یکی از بزرگترین هنرهای آخوندهای بیهنر و هنرکش حاکم بر ایران، شوراندن تمامی اقشار و طبقات اجتماعی ایران بر ضد حاکمیت است. چنین هنری را تاکنون کمتر دیکتاتوریای داشته یا مانند آخوندها آن را بهکار گرفته است!
این روزها در یک زمانبندی، هم کارگران، هم کشاورزان و هم بازاریان به اعتصاب و اعتراض علیه حاکمیت آخوندی که استخوانهای آنها را زیر بار فشارهای معیشتی خرد کرده است برخاستهاند. قیام و اعتراض اقشار و طبقات مختلف در نقاط مختلف کشور که از دیماه به این سو شاهد آن هستیم نشان میدهد که در ایران تمامی ارکان یک ملت با تمام طبقات خود در تمامی تنوعهای قومی خویش، به مبارزه با حاکمیتی برخاستهاند که ظاهراً بیگانه نبوده و عموماً هم شناسنامه ایرانی دارند(بهاستثنای سرانی که حتی شناسنامه ایرانی هم نداشته یا دوتابعیتی بوده و هستند!) اما تخریبی را که در ایران بهبار آوردهاند بیش از تخریبی بوده است که هر نیروهای اشغالگر خارجی میتوانست مرتکب شود.
این روزها دور دوم اعتصاب رانندگان کامیون در حالی وارد دومین هفته خود میشود که از سوی دیگر اقشار و طبقات اجتماعی نیز با اعتصابهای مشابه، همراهی میگردد.
در فاصله همین ۸روزی که از اعتصاب رانندگان کامیون میگذرد، ۲اعتصاب بزرگ دیگر به موازات حرکت رانندگان در کشور بهوقوع پیوسته است: اعتصاب برخی نواحی راهآهن و اعتصاب بازار.
اوجگیری اعتصابهای موازی
اولین حرکت، مربوط به کارگران راهآهن است که از نواحی راهآهن آذربایجان(شرفخانه، سلماس، تبریز، زنجان و قزوین) شروع شد و با اعتصاب کارگران راهآهن در خطوط شمالشرق(نیشابور و دامغان) تقویت شد در حالیکه اعتصاب مشابهی نیز در راهآهن لرستان(ایستگاه دورود) جریان داشت.
دومین حرکت اعتصابی بزرگ از روز دوشنبه ۸مرداد با اعتصاب در بازار تهران شروع شد. اعتصابی که بهسرعت با پشتیبانی بازاریان باغیرت در تبریز، شهرری، کرج، قشم و رشت تقویت شد.
اضافه بر این ۳مورد:
- اعتصاب سراسری رانندگان کامیون
- اعتصاب سراسری بازاریان
- اعتصاب منطقهیی کارگران راهآهن
دهها مورد حرکت اعتراضی دیگر نیز در چهارگوشه کشور جریان دارد. این حرکتهای موازی و همبسته، نشان از یک تغییر سرفصلی در قیام بزرگ مردم ایران دارد. همبستگی ملی مردم ایران بهسرعت گسترش یافته و جبهههای جدیدی بر ضد دیکتاتوری آخوندها بازمیکند.
برای اطلاع از کموکیف حرکتهای اعتصابی اقشار مختلف مردم ایران به مقاله «همبستگی با اعتصاب رانندگان کامیون، هفته اول» نگاه کنید که دهها مورد از مهمترین اعتصابهای ۶روز اخیر را ردیف کرده است.
نگاهی کلی به ۳اعتصاب سراسری و منطقهیی روزهای اخیر
در اعتصاب رانندگان کامیون، تاکنون رانندگان کامیون در حدود ۱۲۰شهر در تمامی استانهای کشور وارد شدهاند. چنین حرکتی در تاریخ حرکتهای اعتراضی ایران بهاستثنای ۲-۳مورد خاص و تاریخی، بیسابقه است و خبر از یک تغییر وضعیت جدی بین مردم و حاکمیت میدهد.
قطع شریانهای ارتباطی و حملونقلی کشور با این شدت و با این گستردگی، هم تعیینکننده است و هم بینظیر!
اعتصاب و تحصن کارگران راهآهن تبریز دوشنبه ۸مرداد ۹۷
اعتصاب و اعتراض در راهآهن
اعتصاب رانندگان هنگامی اهمیت بیشتری مییابد که با اعتصاب و حرکتهای اعتراضی کارگران بخش خط و ابنیه راهآهن در نواحی مختلف راهآهن، همزمان میگردد. تا روز دوشنبه ۸مرداد کارگران نواحی راهآهن شمالغرب(آذبایجان، قزوین، زنجان، تبریز و...)، راهآهن شمالشرق(دامغان و نیشابور و...)، راهآهن لرستان(دورود) و راهآهن جنوب(خرمشهر) به اعتصاب پیوستهاند و خبرهایی از اعتراضهای کارگران راهآهن زاهدان نیز منتشر شده است.
همراهی رانندگان راهآهن و دیگر پرسنل بخش «جریه» در حملونقل ریلی کشور، میتواند گام بعدی در تقویت اعتصاب رانندگان بخش جادهیی باشد.
به این ترتیب، احتمال اینکه اعتصاب در بخش حملونقل ریلی کشور نیز مانند اعتصاب در بخش حملونقل جادهیی کشور سراسری شود، اینک به کابوس رژیم تبدیل شده است. این یعنی قطع تمامی شریانهای حیاتی رژیم روی زمین!
