یکی از ویژگیهای یک حاکمیت ضدمردمی، اولویت مطلق دادن به مسایلی است که آن حاکمیت را حفاظت کرده و سرپا نگاه دارد حالا اگر قیمت آن بار شدن همه مشکلات بر سر مردم باشد، مهم نیست. اگر مردم نان شب نداشته باشند، یا زیر برف سنگین مدفون و گرفتار باشند؟ یا سیل زندگیشان را ببرد؟ یا زلزله خانمانشان را بر سرشان آوار کند؟ هیچکدام در برابر اولویتهای نظام دیکتاتوری و غارتگر محلی از اعراب ندارد.
نگاهی به یک نمونه از تنظیمات رژیم با حادثه برف سنگین در بعضی استانهای کشور بهروشنی مؤید این واقعیت است.
در حالیکه برف سنگین زندگی بسیاری از هموطنان در استانهای گیلان و آذربایجان شرقی و اردبیل با مشکلات بسیار روبهرو ساخته که حتی محتاج آب و نان هستند و در سرمای بالا از برق محرومند و بسیاری از روستاها و حتی شهرهای کوچک و بزرگ در محاصره برف قرار دارند، مزدوران حکومتی امکانات خود را در ارومیه بسیج کردند تا مسیر راهپیمایی ساندیسخواران حکومتی در مراسم فرمایشی۲۲بهمن را برفروبی کنند!
خبرگزاری حکومتی ایرنا با تیتر خبری «همهجا برفی جز مسیر راهپیمایی» به طرزی مهوع نام خامنهای جنایتکار را با لقب دجالگرانهٔ «امام» هم همراه میکند! (ایرنا۲۲بهمن ۹۸) توجه کنید که مسیر راهپیمایی را برفروبی میکنند، اما آزاد راههای بزرگ میان شهری برف روبی نمیشود تا به بیان رسانههای همین حکومت با گیر افتادن صدها خودرو در آنها، جاده تبدیل به دپوی خودروها شود و مردم در آن گیر بیفتند!
اولویت تغییرناپذیر
خمینی، دجال بزرگ قرن بهوضوح گفته بود که «حفظ نظام، اوجب واجبات است.»؛ خطی که پس از خمینی ملعون، خلفاش، خامنهای هم با جنایتبارترین حالت ممکن، ادامه داد. به همین دلیل هم حساسیت نظام هرگز روی مشکلات مردم نبوده است. بهعنوان مثال:
ـ آمار دقیق خسارتها و تلفات سیل۳۶سال پیش در تجریش تهران هنوز اعلام نشده است!
ـ خرمشهر هنوز زخمهای جنگی را که خمینی به مردم ایران و عراق تحمیل کرد، بر چهره دارد.
ـ زلزله زدگان بم پس از ۱۷سال هنوز به کانکس وابسته هستند. زلزلهزدگان کرمانشاه و سیلزدگان لرستان و خوزستان و گلستان و اخیراً هم سیستان و بلوچستان که دیگر جای خود دارند.
اما بازسازیهای خرابیهای جنگ حزبالشیطان لبنان با اسراییل و جنگ نابرابر اسد با مردم بیدفاع شهرهای سوریه توسط سپاه پاسداران بهسرعت انجام میگیرد و با وقاحت اعلام هم میشود! تأمین مالی و تسلیحاتی حزبالشیطان لبنان و حشدالشعبی عراق و حوثیهای یمن و سایر گروههای تروریستی تحت نفوذ نظامآخوندی هم که بر همهٔ ساکنان اجرام سماوی روشن و آشکار شده است.
غافلگیری تکراری؟
روزنامهٔ حکومتی جوان طی مقالهای با عنوان «غافلگیری تکراری ماقبل تاریخی»، بارش برف در گیلان را بهانهٔ خوبی یافته تا در جنگوجدال باندی به ناگزیر به این واقعیت اعتراف کند که از یک هفتهٔ پیش، ورود این سامانهٔ بارشی و حجم زیاد برف توسط سیستمهای هواشناسی پیشبینی شده بود. سپس با توجه به نمونههای مشابه این «غافلگیری»ها از قبیل سیل لرستان و خوزستان و سیستان و بلوچستان، از تکرار غافلگیری در سال ۸۳ ،۹۲و ۹۶ یاد میکند.(۲۴بهمن ۹۸)
این اعتراف به واقعیت دیگری هم هست. اینکه نظام آخوندی بهلحاظ ماهوی نه میخواهد و نه میتواند مشکلی از جامعه را حل کند.
در سایر روزنامههای حکومتی نیز در مقالههایی با عناوینی چون «اسارت سرد»(جهان صنعت)، «چالش مدیریت بحران در بحران سفید»(همدلی)، «خواب زمستانی ستاد بحران» (آرمان)، «ماشین برف روب نداریم اما رو که داریم!» (سیاست روز)، «مدیریت بحران در بحران» (آرمان) و «سر تدبیر زیر برف»(وطن امروز)، طی روزهای اخیر، به گوشههایی از بیراهحلی و بیکفایتیهای حاکمیت اعتراف کردهاند.
اوج قضیه البته آنجا بود که در شبکههای اجتماعی، فیلمی توسط مردم دست به دست میشد که نشان میداد در میانهٔ این مصیبت وارده بر مردم، فرماندار تالش بیخیال از رنج و مشکلات و تهدید مرگ برای مردم، پای تماشای فوتبال نشسته و از لانهٔ گرم و نرم خودش، برف را خمینی گونه، «نعمت» میخواند!
۴۱سال در «شرایط حساس کنونی!»
در برابر کلیه حوادث از قبیل سیل و زلزله و بارش برف و باران تا کمبود بارش و خشکی رودخانه و رانش زمین، حکومت آخوندی در تمام سالهای ننگین حیاتش کارش تنها «بحرانسازی» بوده است.
واقعیت این است که از نخستین روزهای سلطنت مطلقهٔ خمینی تا به امروز، کمتر روزی بوده که مردم ایران درگیر یک مشکل حاد یا بحران نبوده باشند. واقعیتی که به طنز در جامعه این طور بیان میشود: ما ۴۱سال است که در «شرایط حساس کنونی» بهسر میبریم!
اما واقعیت این است که اکنون در حساسترین شرایط تاریخ معاصر ایران هستیم. پایههای حکومتی که برای خود خواب خلیفهگری و سلطنت ارتجاعی چندصد ساله میدید، به یمن قیام مردم، جوانان و کانونهای شورشی بهشدت لرزان شده است. این زمستانی است که گامبهگام به بهار نزدیک و نزدیکتر میشود، بهاری که قطعاً به دست مردم و مقاومت مردم ایران رقم خواهد خورد.