در بحبوحهٔ قیام سراسری با رشد بادکنکی و ناگهانی بورژوازی فرصتطلب در خارج از کشور مواجه بودیم که خود را در قامت برخی سلبرینیهای صادر شده به ینگه دنیا، اصلاحطلبان قلابی، نایاک و ریزشیها نشان داد. یعنی کسانی که در گذشته نه تنها هیچ فعالیت انقلابی نداشته بلکه در همین حاکمیت نشو و نما کرده و هوادار و سینهچاک آن بودهاند. این جماعت با جمعشدن در زیر علم سلطنت و بچهٔ شاه و پشتیبانی برخی محافل استعماری، طینت واقعی خود را در مخالفت با آلترناتیو دموکراتیک و اپوزیسیون اصلی و اصیل فاشیسم دینی [مجاهدین و شورای ملی مقاومت] بارز کردند. عرصة فعالیت و عرضاندام آنها نیز در خارج از کشور و بهطور مشخص در فضای مجازی بود. این جلبکهای ناگهان سبز شده در حاشیة امن، به کمک رباتها و ترولها، در فضای مجازی وایرال میشدند. در این مسیر رسانههای شناختهشده و وابسته نیز کمککارشان بودند.
آنها با انتشار پستهایی در راستای هواداری از قیام با هشتگ مهسا امینی، خود را سردمدار خیزش شهرها معرفی کرده و از این طریق در صدد بودند که رهبری قیام را بربایند و آن را به انحراف بکشانند. (۱) این جریان اکنون با دیدن شواهد به پایان رسیدن فاشیسم دینی، خیز برداشته است تا خود در هیأت یک آلترناتیو به محافل استعماری عرضه کند.
آلترناتیو فیک و شعارهای انحرافی
نخستین انحراف ایجادشده از سوی این شبه آلترناتیو بورژوایی در جنبش مردم ایران، منحصر کردن اعتراضات مردم به مخالفت با گشت ارشاد و حجاب اجباری بود. گویی اگر حاکمیت گشت ارشاد را از خیابانها برچیند و در موضوع حجاب سختگیریهای قبلی را اعمال نکند، دیگر مخالفتی با آن وجود نخواهد داشت و دیگر نیازی به سرنگون کردن آن نیست.
شعار «چه با حجاب چه بیحجاب/ پیش به سوی انقلاب» این ترفند را خنثی کرد و اثبات کرد جنبش مردم ایران در نفی حجاب اجباری متوقف نشده و دین اجباری و حکومت اجباری را هدف قرار میدهد؛ حکومتی که مسبب تیرهروزی ایران و ایرانی در بیش از ۴دهه استیلای ننگین خود بوده است.
طرح شعارهای انحرافی از سوی آلترناتیو فیک در حالی بود که شعارهای کف خیابان در آن روزها مضامینی براندازانه، رادیکال و انقلابی داشت؛ مانند:
«مرگ بر خامنهای
مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر
بسیجی سپاهی/ داعش ما شمایی
ننگ ما ننگ ما رهبر الدنگ ما
توپ تانک فشفشه آخوند باید گم بشه
خامنهای ضحاک / میکشیمت زیر خاک
فقر و فساد و بیداد / مرگ بر این استبداد
این همه سال جنایت مرگ بر این ولایت
آزادی آزادی آزادی
میکشم میکشم هر آنکه خواهرم کشت/ میکشم میکشم هر که برادرم کشت
هر یک نفر کشته شه، هزار نفر پشتشه»
از شاخصهای تیز تشخیص جریان انحرافی از جریان اصیل و انقلابی این بود که این جریان هرگز در شکلدهی به قیام و پرداخت هزینه برای آن پیشقدم نبود. هنگامی که در کف خیابان کار به جنگوگریز جوانان شورشی با نیروهای وحشی انتظامی، لباسشخصی و بسیج و سپاه میرسید و قیام خون سرخ و جوشان میطلبید، حضور نداشت اما در حاشیهٔ امن و در فضای مسموم خارج از کشور به دنبال تخطئهٔ اپوزیسیون انقلابی و سهمخواهی از قدرت بود. از اینرو آن را آلترناتیو انحرافی و فیک مینامیم. (۲)
مشخصههای آلترناتیو انحرافی و فیک
۱ـ آلترناتیو فیک، ورژنی دیگر از همین رژیم یا مشابه آن با رنگ و لعاب و اتیکت سلطنت و به دولتهای خارجی چشمک و چراغ میزند تا توجه آنها را برای «انتقال آرام قدرت» به سوی خود جلب نماید.
