قیام ایران به دست جوانان شورشی با شتاب و بیهراس ادامه دارد. گاهی به نظر میآید که سرعت تحولات و اخبار بهقدری است که رسانههای جهانی از آن جا میمانند و واکنشهای پرتکرار نشان از شگفتزدگی جهان نسبت به وقایع ایران دارد.
از سوی دیگر همراه با تمام ابراز شگفتیها، شاهد موجی از همبستگیهای پرشور و ارزشمند جهانی با مردم و بهخصوص زنان ایران هستیم. از سیاسیون مطرح جهانی تا شخصیتهای هنری و ورزشی و ادبی و بازیگران و اینفلوئنسرهای صفحات مجازی از کشورهای متعدد جهان، به پشتیبانی از خواستههای مردم ایران برخاسته و سرکوب وحشیانهٔ حکومتی را محکوم کردهاند.
اما آیا این وضعیت بهراستی قابل پیشبینی نبود؟!
شگفتی از همگونی و رادیکالیسم قیام
نگاهی به خیابانهای ایران و تصاویر و فیلمهای ایستادگی جوانان ایرانی در برابر جنایتکاران تا دندان مسلح حکومتی، یک پرسش مهم را برمیانگیزد که این روش و منش ناگهان از کجا چنین پررنگ و برجسته پیدا شد؟
چطور همان شعارهایی که در رشت شنیده شد، در تبریز و اهواز و مشهد و تهران و شهرهای کوچک دیگر به گوش میرسد؟
چطور شورشگران جوان در نازی آباد تهران همانگونه رفتار میکردند که در زعفرانیه و تجریش و پارکوی؟
چطور شد که جوانان در تمام شهرها بهمحض دسترسی به بنرها و تصاویر و مجسمههای مقامات حکومت ننگین آخوندی، کاملاً یکسان و هماهنگ همان کاری را میکردند که در دیگر شهرها و شهرکها انجام میشد؟
روشن است که هیچ پدیده انسانی و اجتماعی در جهان بهطور خودبهخودی «هماهنگ و همگون» نمیشود! آن هم در چنین سطحی از رادیکالیسم که نه تنها دوست و دوستنمایان، بلکه خود دشمن هم به زبان آمده و از کیفیت قابل تحسین شورشگران قیامآفرین در تلویزیون رسمی حکومتی به بیانهای معکوس تعریف میکند!
کانونهای شورشی و بذرپاشی قیام!
در شهریور سال ۱۳۹۲ استراتژی کانونهای شورشی برای حرکت به سمت سرنگونی رژیم جنایتکار ولایت، توسط رهبر مقاومت ایران پایهریزی و اعلام شد. از آن تاریخ تا امروز راه طولانی آمدهایم.
در این برههٔ چند ساله جوانان قیامآفرین ایران که تحت رهبری سازمان مجاهدین ایران، با اقدامات گسترش یابنده، بذرهای کوچک قیام را در سراسر شهرهای میهن کاشتند.
در مهرماه سال گذشته سایت مجاهد طی مقالهیی مختصر به توصیف ماهیت و وظایف این کانونهای شورشی پرداخت.
تکبهتک اقدامات ضداختناق و هیبتشکن این چند سالهٔ کانونهای شورشی مجاهدین، مانند آتشزدنهای مراکز سرکوب یا تخریب مجسمه و نابودی تابلوها و نمادهای حاکمیت و سران پلید حکومت، آنچنان زیر پوست شهرها و جامعهٔ جوشان ایران رشد کرد و ریشه دواند و الگو شد که امروز دیگر هر جوان ایرانی، حتی پیش از آنکه رابطهٔ مستقیمی با مجاهدین هم داشته باشد، راه اعتراض و شورش را بهخوبی میداند!
درخت خونبار مقاومت مردمی که امروز شاخ و برگهایش در شهرهای سراسر کشور به گل نشسته است، حقیقتی عظیم را نمایان کرده است. آب و خاک جامعهٔ ایران زیر چتر مسموم آخوندی، با تمام دروغگوییها و تهمتها و شیطانسازیها، آنچنان حاصلخیز است که زور تبرداران نظام به آن نمیرسد! این حقیقت بزرگ را آخوندهای حکومتی سالها تلاش کردند با دستگاه جهنمی دجالیت و سرکوب و ارعاب و اختناق بپوشانند و خاک را سترون بنمایانند! اما مجاهدین و مقاومت ملی مردم ایران حافظ و امانتدار این بذر و این رویش بوده و به چنین مسئولیتی افتخار میکند.
امروز استراتژی و راهبرد اصلی مجاهدین در کف خیابانهای سراسر شهرهای کشور به خروش درآمده و خامنهای نه توان عقب نشستن دارد، نه در هراس از عواقب رعبآور هر اقدامی، جرأت تهاجم و پیشروی در خود مییابد!