ملت ایران در بعد از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی که منجر به سقوط رژیم شاه شد به آنچه که میخواستند دست نیافتند. از همان آغاز، خمینی با شانتاژگری و رفتار مکارانهاش همهٔ آنچه که از قبل وعدهاش را داده بود از جمله حق حاکمیت مردم و حقوق زنان و آزادی و استقلال ایران، بعد از بقدرت رسیدن بهراحتی زیرپا گذاشت. نه تنها همهٔ را زیر پا گذاشت و طرد کرد بلکه تمام همّ و غمش نابودی آزادی و فرهنگ و تمدن ایرانی بود.
خمینی به اسم دین، سوار بر موج انقلاب شد و حقوق ملت را غصب کرد و با اهرم قانون خود ساخته ولایتفقیه حاکمیت فاشیسم مذهبی را بنا کرد تا در ولایت خودکامهاش حقوق ملت را درکام خویش فرو بلعد.
اسلام در منطق خمینی مساوی با خودش بود، با پوش اسلام می خواست پایههای حکومت و خلافتش را برای همیشه محکم کند
و اما؛ ملت ایران با تجارب کهنی که در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران داشت همچنانکه درگذشته هیچ دیکتاتوری را بر نتابید این بار نیز با گذشت چند سال به این نتیجه رسید که وقتی خمینی از اسلام میگوید نام مستعار خودش است نه اسلام راستین انقلابی. این آگاهی البته به یمن افشاگریهای مقاومت ایران و قیمتی که داد میسر شد.
امروز ادامه دهنده و وارث خمینی، خامنهای جلاد است که قدرت را قبضه کرده است و جنایتکارانهترین اعمال ضدانسانی را در بر مردم اعمال کرده و میکند تا با ایجاد رعب و وحشت و اختناق مانع هر گونه اعتراض و تظاهرات مردمی گردد ولی مردم به جان آمده به این فشارها وقعی ننهاده و ازهر شرایطی استفاده کرده و در سطح خیابانها اعتراضشان را گسترش دادهاند و با شعار مرگ بر خامنهای و روحانی سردمداران سیاسی و مذهبی نظام ولایتفقیه را به چالش کشیده و نشان دادند که این نظام هیچ مشروعیت و جایگاهی در ایران نداشته و ندارد
واقعیت این است که امروزه بهدلیل نظام ولایت خامنهای که وجودش تباهی و تخریب و ضدیت با آثار فرهنگ و تمدن و تاریخ ایران است. جامعه در وضعیت انفجاری و موقعیت انقلابی قرار دارد.
رژیم در سراشیبی احتضار و مرگ است و بحران داخلی و بیرونی تمامیت این رژیم را محاصره کرده است. حرکتها و اعتراضات اجتماعی گسترده مخصوصاً در دو سال اخیر چنان رشد و فزونی گرفته که رژیم سرنگونی را در پیش روی خود میبیند.
کارگران، معلمان، دانشجویان، دانش آموزان،بازاریان،کامیونداران و همهٔ اقشار مختلف مردم ایران در هر فرصتی برخاسته و علیه تمامیت رژیم آخوندی دست به اعتراض میزنند
ازطرفی مجاهدین پایدار در مبارزه بیامان خود با نظام پلشت ولایتفقیه آنچنان که سوگند خورده و عهد بستهاند دست در دست مردم ایران و ایرانیان آزاده بر عزم شان برا ی سرنگونی استوارند.
فریاد اشرفنشانها و ایرانیان آزاده در پایتخت کشورهای مختلف جهان یک پیام را منعکس میکند؛ قیام و مقاومت تا آخرین توان برای سرنگونی اختاپوس پلید ولایتفقیه حاکم بر ایران که در رأس آن خامنهای جلاد است و اینکه تا این نظام از اریکهٔ قدرت به پایین کشیده نشود از پای نخواهند نشست.
بیتردید مسئولیت و وظیفهٔ هر انسان آگاه و آزاد و دلسوز ایرانی است که در این جنگ بیامان با عزمی آتشین حاضر باشد.
در آخر خطاب به خامنهای و روحانی و تمامی مزدوران ریز و درشتش میگوییم که:
بحران سراپای نظام ولایت را فراگرفته و توفان در راه است و بهزودی بهدست مردم و کانونهای شورشی و ارتش آزادی سرنگون خواهی شد.
ع. آزادی
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است