۲ـ وظیفهٔ اصلی آن به انحراف کشاندن قیام و به حاشیهراندن نیروی انقلابی و برانداز است.
۳ـ بیهزینگی را تحت عناوین فریبنده مانند «خشونتپرهیزی» ترویج میکند. یادآوری میشود که بچهٔ شاه به تازگی گفت حتی نیازی به آمدن به خیابان نیست.
۴ـ به جای تکیه کردن به مردم و پتانسیل انقلابی آنان، به محافل استعماری و زد و بند چشم دوخته است.
۵ ـ تغییر در وضعیت موجود را نه از طریق کف خیابان و قیام و انقلاب، بلکه با «فروپاشی خودبخودی»! و جلب حمایت «بدنهٔ سرکوبگر» جستوجو میکند.
۶ـ بهجای ارائهٔ پلاتفرم مشخص، همه چیز را به یک آیندهٔ موهوم احاله میدهد و اسم آن را «انتخاب مردم» میگذارد.
۷ـ مانند خمینی برای سرقت انقلاب دموکراتیک مردم ایران، از تاکتیک «همه با هم» [بخوانید همه با من] و «اتوبوس مجانی» استفاده میکند.
۸ـ خواهان بازگشت به گذشته و احیای روشهای فاشیستی سلطنت مدفون است.
۹ـ وابستگی به قدرتهای بزرگ و ارزانفروشی ایران را ترویج میکند.
۱۰ـ دشمن اصلی خود را نه فاشیسم دینی بلکه نیروهای انقلابی و در رأس آنها مجاهدین میداند.
مشخصههای آلترناتیو انقلابی و دموکراتیک
در نقطهٔ مقابل آلترناتیو انحرافی و فیک [یا بهتر بگوییم «شبه آلترناتیو»]، آلترناتیو انقلابی و دموکراتیک قرار دارد. (۳) مشخصههای این آلترناتیو از قرار زیر است:
۱ـ آلترناتیو انقلابی و دموکراتیک نه بهدنبال اصلاح یا رتوش همین رژیم، بلکه در پی براندازی تمامیت آن است و به انقلاب از پایین باور دارد.
۲ـ این آلترناتیو راه خود را با فداکاری عظیم و بدون چشمداشت و عمل انقلابی کادرها و هوادارانش گشوده است و میگشاید. بیهزینگی، فرصتطلبی و میوهچینی در قاموس آن محلی از اعراب ندارد.
۳ـ برای براندازی فاشیسم دینی به «ارتش آزادیبخش» و «ارتش قیام» و در یک کلام مردم ایران چشم دوخته است.
۴ـ تغییر را در کف خیابان، از طریق یک انقلاب و با سرنگون کردن نهادهای سرکوبگر و به زانو درآوردن نیروهای سرکوب این رژیم جستوجو میکند.
۵ـ به محافل استعماری و سیاست مماشات چشم ندوخته است. دیپلماسی انقلابی این آلترناتیو برای خنثی کردن سیاست ضدایرانی مماشات با حفظ استقلال و شرافت ملی است.
۶ـ برای دوران گذار و انتقال قدرت به مردم ایران، پلاتفرم مشخص دارد. مریم رجوی رئوس این پلاتفرم را به قالب ۱۰ ماده در معرض قضاوت عمومی قرار داده است.
۷ـ به همبستگی نیروهای برانداز و دموکراتیک باور دارد و با طرح جبهة همبستگی ملی به آن فراخوان داده است.
۸ـ با شاه و شیخ مرزبندی سرخ و عبورناپذیر دارد.
۹ـ دشمن اصلی مردم ایران را فاشیسم دینی و باندهای وابسته به آن میداند و هرگز در پی پرداختن به مسائل حاشیهای و انحرافی نبوده است و نخواهد بود.
