راهحل بحرانهای کنونی را در درون نظام نشان دهند.
جوانان شورشی در قیام آبانماه ۹۸ با بکار بردن قهر سازمانیافته علیه مراکز سرکوب و غارت، به دنیا نشان دادند که راهحل اصلی حل تمامی بحرانها، سرنگونی حاکمیت آخوندی است.
در زمینه علت بروز قیام نیز اغلب رسانههای حکومتی تلاش میکنند قیام را به موضوع گران کردن بنزین توسط دولت آخوند حسن روحانی ربط بدهند، در شرایطی که برای مردم بهخصوص جوانان قیامآفرین موضوع گرانی بنزین بهانه و اصل نظام نشانه بود.
این واقعیت در گزارشات رسانههای هر دو باند رژیم در مورد اقدامات مردم و جوانان شورشی در بکارگیری قهر سازمانیافته علیه مراکز سرکوب و غارت، بهروشنی دیده میشود.
فرماندار قلعه حسن خان(شهر قدس)، در مصاحبه با روزنامه ایران ارگان دولت روحانی اعترافات شایان توجهی دارد: «مثلاً وقتی نیروی انتظامی میخواست به مرکز شهر برود با جمعیت ۲هزار نفری مواجه میشد؛ در حالی که تعداد خودشان نهایتاً ۴۰نفر بود. در آن جمعیت ۲هزار نفری هم عدهای سنگ و قمه و شمشیر داشتند و روز بعد به اسلحههایی مثل کلت یا وینچستر ساچمهای مجهز شده بودند. این موارد کار را سخت میکرد».(روزنامه حکومتی ایران ۱۰آذر ۹۸)
در زمینه شدت قهر مردم و سازماندهی جوانان در تهاجم به نیروهای سرکوب و مراکز آنها روزنامه جوان، ارگان سپاه پاسداران، مینویسد: «بهکارگیری تکنیکهای جنگ شهری متکی به گروههای پراکنده و خوداتکا را برای آشوب پراکنده و نقطهای در شهرها فراهم میساخت که مقابله همزمان پلیس با آنها را سخت کرده و در عینحال تلقی شورش سراسری و گسترده را نیز به افکار عمومی القا میکرد.
سازمانیافتگی در تیمهای چندلایه و خوداتکای ۷ تا ۱۰نفره که شامل عناصر تحرک برای دعوت به شورش، عناصر عملیات تخریبی برای تشجیع و جسارتبخشی و عناصر تأمین برای حفاظت تیم در برابر اقدام پلیس و مردم و فراری دادن تیم در شرایط ناامن میشدند.
آموزش و آشنایی دقیق با روشهای عملیات شهری و وارد کردن تلفات و خسارات سنگین و فرار از دستگیری و درگیری بهگونهای که ظرف مدت کوتاهی، هر کدام از تیمها با از کار انداختن سیستمهای امنیتی و یا استفاده از پوشش و اختفای مناسب زمینه آتشسوزی و غارت را فراهم میکردند. اقدامات مشابه این تیمها در شهرهای مختلف و انتخاب اهداف یکسان، نشان از سطح بالای آموزش و آمادگی آنان داشت».(جوان ۱۰آذر ۹۸)
این مشی جوانان قیامآفرین در مقابله با نیروها و مراکز سرکوب بود که پیش از این علی شمخانی، دبیر شورای امنیت رژیم، آن را مشابه روش سازمان مجاهدین خلق ایران نامید و با اشاره به دستگیری ۳۴نفر از قیامآفرینان گفت: «یک شبکه وسیعی از کانالهایی که نه بهاسم مجاهدین بلکه با خط و مشی مجاهدین عمل میکردند».(سایت دفاع پرس ۳آذر ۹۸)
این گفته پاسدار شمخانی در زمینه همسانی مشی جوانان شورشی با مشی مجاهدین به این مفهوم است که شبکه گستردهای از جوانان با اسامی و عنوانهای مختلف مسیر مجاهدین را برای تحقق هدف سرنگونی برگزیدهاند.
چنین نزدیکی مشی است که سراپای حاکمیت را به لرزه انداخته و رسانههای وابسته به باند روحانی را وادار کرده به حاکمیت رهنمود بدهند که اگر بخواهیم مشکل را در درون نظام حل کنیم باید با تجدیدنظر به روشهای گذشته بخشی از مشکل را بهرسمیت بشناسیم. در همین رابطه یک رسانه حکومتی نوشت: «برخورد کلی با این اعتراضات و یکسره وابسته کردن آنان به بیگانگان، نهتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه موجب چشم بستن مسئولان از واقعیتهای اقتصادی جامعه و مشکلات مردم میشود. اینکه انتقادات و اعتراضات واقعی مردم، بهدلیل برخی آشوبها و اغتشاشات نادیده گرفته شده و هر اعتراضی از سوی مردم به استکبار جهانی نسبت داده شود، بهمعنای نادیده انگاشتن خواست واقعی مردم و حاصل آن ناگزیر، افزایش شکاف بین مردم و حاکمیت خواهد بود».(جهان صنعت ۱۰آذر ۹۸)
البته خواست واقعی مردم با تعبیری که نویسنده مقاله از خواست واقعی آنها میکند بهقول معروف زمین تا آسمان فرق دارد.
