در ایران اشغال شده توسط آخوندها، هرازگاهی خبری متاثرکننده و یا فیلمی دردناک از وحشیگریهای عوامل سرکوب حکومتی میبینیم که با فرزندان این آب و خاک چنان با بیشرمی و وقاحت و سبعانه رفتار میکنند که حتی در حکومتهای دیکتاتوری هم بیسابقه است. نمونههایی از این دست بربریت را تنها در حکومتهای اشغالگر میتوان یافت.
تازهترین نمونه فیلمی بود که از رفتار سبعانه پلیس با دختر نوجوانی در تهرانپارس منتشر شد و در فضای مجازی توجهات زیادی را به خود معطوف کرد. تصویر چنان زشت و زننده بود که بلافاصله واکنشها را برانگیخت و چیزی نگذشت که پاسدار حسین رحیمی فرمانده پلیس تهران هراسان از واکنشهای اولیه حکم به بازداشت و تعلیق معاون کلانتری و یکی از مأموران داد. اما ساعتی بعد در وحشت از شکستن امنیت متزلزل نظام حکم را پس گرفت. این در حالی است که نوجوان کتک خورده همچنان در بازداشت بهسر میبرد.
رفتار وحشیانه پلیس با دختر جوان در تهرانپارس
در این میانه برخی اعضای مجلس ارتجاع هم تحت فشار افکار عمومی ناچار از موضعگیری شدند و بیانههایی صادر شد که وجه مشترک همه آنها بیش از دفاع از مردم، هشدارهایی بود با این محتوی که اینگونه رفتارها باعث نفرت بیشتر مردم از نظام میشود و ممکن است به واکنش منجر گردد.
صدای آشپزها هم از شوری آش درآمد
این موضوع بهعلت محتوای امنیتیاش سریع به مجلس ارتجاع کشیده شد و همان تیغکشهای دیروز، امروز در نگرانی از «اغتشاش» مدعی «احساسات جریحهدار جامعه» و «رفتار شرمآور» و «آداب تذکر» شدند.
محمود صادقی، عضو مجلس ارتجاع: «ضمن ارج نهادن» به سرکوبگران انتظامی، نگرانی خود را اینگونه ابراز داشت:
«رفتار خشن و شرمآور یکی از مأموران نیروی انتظامی با دختری در یکی از پارکهای تهران باعث جریحهدار شدن احساسات جامعه و خدشهدار شدن وجهه نظام جمهوری اسلامی گردید» و در ادامه هشدار داد که «این گونه رفتارها...نه تنها تأثیر مثبتی در پذیرش هنجارها و ارزشهای دینی نمیشود بلکه باعث بدبینی کینه و فاصله گرفتن مردم بهویژه نسل جوان از حاکمیت خواهد شد.» (خبرگزاری مجلس ارتجاع ۴تیر۹۸)
پروانه سلحشوری٫ عضو فراکسیون زنان مجلس به خبرگزاری ایسنا گفت که تذکر دادن آدابی دارد و «این رفتارها باعث اغتشاش در جامعه میشود.» (سایت بیبی سی فارسی۴تیر۹۸به نقل از ایسنا)
روزنامههای حکومتی هم به تکاپو افتادند. از جمله «همدلی» در مقالهیی مفصل با عنوان «ارشاد گشت» نوشت: «انتشار این ویدئو که حاوی تصاویری دردناکی نیز هست، در شبکههای اجتماعی باعث به وجود آمدن یک خشم عمومی شده است. البته ویدئوهایی از این دست کمیاب نیست...» و در ادامه ضمن اشاره به نمونه دیگری میافزاید: «در سال گذشته نیز چندین فیلم جنجالی و خشن از برخورد خشونتآمیز مأموران گشت ارشاد با زنان و دختران بدحجاب در شبکههای اجتماعی منتشر شد... در نهایت برخوردهای خشونتبار چند پلیس زن که واکنشهای اعتراضی زیادی را حتی از مقامهای بلندپایه حکومت نیز بهدنبال داشت، به مراسم تقدیر و تشکر از مأموران خشن ختم شد.»
انتشار تصاویر زنان مهاجم پاسدار در فضای مجازی برای شناسایی
مقاله در ادامه با کنایه به درگیریهای باندی بر سر سهمخواهی از غارت کیسهٔ مردم میگوید: «پس برخورد با مجرمین واقعی که تحت پوشش همین امنیت با آسودگی خاطر مشغول غارت بیتالمال هستند، چرا انجام نمیگیرد؟ و هزاران آیا و چراهای بیپاسخ دیگر!»
