شکست عمق استراتژیک از هضم رابع نظام ملایان عبور کرد. جمیع رسانههای حکومتی اندر زوایای آن ایراد سخن میکنند. همه دارند طعم شکست را با ذائقهٔ خود مزهمزه و بوی آن را با انواع گزارهها تشریح میکنند.
علت اعتراف ناگزیر با گزارههای متفاوت، در حس کردن این قانونمندی است که وقتی استراتژی شکست میخورد، تبدیل به شمشیری زهرآلود میشود که سر تا پای صاحب استراتژی را میشکافد و میدرد. تلاطم ساختار نظام، ناشی از اثرکرد زهر این شمشیر است.
از سویی خامنهای و مردهریگ بازمانده از قسمخوردگان به ولایت فقیه، در گریز از بوی فراگیر شکست، تلاش میکنند هورای افزایش قدرت نظام سردهند! از طرفی شکست استراتژیک آنقدر در درون نظام ملموس است و شاهد دارد که اینروزها خودیهای نظام، به حرفهای خامنهای و هوراهای مردهریگ سخنرانیهای وی بازتاب میدهند:
«این استراتژی با طرز فکر عمق استراتژیک و حرفهای در واقع پرت و پلای اینچنینی نمیتونه دوام بیاره. در واقع میشه گفتش سیلی تاریخ بود به ما که ما تاریخ رو خوب نخواندیم و دوباره همون اشتباهات گذشته تاریخی خودمون را تکرار کردیم. به نظر من کشور در آستانه یک تخلیه آنتروپی جدیدی هست. این سری دیگه واقعاً معلوم نیست که این تخلیهٔ آنتروپی به چه نتیجهیی منتهی بشه.» (۱)
«تخلیه آنتروپی»! نماد و تجسم این مفهوم چیست و کیست؟ آیا جز حاکمیت با رأس ولیفقیه و باندهای تابع آن؟ نشانیِ پایان کارکرد سیاسی و شتاب هزیمت ایدئولوژیک آن بر اثر «سیلیِ تاریخ» را چنین میدهد:
«مهمترین مسأله در ایران بحث ایدئولوژی حاکم است. من فکر میکنم که مفر مشکلات کشور از طریق اصولگرا که مطلقاً قابل دسترسی نبود، از طرف اصلاحطلب هم مطلقاً قابل حل نیست» (۲).
داد و قالهای تبلیغاتیِ تهدیدآمیز کارگزاران نظام از رأس تا سه قوای تحتامر آن، همواره آن روی سکهٔ تهی بودن چنین نعرههایی در هنگامههای چرخشهای تعادلقوای سیاسی بوده است. این واقعیت، مؤید این قانونمندی است که دیکتاتورها از قضا بسیار تعادل قوایی و بادسنج هستند؛ اما همیشه دیر!
همانطور که اشاره شد، شمشیر زهرآلود شکست استراتژیک، تمام اجزای ساختار را میشکافد و تراشههای آن در همهٔ جوانب ساختار نفوذ میکند. وحشت از تراشههای اجتماعیِ شکست استراتژیک در سوریه، خامنهای را وادار میکند حتی لایحهٔ عفاف و حجاب را که با آن دور برداشته بود تا سرکوب و چپاول را پیش ببرد، درش را گل بگیرد و از حیز انتفاع خارج کند. وقتی استراتژی شکست میخورد، آثار اجتماعیِ چنین لایحهیی هم از جنس آثار همان شکست میشود:
«مجری: اگر قانون حجاب و عفاف داده بشه به دولت و بخواهند که اجرایش بکنند، چه سرنوشتی در انتظار جامعه است؟
پاسخ: بشار اسد! این سرنوشت، همون سرنوشت میشه. من فکر میکنم شورای عالی امنیت ملی هم دید که در سوریه اوضاع چه شکلی است، خودش مداخله کرد و این ابلاغ رو عقب انداخت. من فکر میکنم ابلاغ این قانون برای اجرا، خیلی زود سرنوشت بشار اسد رو اینجا تکرار میکنه.» (۳)
یک رخداد سیاسیِ سرنوشتساز، مثل پارههای آتشی میشود که باد همهجا میبرد، همهچیز در صحن جامعه از آن اثر میپذیرد و بهطور اجتنابناپذیر کنش و واکنش میان مردم و حاکمیت را برمیانگیزد. این رخداد سرنوشتساز، در یک جامعهٔ بهستوه آمده از یک دیکتاتوریِ تمامیتخواه مذهبی و انحصارطلب سیاسی، جز آرزوی تعیینتکلیف نهاییِ حاکمیت مستقر و رقم خوردن آیندهیی فارغ از هر گونه دیکتاتوری نیست. اینروزها همین کنش و واکنش در شهرهای ایران فعال و جاریست و حکومتیان بیش از همیشه از آن در هراساند و رصد میکنند:
«مردم تو مترو و اتوبوس یا دیالوگها و نوع توئیت زدن، انگار منتظرند که یک اتفاقی بیفته، یک حرکتی بکنند. همه منتظر یک اتفاق بزرگ هستند که احتمالاً تویش هم مشارکت کنند.» (۴)
این گزارهها تازه از نتایج سحر شمشیر زهرآلود شکست عمق استراتژیک حاکمیت ملایان است.
پینوشت:
۱ ـ محمدعلی جنتخواه تحلیلگر و استراتژیست، مصاحبه با سایت دیدارنیوز، ۲۳ دی ۱۴۰۳
۲ ـ همان
۳ ـ همان
۴ ـ همان