مردمی که اعتراضشان صرفاً اعتراض به گرانی بنزین است، نیازی به تجهیزات، سازماندهی و بهکارگیری قهر سازمانیافته ندارند آنچنان که فرماندار رژیم در شهر قدس و روزنامه سپاه(جوان) به آن اشاره کردند.
این درجه از هماهنگی، سازماندهی و بکارگیری تجهیزاتی که آن دو رسانه(ایران و جوان) به آن اشاره کردند، گامی بلند در مسیر جارو کردن نهادهای امنیتی از سر راه و باز کردن راه برای جاروی تمامیت رژیم ضروری است.
برای گریز از سرنگونی و جلوگیری از استمرار قیام و از بابت اینکه «حفظ نظام از اوجب واجبات میباشد»، روزنامه جمهوری اسلامی به دولت توصیه میکند در مقابل مردم قیامکننده تدبیری بیاندیشند «تا هزینههایی که حکومت و مردم در این ماجرا [قیام آبانماه] پرداختند» را «کاهش دهد».
این رسانه حکومتی برای پرهیز از تکرار این ماجرا(قیام) در ادامه به دولت آخوند حسن روحانی توصیه میکند: «باید بهفکر اصلاح ذهنیت مردم» باشد و به آنها «قول دهد آنها را محرم میداند و بیتدبیریهای انجام گرفته را جبران میکند».(جمهوری اسلامی ۱۰آذر ۹۸)
اما واقعیت این است که کار مردم با این حکومت از این حرفها گذشته است و «ذهنیت آنها» که همانا اندیشه برای قیام و سرنگونی است هرگز قابل تغییر نیست، آنچنانکه در جریان قیام با شعار مرگ بر خامنهای، توپ تانک فشفشه آخوند باید گم بشه و... بر خواست خود برای براندازی آن تأکید کردند.
مردمی که بهنوشته این روزنامه «در سالهای اخیر دچار فقر و تنگدستی شدهاند. وضعیت معیشتی مردم بسیار نگرانکننده است. تصمیمات غیرمنطبق با واقعیتهای زندگی مردم در سطوح مختلف حاکمیتی گرفته میشود که شرایط نامساعد زندگی مردم در آنها در نظر گرفته نمیشود. کارتنخوابها رو به افزایشند، بسیاری از مردم زیر خط فقر قرار دارند، خانوادههای زیادی وجود دارند که اکثر یا تمام فرزندانشان بیکارند، در بعضی موارد تمام اعضاء خانواده فاقد شغل هستند، در کشوری که با حاکمیت نظام اسلامی اداره میشود عدهای شبها گرسنه میخوابند و عدهای هم نان بخور و نمیر خود را در سطلهای زباله جستجو میکنند. جوانهای زیادی را میشناسیم که شب و روز تلاش میکنند ولی نمیتوانند هزینه ازدواج خود را فراهم کنند یا سرپناهی داشته باشند تا بتوانند ازدواج کنند. درست در همین شرایط، حضرات نمایندگان و مسئولان با حقوقها و درآمدهای کلان و فارغ از رنجهای تأمین معیشت هر طور که بخواهند زندگی میکنند و هر طور که مایل باشند برای مردم تصمیم میگیرند».(جمهوری اسلامی ۱۰آذر ۹۸)
این واقعیت زندگی مردم در رژیم ولایت فقیه است که ذهنیت آنها را در جهت تغییر و سرنگونی آن شکل داده است. این البته در شرایطی است که رژیم آخوندی نه میخواهد و نه میتواند قدمی برای بیرون کشیدن مردم از این وضعیت بردارد و برخوردش با مردم معترض و قیامکننده گویای آن است.
امری که بهنوشته روزنامه همدلی باعث تصمیمهایی شده که این «تصمیمها موجب تضاد و تناقض در ذهنیت و عینیت جامعه و دوگانگی در تدبیر و حکمرانی شده و پیشرفت جامعه را مختل میسازد. این امر بالمآل موجب صفآراییها و شکافهای اجتماعی و سیاسی در بین مردم میشود که بهدلیل نبود نهادهای مدنی و غیاب احزاب حرفهای شورشها و تنازعات پوپولیستی را دامن میزند».
در هراس از چنین وضعیتی است که نویسنده مقاله همدلی ضمن اشاره به شرایط هولناکی که حکومت با آن روبهرو است توصیه میکند: «اعتراض اقشار ضعیف جامعه را باید جدی گرفت. اینها همه زنگهای خطری است که سیستم اجرایی کشور باید آن را جدی بگیرد و درصدد مدیریت و تدبیر آن برآید. اگر روشها و کارکردهای خود را برای حل مسأله تغییر ندهیم، باید منتظر پیامدهای ناخشنودکننده و شدیدتری در آینده باشیم».(همدلی ۱۰آذر ۹۸)