این روزنامه باند مغلوب ناگزیر از اعتراف به نفرت مردمی از عوامل حکومتی شده و مینویسد: «طی سالهای اخیر نیروی انتظامی ایران که بر حسب وظیفه ذاتی خود باید نگهبان و حافظ امنیت مردم باشد، با رفتارها و ادبیات خشن برخی از مامورانش تبدیل به معضلی برای امنیت مردم شده است، بهنحوی که بسیاری از شهروندان بدون هیچ جرمی با دیدن ماشین پلیس و حتی نام پلیس رنگ از رخشان میپرد و احساسترس میکنند.» (همدلی ۴تیر۹۸)
انزجار عمومی مردم ایران از کلیت نظام پیش از همه برای خود نظام روشن است. از این رو واکنشها به این رویداد بسیار زیاد است و محدود به همین روزها یا مقامات و روزنامهها نبوده است چنانچه خبرگزاری حکومتی ایرنا هم در مقالهٔ «پلیس؛ معادله هنجار و اقتدار» در همان روز چنین نوشته است:
«برخورد نامتعارف و خشن پلیس با این جوانان نیز میتواند روحیات و افکار عمومی را جریحهدار کند و بدتر اینکه به تخریب وجهه پلیس بین مردم بیانجامد؛ چیزی که به اقتدار و جایگاه نیروی انتظامی ضربه میزند. حال دامنه تاثیر کدام یک بیشتر است؛ چند جوان هنجار شکن در کنج تهرانپارس یا فیلمی که در سطح کشور از نیروی انتظامی منتشر شده است؟»
این خبرگزاری حکومتی در ادامه با کنایه مشابهی در مخاصمات باندی جناحهای غارتگر حکومتی اضافه کرده است: «آیا محلی از اعراب دارد که نیروی انتظامی علت برخورد با چند جوان در تهران پارس را مطالبه عمومی بداند؟... چرا در برخورد با جرایم یقه سفیدان چنین اتفاقی نمیافتد... اما برای چند جوان هنجارشکن، خشنترین وجهه خود را نمایان میسازد؟» (ایرنا ۴تیر۹۸)
پاسخ را البته علمالهدی پیشتر داده است: «مال مردم خوری و بیحجابی هر دو بد است اما مال مردم را مخفیانه میخورند ولی بیحجابی تظاهر به جنگ با خدا (بخوانید حکومت آخوندی) و دهن کجی به دین اوست.» (خبرگزاری ایرنا ۹خرداد۹۸)
بهروشنی پیداست آنچه که عناصر سوگند خوردهٔ حکومتی یا روزنامههای جناحین را نگران کرده، سرکوب آشکار مردم ایران بهطور عام و بانوان ایرانی بهطور خاص نیست. بلکه برعکس نگرانی آنها از نفرت بیشازپیش مردم و خیزش ملی علیه جنایت نظام و به پایان رسیدن دوره سیاه این حاکمیت است.
عربدههای مکرر مهرههای نظام
هر بار هم که موضوع با یکی از فیلمهای جنایات عوامل حکومتی دوباره در جامعه داغ میشود٫ مهرههای ولایت و روزنامههای حکومتی برای دفاع از شیشهٔ عمر ولایتفقیه به میدان میریزند و عربده کشیهای تازهیی میکنند.