۱۰ـ اهل بهدست گرفتن قدرت به هر قیمت نیست و به انتقال حاکمیت به مردم باور دارد.
آلترناتیو واقعی در دوران فاشیسم دینی
با توجه به آنچه گفته شد، مشخص میشود که آلترناتیو انحرافی و فیک در صدد سرنگونی فاشیسم دینی نیست، کارکرد آن برای انحرافآفرینی در قیام و ایزولهکردن آلترناتیو واقعی است. بنابراین با پیشرفت و رادیکالیزهشدن انقلاب رنگ خواهد باخت.
مروری بر سخنرانی معروف خانم مریم رجوی به تاریخ ۹تیر ۱۳۹۷ بهروشنی وجوه تمایز آلترناتیو واقعی را از دیگر مدعیان آلترناتیو و شپه آلترناتیوها برجسته میسازد. این سخنان پس از گذشت سالیان هنوز تازگی و مصداق خود را حفظ کرده است:
«اگر بدون تشکیلات و سازمان رهبریکننده، بدون عبور از کورههای گدازان سنجش و آزمایش و بدون پرداخت قیمت و فدا و مجاهدت، میتوان به کار این رژیم پایان داد، ما میگوییم: بفرمایید، درنگ نکنید.
اگر بدون سابقه و پشتوانه جنگیدن با دو رژیم، بدون مرزبندی با دیکتاتوری و وابستگی، بدون مقاومت سراسری و کهکشان شهیدانش و بدون در افتادن با اصل ولایت فقیه و اصلاحطلبان قلابی، میتوان حاکمیت مردم را جایگزین کرد، بفرمایید، درنگ نکنید.
اگر بدون مقابله با خمینی بر سر جنگ ضدمیهنی و گِلگرفتن تنور جنگ و شعار فتح قدس از طریق کربلا، بدون تحمیل آتشبس با یکصد رشته عملیات ارتش آزادیبخش ملی و فتح مهران و پیشروی تا دروازه کرمانشاه و بدون افشای جهانی برنامهها و تأسیسات اتمی، موشکی، شیمیایی و میکروبی رژیم آخوندی، میتوان آخوندها را بهزیر کشید، بله درنگ نکنید.
اگر بدون افشای جهانی نقض حقوقبشر و جنایتهای رژیم در ۶۴قطعنامه مللمتحد و بدون جنبش دادخواهی زندانیان سیاسی قتلعام شده در سال ۶۷، بدون کارزار اشرفنشانها در چهارگوشه جهان و پایفشردن بر حقوق ملت ایران به مدت ۴دهه، بدون برنامه و طرحهای مشخص شورای ملی مقاومت و دولت موقت برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران و سرانجام، بدون رهبری آزموده و مشخص که ۵دهه این مبارزه سهمگین را پیش برده، اگر بدون اینها میتوان این راه ۵۰ساله را یکشبه طی کرد و صرفاً با رویای حمایت خارجی در ایران تغییر واقعی ایجاد کرد، بفرمایید این گوی و این میدان... سرنگونی این رژیم، لاجرم قیمت میخواهد. صداقت و فدا میخواهد. سازمان و تشکیلات و جایگزین مستحکم سیاسی میخواهد. کانون شورشی میخواهد و ارتش آزادی.»
پانوشت:
(۱) یک نمونهٔ تاریخی این موضوع، ربودن رهبری انقلاب ضدسلطنتی از جانب خمینی و انحراف خواست اصیل مردم یعنی «آزادی» و «حاکمیت مردمی» به حکومت اسلامی و سلطنت مطلقهٔ فقیه بود. منابع حکومتی تاریخ معاصر را طوری نگاشتهاند که گویی مردم ایران شاه را سرنگون کردند تا آخوند و بنیادگرایی دینی را بر سریر قدرت بنشانند.
(۲) البته باید تصریح کرد که این نامگذاری با مسامحه صورت گرفته است. آلترناتیو تعریف خاص خود را دارد و این جماعت هرگز در قوارة یک آلترناتیو نیستند و نمیتوانند باشند.
(۳) منظور ما در این بحث، بهطور مشخص «شورای ملی مقاومت»، این دیرپاترین ائتلاف تاریخ معاصر ایران است.