فلسفهٔ وجودی آموزش و پرورش تربیت نسلهایی است که باید آیندهٔ ایران را بهدست بگیرند اما در ایران تحت حاکمیت آخوندها آموزش و پروزش از اسفناکترین وضعیت برخوردار است.
آیا بهراستی در این کشور منابع مالی و سرمایه برای ساختن مدرسه نیست؟ آیا واقعاً مشکل پول وجود دارد؟ آیا مردم ما علاقهای به تحصیل کودکان و فرزندان خود ندارند؟
واقعیت این است که سردمداران دزد و وطنفروش حکومت غارتگر آخوندی به تنها چیزی که فکر نمیکنند «آموزش و پروش» فرزندان این مرز و بوم است. اگر روزنامههای حکومتی را ورق بزنید بیشترین تأکید سردمداران رژیم در قبال نونهالان و آیندهسازان میهن ما پرداختن به موضوعاتی مانند «اعزام دانشآموزان به اردوی راهیان نور» و «اجلاس سراسری نماز و مدرسه!» است. آنها خواهان «توجه بیشتر به گزینش معلمان» هستند که در واقع همان تصفیه تمامی معلمان دلسوز و مردمی و جایگزین کردن آنان با نیروهای مزدور و عوامل سرسپرده میباشد؛ به همین دلیل یکی از مسئولیتهای وزیر آموزش و پرورش دیدار با آخوندهای دانهدرشت مانند مکارم شیرازی است. این آخوند مرتجع روی تصفیه بیشتر معلمان تأکید کرد و گفت: «افراد نفوذی هر کجا باشند اصل برنامهها و طرحها را دچار مشکل میکنند که باید هوشیار و مراقب ورود آنان بود».(تسنیم ۴مهر ۹۸) آخوند سبحانی هم افزود: «در گزینش معلم فقط به علم آن توجه نشود بلکه از همه جهات موردتوجه قرار گیرد».(همان منبع)
رژیم آخوندی برای صدور تروریسیم و بنیادگرایی و جنگافروزی در کشورهای منطقه، میلیاردها دلار از منابع نفتی ایران را به گروههای نیابتیاش در عراق و سوریه و یمن و لبنان... میدهد اما برای ساختن مدارس دست در جیب مردمی میکند که هر روز فقیر و فقیرتر میشوند.
کمبود مدارس و فقر اقتصادی خانوادها مانع راهیابی کودکان به مدرسه در کشوری است که یکی از غنیترین منابع جهان را داراست؛ کمبودی که خاص یک شهر و یک استان نبوده و بسیاری از استانها را دربرمیگیرد.
محرومیت و کمبود... هر زمان، هر مکان!
تاکنون تصور بر این بوده و هست که فقط استانهای دور از مرکز با معضل «کمبود کلاس» مواجهاند، اما اعتراف فرماندار رژیم در شهرستان بهارستان در استان تهران یعنی پایتخت ایران نشان از این دارد که تهران هم با این محرومیت و کمبود دست به گریبان است.
«فرماندار رژیم در شهرستان بهارستان واقع در استان تهران اعتراف کرد: «هماکنون ۳۰درصد مدارس بهارستان فرسوده و نیازمند استانداردسازی هستند. وی با اعتراف به اینکه با کمبود شدید میز، صندلی و نیمکت در مدارس نوساز و برخی مدارس قدیمی روبهرو هستیم گفت: «در حال حاضر در این شهرستان به ۱۲۰مدرسه جدید نیاز داریم».
فروش اثاثیه منزل برای تحصیل فرزند!
کارگزاران حکومت آخوندی، از جمله فرماندار رژیم در بهارستان هرگز نمیگویند درآمدهای مالیاتی و اموال مردم ما چگونه خرج سرکوب و اختناق در داخل و سازندگی در حوزههای علمیه در عراق و بیمارستان در لبنان و جاهای دیگر میشود. در عوض مدارس کپری برای کودکان ما برپا میکنند؛ اما آنقدر فضاحت و فساد و چپاول درآمد مردم بالا گرفته که ناگزیر به «کمبود شدید میز، صندلی و نیمکت در مدارس نوساز و برخی مدارس قدیمی» اعتراف میکنند.
مدارس ایران از امکانات ابتدایی در حالی محروم هستند که مطابق قانون اساسی همین رژیم، تحصیل تا پایان مقطع دبیرستان بایستی برای همه بهصورت رایگان باشد، مشکل اصلی کودکان بازمانده از تحصیل فقر مالی است و رژیم بهجای بکارگیری بودجه کشور برای آموزش و بهداشت و خدمات شهروندان، از بودجه کشور برای حاتمبخشی در راستای پیشبرد اهداف فرقهگرایانه و گسترش جنگ و تروریسم در منطقه استفاده میکند.
در همین زمینه آش آنقدر شور شده که ارگان تروریستی قدس هم در ۲۵خرداد ۱۳۹۸ به این فلاکت که مردم ما خرج تحصیل فرزندانشان را با فروش اثاثیه خانهاشان میپردازند، اعتراف میکند: «بیش از ۹درصد خانوادههای ایرانی برای تحصیل فرزندانشان باید وسایل زندگی را بفروشند چرا که از محل درآمدهای عادی خود نمیتوانند».
آموزش و پرورش خواری!
اگر تا دیروز واژههایی مثل زمینخواری و کوهخواری یا جنگلخواری... در فرهنگ مردم ما در تصور کسی نمیگنجید، امروز نیز «آموزش و پروشخواری» را باید به این واژهها اضافه کرد. زیرا با کاستن از تعداد مدارس بهاصطلاح دولتی و افزودن به مدارس خصوصی و غیرانتفاعی علاوه بر هموار کردن راه چپاول بیشتر مردم و امکانات آموزش کشور، کل آموزش و پرورش را با واگذاری آن به بخش خصوصی و وابستگان خود نابود میکند. در حقیقت رژیم مدارس انتفاعی را برای سودجویی بیشتر راه انداخت و آنها را فقط در انحصار و اختیار عوامل خود قرار داد. در همین باره نشریات رژیم از مافیای مدارس انتفاعی میگویند و این نوع مدارس را «قطعهای از پازل مافیای کنکور!» میدانند.
نتیجه این عمل ضدآموزشی و ضدپرورشی و نابودی حرث و نسل مردم ما روشن است: تعداد بیسوادان بالغ بر ۱۰میلیون و تعداد کمسوادان حدود ۱۵میلیون نفر شمارش شده است.
اما همانطورکه در مثل گفتهاند: «هر که باد بکارد، توفان درو خواهد کرد»، دور نیست روزی که حاکمیت سراسر تباهی و چپاول آخوندی با دستان کوچک اما همتها و ارادههای بزرگ همین فرزندان و جوانان غیور میهن در کانونهای شورشی برخاسته از همین مدارس به زبالهدان تاریخ فرستاده شود.