از جمله روزنامه رسالت مدتی پس از فیلم مشهور برخورد وحشیانه گشت ارشاد در فروردین۹۷هشدار میدهد که اصلاً پشت این پدیده اهداف مشخص سیاسی قرار دارد. «در بین قشر متدین ایران و جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، حجاب همواره بهعنوان اولویت اول معرفی شده است. از سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی برخورد با بدحجابی به طرق مختلف صورت گرفته است... مدعیان دفاع از حقوق زنان، با علم کردن حجاب و فرودست بودن زنان که آن را نتیجه مردسالاری در جامعه ایران میدانند و مشخصاً اهداف سیاسی خود که همان براندازی نظام جمهوری اسلامی است را دنبال میکنند...مشخص است حجاب نهتنها مسأله زنان نیست بلکه اهداف سیاسی دیگری در پشت آن پنهان شده است.» (رسالت۲۲تیر۹۷)
آخوند متحجر احمد خاتمی هم پس از آن وقایع به حمایت برخاست که: «حجاب و عفاف موعظه و نصیحت نیست قانون است بارک الله به رئیس محترم نیروی انتظامی که گفت کشف حجاب جرم است و ما با آن مقابله میکنیم... مسأله حجاب تأمین کننده امنیت اخلاقی و امنیت روانی جامعه است... بیحجابیها بدحجابیها شل حجابیها عادی نیست...همه توجه داشته باشند قطعاً برنامه طراحی ریزی از سوی دشمن است.» (نمایش جمعه۲۴تیر۹۷)
اما حکومت ارعاب نیاز به استمرار شانتاژ عوامل آتش به اختیار خامنهای دارد تا بهزعم خود مردم را در هراس از هیبت پوشالی نظام نگهدارد. از این رو تمام التهاب اجتماعی سال گذشته به مراسم تقدیر از همان زن-پاسدار جنایتکار ختم شد. این روزها هم امام جمعهها و مقامات سرکوبگر نظام در راستای سرکوب بانوان سرزمینمان دقیقهای آرامش ندارند.
«کشف حجاب توطئه دشمن است در برخورد با بیحجابی به پیامک و احضار نباید اکتفا شود، در جاهایی که هنجار شکنان حضور مییابند بهخصوص در خیابانهایی که متخلفان جولان میدهند، باید قدرت نظام را در آنجا مشاهده کنند.» (خاتمی در دیدار فرمانده انتظامی استان قم خبرگزاری مهر۳۰خرداد)
«باید حواسشون را جمع بکنند مسأله (حجاب) مسأله راهبردی است.» (آخوند حاج علی اکبری نمایش جمعه ۳۱خرداد۹۸)
احمد میرعمادی امام جمعه خرمآباد: «متأسفانه امروز وضعیت حجاب و عفاف در جامعه اسلامی ما نگرانکننده است، تأسف بیشتر اینکه عزم جدی برای مقابله با هنجارشکنیها مشاهده نمیشود.» (فارس۳۱خرداد۹۸)
نباید تصور کرد که این سرکوبگری به بانوان ایران محدود میشود. جامعهٔ ایران دههٔ سیاه ۶۰را بیاد میآورند که حتی پوشیدن لباس آستین کوتاه مردان هم برای بسیج و سپاه هار خمینی قابلتحمل نبود و اکنون (ایرانا ۹خرداد) امام جمعهٔ خامنهای در مشهد خواهان برخورد با مردان حتی در «مجالس فامیلی» هم هست.
نمونه دیگر فرهاد افشار نیا، رئیس کل دادگستری خوزستان است که میگوید: «حجاب فقط به بانوان اختصاص ندارد بلکه مردان نیز باید شئونات اسلامی در خصوص پوشش مناسب را در جامعه رعایت کنند.» (تسنیم ۳تیر۹۸)
اما در نهایت هم وقتی به مدد تکنولوژی و امکانات عصر ارتباطات نمونههای توحش عناصر آتش به اختیار ولایتفقیه جهانی میشود٫ سردمداران بربریت به حمایت از سرکوبگران برمیخیزند تا سایر عناصر خودفروخته از جنایت سرکوب غافل نشوند. همچنان که آخوند ذوالنوری گفت: «باید اقتدار پلیس حفظ شود... متأسفانه عدهای... مجرم را نجات میدهند.» (سایت انتخاب۶تیر۹۸)
احمد نوریان سخنگوی پلیس ضمن «جو سازی» خواندن واکنشهای مردمی به توحش عوامل سرکوبگر گفت: « در این ماجرا پلیس برابر وظایف ذاتی خود... عمل کرده واز بروز اتفاقات غیرقابل پیشبینی جلوگیری کرده است.» (!) (سایت حکومتی انتخاب ۶تیر ۹۸)
