این روزها گربهٔ مرتضیعلی نظام ولایت فقیه از هر طرف که میچرخد، بر ایوان وحشت از نتیجهٔ انتخابات فرود میآید. هیچ دورهیی از نمایشات پیشین را سراغ نداریم که نتیجهٔ آن، پیشاپیش قابل گمانهزنیِ نزدیک به واقعیت باشد؛ آن هم رأی اکثریت قاطع مردم بر تحریم انتخابات و اعتراف سلسلهوار رسانهها، کارشناسان و تحلیلگران حکومتی بر تحقق در تقدیر این تحریم.
آنچه بین کارشناسان و تحلیلگران حکومتی مدام در گردش است، مصداق دقیق و عینیتیافتهٔ این ضربالمثل است که جمهوری اسلامی دارد از پس بادهای ۴۲ سالهیی که کاشته، اکنون توفانهایش را درو میکند.
رسانههای حکومتی کدهای جالب توجهی را با شاخص یقین به تحریم سنگین انتخابات میدهند. کدهایی که از یکطرف نشان از استیصال مطلق نظام دارند و از طرف دیگر بلاهت آشکار پیشنهاد دهندگان را حکایت میکنند. یک نمونه از اینها را روزنامه حکومتی مستقل در شماره ۸اردیبهشت از قول حمیدرضا ترقی درج کرده که «گشایش اقتصادی دولت در آستانه انتخابات» را پیشنهاد داده است.
زمینههای سیاسی ـ اجتماعی تحریم انتخابات آتی، آنقدر مشهود است که هیچ تعبیری جز «سونامی» برای توصیف و هشدار دادن آن از جانب دلواپسان نظام یافت نمیشود. نمونهٔ قابل توجه چنین هول و هراسی را روزنامهٔ حکومتی اعتماد ملی در شمارهٔ ۸اردیبهشت از یادداشت عباس عبدی آورده است و مینویسد:
«ابعاد امواج انتخابات بهزودی بر همه روشن میشود. همه از سونامی سیاسی بپرهیزیم».
یادداشت این دلواپس نظام برای آنکه «ابعاد سونامی سیاسیِ» ناشی از تحریمِ در تقدیر انتخابات را ترسیم کند، حجم هیبت تحریم را به امواج سهمگین دریا تشبیه میکند که «میزان سرریز» و «قدرت تخریب آن افزونتر خواهد شد».
«کارکرد اصلی انتخابات، مثل حوضچه آرامش در زیر سدها است که آب سرریز شده از سد که قدرت ویرانگری فراوانی دارد، وارد این حوضچه میشود و انرژی تخریبی آن مستهلک میگردد. هر چه میزان ورودی آب (تنشهای سیاسی) به پشت سد سیاست (جامعه) بیشتر باشد و سد به مرحله سرریز (روز انتخابات) میرسد و هر چه توان و اندازه حوضچه آرامش (واقعی بودن انتخابات) کمتر باشد، میزان سرریز بیشتر و قدرت تخریبی آن افزونتر خواهد شد» (همان منبع).
همواره در بیان مختصات جامعه و مردم ایران پس از قیام آبان ۹۸ گفتهایم که ایران مثل بمبی در زیر پای تمامیت جمهوری اسلامی شده است. از آنجا که آن قیام، مقابله با سیاست توأمان دیکتاتوری و چپاولگری نظام آخوندی بود، تمامی ابعاد یک ویرانگریِ همهجانبه را از قبل و بعد از قیام ۹۸ به نمایش گذاشته است. چنین آثار بههم پیوسته و دومینووار، اکنون همچون لشکری از بحرانها بهسوی روز موعود انتخابات در حال پیشروی هستند. مهابت این چالشها و تنشهای همسو شده، برآوردی از واقعیت را رقم زده است که نه تنها نمیتوان انکارش نمود، بلکه رسانهٔ حکومتی از قول عباس عبدی فغان دیرهنگام سر میدهد که:
«امروز در عرصهٔ سیاست ایران تنشهایی وجود دارد؛ تنشها و نارضایتیهای میان مردم و حکومت، درون حکومت، میان احزاب سیاسی و نهادهای مدنی همگی رو به بالا و شدید است؛ اتفاقات ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸، زدن هواپیمای اوکراینی، وضعیت بهشدت متشنج سهامداران بورس، تورمهای بالا، بیماری کووید-۱۹، تحریم و تنش در روابط خارجی، تنشهای درون ساختاری، اختلافات تند درونی اصولگرایان و اصلاحطلبان، فقدان اعتماد بهعملکرد عمومی قدرت و... مجموعه این شکافها و تنشها خود را در جریان انتخابات اخیر نشان خواهد داد».
بهمن بحرانزای نظامی که جز انقباض، هیچ راهی برای پاسخ به ظهور پیاپی تنش درونی و چالش بیرونی ندارد، در همین فرصت باقی مانده تا نمایش انتخابات هم باید توفان پشت توفان از بادهای کشتهٔ خود درو کند. آیا خود انتخابات که از هماکنون هیبتش سراپای نظام را فراگرفته، «سونامی» و توفان عظیم نخواهد بود؟