تظاهرات کارگران راهآهن تبریز دوشنبه ۸مرداد ۹۷
اعتصاب در بازار
سومین حرکت سراسری جدی، آغاز اعتصاب در بازارهای کشور است که روز دوشنبه ۸مرداد از بازار تهران شروع شد و بهسرعت به بازارهای تبریز، شهرری، قشم، کرج و رشت نیز کشیده شد. حرکتی که میتواند اضافه بر ایجاد مشکل در شریان اقتصادی آخوندها، به یک عامل بسیار قوی در افزایش روحیه اعتراضی در سراسر کشور تبدیل گردد.
فراخوان به اعتصاب بازاریان – ۸مرداد ۱۳۹۷
اهمیت اعتصاب بازار
بازار از انقلاب مشروطه به این سو پیوسته یکی از پایههای جدی در حرکتهای اعتراضی مردم ایران در برابر دیکتاتوری فاسد شاه و شیخ بوده است. در جریان مقاومت قهرمانانه مردم تبریز در دوران استبداد صغیر، حمایت و پشتیبانی مادی بازاریان از مجاهدان تبریز، یکی از عوامل اصلی در استمرار پایداری مردم تبریز بود. همانطور که حمایت بازاریان از اعتصابها و تحصنهای طویلالمدت مردم در تلگرافخانهها و دیگر اماکن عمومی نقش جدی در تضمین استمرار اعتصاب مردم و تودههای زحمتکش داشت.
یادی از بازاریان تبریز در انقلاب مشروطه
احمد کسروی، تاریخنگار انقلاب مشروطه، درباره همگامی بازاریان تبریز با انقلابیون در جنگهای تبریز و محاصره آن شهر جلوههای با ارزشی از وطنپرستی و آزادیخواهی بازاریان آن شهر نوشته که یادآوری آن در این روزها ضروری است. روزهایی که قوای محمدعلیشاه همراه با دسته مسلسلچیهای جرار رضا ماکزیم(همان که بعدها رضاشاه! نام گرفت) آب و نان را هم به روی مردم تبریز بسته بودند و مردم قهرمان آن شهر در محاصره کامل بهسر میبردند. اما در همان هنگامه کسروی نوشته:
« در آن هنگام که نان به بهای جانی بهشمار میرفت نانوایی در تبریز رادمردی نموده که باید آن را یاد کنیم دکانها بیشتر بسته و چند دکانی که باز میشد در آنجا جز نان اندکی پخته نمیشد ولی حاجی جواد که در میدان انگج دکان نانوایی میداشت روزانه از انبار خود ده خروار کمابیش نان پخته به همان بهای ارزان پیشین(منی دوازده عباسی) به بینوایان میفروخت... اگر حاج جواد این دستگیری رادمردانه را نمیکرد کار شهر به جای باریکی میرسید. این نیکی او کمتر از جانبازی مجاهدان نبود. دشمنان آزادی در شهر که این هنگام کوششهایی در نهان میکردند پول گزافی به حاج جواد پیشنهاد کردند که بگیرد و گندم خود را نهانی به ایشان واگزارد حاج جواد این کار را میتوانست زیرا کسی را آگاهی از انبار و گندم او نمیبود ولی از رادمردی فریب پول را نخورده دنباله کار نیک خود را از دست ننهشت. میگویند روزی سردار ستارخان) حاج جواد را به خانه خود خواند و با بودن کسانی از نمایندگان انجمن خواست به او سپاس گزارد و خرسندی نشان دهد و گفت: حاجی شما کاری کردهاید که نه تنها مرا، که سراسر مردم ایران را سپاسگزار خود ساختهاید. دیگران نیز جملههایی را گفتند، حاجی جواد با فروتنی پاسخ داد: مگر این جوانان که خون خود را در راه مشروطه میریزند پدر و مادر نمیدارند؟! مگر خون من از آنان رنگینتر است؟ تا گندم دارم نان کرده به مردم خواهم داد سپس هم تفنگ برداشته با جان خود در راه مشروطه کوشش خواهم کرد».(تاریخ مشروطه - احمد کسروی - یک جلدی ص ۸۸۴)
و این داستان دقیقاً در همان هنگامهای است که رضاخان هم با مسلسل ماکیسمش به جان مردم تبریز و مشروطه خواهان افتاده بود.
خاطرهای از توانگران آذربایجان در انقلاب مشروطه
کسروی در همان کتاب خاطره دیگری از همگامی توانگران تبریزی با انقلابیون مشروطه نقل میکند که این روزها یادآوری آن بسا شایسته است. کسروی نوشته:
«در آن هنگام، ذغال نایاب شده، مردم ناگزیر درختهای بارور را بریده به جای ذغال بهکار میبردند. نیز مجاهدان در هر سو که میبودند درختها را بریده در سنگرها میسوزانیدند. بدینسان زندگی بر مردم سخت گردیده از هر باره در فشار میبودند با اینهمه شکیبایی نموده افسردگی نشان نمیدادند. انجمن میکوشید جلوگیری از انبارداری کند. مردم خود نیز بیشترشان نیکی و پاکدلی نشان میدادند... جلوی هر دکانی زن و مرد انبوه گردیده و کسی تا چند ساعت نمیایستاد، نیم من نان نمیتوانست گرفت... کسانی که آن روز در تبریز بودهاند نیک یاد میدارند که مردم تا میتوانستند از دست بینوایان میگرفتند و کمتر اندیشه پولاندوزی را میداشتند، بلکه کسانی رادمردیهای شگفت مینمودند».
همبستگی ملی، تنها راه پیروزی مردم
یادآوری خاطراتی چنین، آن هم در این روزها که کارگر و بازاری دوشادوش هم به قیام بر ضد دیکتاتوری آخوندها برخاستهاند، از آن رو ضروری است که یادآور تجربهای نیکو در تاریخچه انقلاب این سرزمین است. تجربهای که این روزها در حال تکرار شدن است.