مشکل اصلی کجاست؟
آنچه مهمتر است علت ریشهای و پایهای این برخوردها و حساسیت بیمارگونهٔ نظام ولایت نسبت به پوشش بانوان است. اگر مخاطب چندان با ذات و ماهیت درونی حکومت مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه آشنا نباشد، شاید این پرسش برایش مطرح شود که چرا نظام برای خودش دردسر بیجا تولید میکند؟ چرا حتی برای نشاندادن کمی نرمش و انعطاف و کسب وجههٔ «مدراسیون»٫ که سخت هم نیازمند آن است٫ این گره کور ولایی را کمی شل نمیکند؟ چرا هر روز و هفته حاضر است با پرداخت هزینه از جیب نظام، چنین چنگ بر صورت خویش بکشد و چهرهٔ کریه ولایت را تمام نما به مردم و جامعه بنمایاند؟ و چرا برای این کار بهقول آخوند احمد خاتمی ۲۵ارگان و نهاد حکومتی را ساخته یا درگیر امر حجاب کرده است؟ و استدلال میکند که «خدا نمیپسندد زبان باز ولی دست بسته باشد» و فراخوان به برخورد فیزیکی هم میدهد. (دیدار فرمانده انتظامی استان قم-خبرگزاری مهر۳۰خرداد۹۸)
به راستی آیا موضوع صرفاً یک تنگنظری واپسگرایانه است؟ یا در پس پردهٔ این واکنشهای هیستریک آخوندی-پاسداری و در نهاد پلید ولایی این نظام یک مشکل واقعی نهفته است که اینچنین دشمن مردم را میترساند. آیا حتی به صلاح روز خودش هم که شده٫ نمیتواند حتی کمی آزادی بانوان ایران را تحمل کند؟
قلب قضیه
واقعیت این است که زنستیزی قلب ایدئولوژی شریعت آخوندی است. وقتی این اندیشه به هر ترتیبی نشانهگیری مشود، این قلب هدف قرار گرفته است. در این صورت دیگر نه فقه و شریعت آخوندی، نه قوانین و نه فرهنگ ارتجاعی آنها، تکیهگاهی پیدا نمیکند. بنابراین در بررسی واقعیت این موضوع در جبههٔ بربریت آخوندی صریحترین سخن را میتوان از زبان نیروی محوری حفظ نظام٫ یعنی سپاه پاسداران شنید. نشریة صبح صادق٫ ارگان رسمی درونی سپاه پاسداران نظام آخوندی در آخرین شماره اردیبهشت خود مینویسد: «حجاب موضوع امینتی است.» (!)
شاید خندهدار بهنظر بیاید. شاید هم غلو در آن دیده شود. اما واقعی است. به همین دلیل است که آخوند خاتمی هم همین تأکید را دارد: « باید مسئولان باور کنند مسأله... یک توطئه است... یک خطر جدی است.» (خاتمی در دیدار فرمانده انتظامی استان قم خبرگزاری مهر۳۰خرداد)
حال باید پرسید این «خطر» که این همه سراپای نظام را با همهٔ دود و دم و لاف و گزافهایش اینچنین به هراس انداخته چیست؟ از کدام «خطر جدی امنیتی» فغان و فریادشان به آسمان بلند است؟
کاملترین پاسخ را باید در جبههٔ مقابل یعنی در سمت مردم و مقاومت ایران یافت. مریم رجوی اولین بار در گردهمایی بزرگ ایرانیان در ارلزکورت لندن در سال ۷۵این تئوری را جهانی کرد.
سخنانی تحت عنوان «زنان صدای سرکوب شدگان» که شور و انگیزهٔ تازهیی در اجتماع زنان میهن ایجاد کرد:
«آخوندهای زنستیز، کمر به نابودی حقوق و آزادیهای زنان بستهاند. و حیثیت انسانی آنها را لگدمال میکنند... مطمئن باشید که بهدست همین زنان آگاه، آزاده و رها بساط ستم شما در همهجا برچیده خواهد شد.»
بله؛ هراس ولایت نه از روسری یا پوشش بانوی ایرانی، بلکه از روح و منش آزادیخواهی و آزاد منشی آنان سرچشمه میگیرد. همان نیروی انباشتهای که مریم رجوی نه تنها کاشف آن است؛ بلکه خود تبلور همین نیروست. با این نگاه میتوان فهمید که چرا از سر تا دم نظام و عمله و اکرهٔ آن اینگونه وحشیانه بانوان هممیهن را زیر ضرب و فشار میبرند. واقعیت مطلق این است که در زنان آزاده و آزادیخواه این میهن پتانسیل مهارناپذیری وجود دارد که آخوندها در آن سرنگونی نظام خود را در چشمانداز میبینند.