پذیرش یا رد سازوکار جدید اروپا(اینستکس) برای حاکمیت آخوندی نماد بنبستی است که در مواجهه با جامعهٔ جهانی با آن درگیر شده است. چون اجرایی شدن اینستکس مشروط به پذیرش لوایح FATF شده و این لوایح هم برای رژیم معادل جامزهر دیگری مثل برجام است. سردرگمی، ضدونقیضگویی و بالا گرفتن دعوای باندی جزیی از این موقعیت برزخی است.
محمدابراهیم رضایی، عضو کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع، گفت: «کشورهای اروپایی و آمریکا بهمثابه (دو) لبه یک قیچی... با جمهوری اسلامی برخورد میکنند و تنها قصد آسیب رساندن به جمهوری اسلامی دارند».
او با اشاره به بیانیهٔ جمعبندی اتحادیه اروپا که خواستار توقف توسعه موشکی و عقبنشینی از کشورهای منطقه بهویژه یمن و رعایت حقوقبشر توسط رژیم شده بود گفت: «این بیانیه هیچ خیری برای ایران ندارد. مسئولان جمهوری اسلامی باید مسیر خود را تغییر بدهند، از آمریکا و غربیها جز دشمنی نسبت به جمهوری اسلامی، دیده نمیشود».
این نماینده مجلس ارتجاع تأکید کرد: «ما راهی نداریم جز اینکه مسیر خود را از غربیها جدا کنیم».(سایت راه دانا ۲۰بهمن ۹۷)
سیاست غیرقابل قبول
سایت «با اقتصاد» ۱۹بهمن ۹۷ به نقل از محافل اروپایی نوشت: «مقامات بلندپایه اروپایی به روزنامه فرامنطقهای الشرقالأوسط گفتهاند که موضع ثابت و همیشگی اتحادیه اروپا این است که سیاست بالستیکی ایران «قابل قبول نیست» و سیاست منطقهای آن هم «خطرناک» است.
این منابع گفتهاند که پیام اروپا به ایران این است که «اگر میخواهد با آشتی و سازگاری در منطقه زندگی کند، باید برای متوقف کردن عناصر تحریکآمیز در برنامه موشکی خود، تمایل و اراده نشان بدهد و سیاست منطقهای فعلی خود در سوریه، عراق، یمن و لبنان را تغییر دهد». نویسنده این سایت به نقل از محافل اروپایی افزود: «نگرانی «جدی و شدید» اروپا از فعالیت منطقهای و موشکی ایران، ممکن است نشاندهنده این باشد که اروپا قصد دارد پس از رونمایی از اینستکس بهطور جدی بر مسائل غیرهستهای بر ایران فشار وارد کند».
دو لبه واقعی قیچی که حکومت آخوندها در میان آن گیرافتاده است، نه بین اروپا و آمریکا بلکه بین لبه بحران اجتماعی ناشی از شرایط انفجاری جامعه از یکطرف و لبه انزوای بیسابقه منطقهای و بینالمللی از طرف دیگر است؛ معنای چنین وضعیتی بنبست است که رژیم برای خروج از آن هیچ راه برونرفتی ندارد.
تعهدات پسابرجامی عملنشده
این مواضع موجی از نگرانی در محافل و مهرههای همسو با روحانی ایجاد کرده و آنها را به ضدونقیضگویی واداشته است.
حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع، به این مواضع با نگرانی واکنش نشان داده و با اشاره به بیانیهٔ جمعبندی اتحادیه اروپا که خواستار محدودیت برنامه موشکی شده است گفت: «اجازه نمیدهیم که دوران گفتگوی انتقادی دوباره بر مناسبات ایران و اتحادیه اروپا حاکم شود». وی که پیشتر از اینستکس استقبال کرده بود این بار سوزوگداز کرد که «اروپاییها چند تعهد پسابرجامی دارند که هنوز به آن عمل نکردند».(خبرگزاری تسنیم ۲۰بهمن ۹۷)
ضرورت ادراک عمیق قواعد!
مهدی مطهرنیا، یک کارشناس همسو با باند روحانی، با اشاره به وضعیت تعادلقوای جهانی و انزوای رژیم خواستار پذیرش شروط اروپا شد و نوشت: «ایران نیز باید با ادراک عمیق قواعد ناظر بر این رفتارها و کنشها در تصمیمسازی و تصمیمگیری با جدیتی بیشتر واقعیات موجود را پذیرا باشد».(خبرگزاری ایسنا ۲۰بهمن ۹۷)
هرمیداس باوند، مهرهٔ دیگر این باند، با اشاره به انزوای جهانی نظام و شکستهای سلسلهوار آن در عرصه جهانی با صراحت بیشتری ضرورت غلطکردمگویی و عقبنشینی رژیم از شعارهایش را مطرح کرد و گفت: «ما باید بپذیریم که بدون در نظر گرفتن برخی شعارها و نگاه ایدئولوژیک یک دیپلماسی موفق را بر مبنای تعامل و احترام با همه کشورهای جهان بهمنظور رسیدن به منافع مشترک در دستورکار قرار دهیم».(سایت دیپلماسی ایرانی ۲۰بهمن ۹۷)
راهکار چیست؟
بسیاری از سردمداران و مهرههای باند روحانی از جمله عناصر وزارتخارجه نظیر جواد ظریف، عباس عراقچی و بهرام قاسمی، سخنگوی وزارتخارجه، در جریان جنگوجدال باندی به ناگزیر تندادن به شرط اتحادیه اروپا و دست کشیدن از برنامه موشکی را رد میکنند.
اکنون این سؤال مطرح است به فرض اینکه رژیم به شروط اروپا یعنی پذیرش لوایح FATF و دست برداشتن از برنامه موشکی، حمایت نکردن از تروریستها و... تن ندهد، در مقابله با بحرانهای مختلف خصوصاً بحرانهای اقتصادی و اجتماعی در داخل کشور چه راهکاری دارد.؟
واقعیت این است که اگر رژیم برای حل این بحرانها نخواهد متکی به خارج باشد باید متکی به مردم و ظرفیتهای داخلی باشد. مردمی که این روزها در خیابانها با حکومت آخوندی که طی ۴۰سال گذشته حرث و نسل و ظرفیتها کشور را نابود کرده چنگدرچنگ و درگیرند. بنابراین روشن است که هیچ نقطه اتکا و ظرفیتی در داخل کشور وجود ندارد که نظام با اتکا به آن بتواند با فشارها و تحریمهای فلجکننده خارجی مقابله کند.
به عبارت دیگر حاکمیت آخوندی نه تنها نمیتواند بر مردم تکیه کند بلکه مردم خودشان بزرگترین تهدید برای نظام هستند. تهدیدی که از هر خطر خارجی بزرگتر است زیرا خصلت سرنگونکننده دارد.
دو لبه واقعی قیچی
دو لبه واقعی قیچی که حکومت آخوندها در میان آن گیرافتاده است، نه بین اروپا و آمریکا بلکه بین لبه بحران اجتماعی ناشی از شرایط انفجاری جامعه از یکطرف و لبه انزوای بیسابقه منطقهای و بینالمللی از طرف دیگر است. معنای چنین وضعیتی بنبست است که رژیم برای خروج از آن هیچ راه برونرفتی ندارد.