روز یکشنبه۲۲اردیبهشت ۹۸انفجار در چند کشتی تجاری و نفتکش، در ساحل فجیره، یکی از امیرنشینهای امارات متحدهٔ عربی، منطقهٔ پرتنش خاورمیانه را تکان داد و در صدر خبرهای جهان قرار گرفت. شگفت آن که خبر این انفجارها را با اختلافهایی در جزییات، قبل از وقوع آنها، ابتدا شبکهٔ تلویزیونی المیادین در لبنان پخش کرد و رسانههای رژیم هم بلافاصله آن را منتشر کردند. طبعاً انگشت اتهام به سوی رژیم نشانه رفت، اما وزارتخارجه رژیم طی اطلاعیهای این واقعه را «نگران کننده و وحشتناک» خواند و خواستار تحقیقات در مورد جوانب این موضوع شد».
وقوع انفجار در کشتیهای تجاری و نفتکش در سواحل امارات، آنطور که بعضی تحلیلگران میگویند ممکن است منطقه را در آستانهٔ یک جنگ، یا درگیری گستردهٔ نظامی قرار دهد. آیا واقعاً رژیم دست به چنین ریسکی زده است؟ با چه تحلیلی؟ هدفش چیست و این اقدام چه پیامدهای ممکن است داشته باشد؟
آنچه اتفاق افتاد
این انفجارها در نزدیک بندر فجیره امارات صورت گرفته که در حدود ۱۴۰کیلومتری تنگه هرمز قرار دارد معبری که گذرگاه یکسوم تجارت جهانی نفت است.
موقعیت فجیره در مسیر کشتیرانی در خلیجفارس، شبه قاره هند و آفریقا که محل سوختگیری نفت کشها و سایر کشتیهای باری است استراتژیک توصیف میشود.
به گفته وزیر انرژی عربستان دو فروند از کشتیها متعلق به عربستان بوده که در حال عبور از دریای عمان بودهاند.
طبعا اولین نگاههای اتهام متوجه رژیم شد. بهویژه که تلویزیون المیادین وابسته به رژیم در لبنان هم اولین رسانهای بود که قبل از وقوع این حادثه از خبر انفجار در بندر فجیره خبر داده بود و رژیم هم آن را منعکس نمود.
خالد فالح وزیر انرژی عربستان این عملیات را محکوم کرد.
امارات و بحرین هم موضع مشابه گرفتند.
وزارت امور خارجه رژیم آن را "نگران کننده و تأسف بار" خواند و خواهان روشن شدن ابعاد دقیق آن گردید.
عباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران آن را "دسیسه از سوی بدخواهان جهت برهم زدن ثبات و امنیت در منطقه" خواند و خواهان هوشیاری کشورهای منطقه نسبت به هر گونه ماجراجویی از سوی عوامل خارجی شد.
اما واکنشهای دیگر حاکی از رضایت و تأیید رژیم بود، از جمله خبری که تلویزیون رژیم پخش کرد لحن کاملاً تاییدآمیزی داشت. فلاحتپیشه رئیس کمیسیون امنیت مجلس رژیم هم در حساب توئیتری خود نوشت: «انفجارهای فجیره نشان داد، امنیت جنوب خلیجفارس شیشهای است.».
دو روز پیشتر هم اداره کشتیرانی آمریکا به کشتیهای تجاری و باربری این کشور درباره تهدیدهای ادعایی ناشی از تحرکات ایران و متحدانش هشدار داده بود.
این سازمان گفت: "ممکن است ایران و متحدانش کشتیهای تجاری، از جمله نفتکشها، یا کشتیهای نظامی آمریکا را در دریای سرخ، بابالمندب یا خلیجفارس هدف قرار دهند."
البته رژیم از جنگ و حتی درگیری نظامی محدود و مقطعی بهشدت میترسد، اما شرایط اکنون به گونهیی است که رژیم از یک طرف با تشدید تحریمها و لغو معافیتهای تحریمها و گسترش تحریمها به معادن و فلزات رژیم روبهروست و از طرف دیگر با یک آرایش سنگین نظامی در محاصره قرار گرفته (در حقیقت رژیم در شرایط جنگی است و به اعتراف روحانی و سایر مقامات رژیم هیچوقت آخوندها در تاریخ چهل ساله حکومتشان با چنین وضعیتی روبهرو نبودهاند) و شخص روحانی نیز تأکید میکند که شرایط از جنگ ایران و عراق هم بدتر است چرا که در آن مقطع فقط تحریم تسلیحاتی بود ولی اکنون تحریم فروش نفت و تحریم بانکی و معادن و انواع و اقسام تحریمها به آن اضافه شده است.
اکنون رژیم بر سر یک دوراهی است که به واقع از هر راهی که برود منجر به سقوطش میشود. نه میتواند وارد جنگ و درگیری با طرف مقابل بشود و نه میتواند از پروژههای اتمی و موشکی و دخالتهای منطقهای خود عقبنشینی کند چرا که همه اینها تا به کنون عوامل بقای رژیم بودهاند.
بنابراین سعی میکند با این نوع کارها بحرانهایی ایجاد کند که هزینه فشار به رژیم را برای طرف مقابل بالا ببرد و تهدید کند و بدون اینکه خودش مستقیم وارد جنگ و درگیری بشود به طرفهای مقابل فشار بیاورد. فرضا کشتیرانی را ناامن کند و یا قیمت نفت را بالا ببرد و امثالهم.
افزایش هزینه خصومت با رژیم
این موضوع را واضحتر از همهٔ اینها کیهان خامنهای در یادداشت روز دوشنبه خود (۲۳اردیبهشت) با عنوان چگونه جنگ اقتصادی دشمن را متوقف کنیم؟ به قلم سعدالله زارعی از تحلیلگران باند خامنهای نوشت: « جمعبندی آمریکا این است که جنگ اقتصادی در حالی که ـ بهزعم باطل او ـ ایران را وادار به دادن امتیازات طلایی جدید میکند، برای او و وابستگانش در منطقه هزینهای ندارد. راهحل ما این است که این جمعبندی آمریکا را تغییر دهیم».
و بعد اضافه میکند: « راهحل ما در جنگ اقتصادی دشمن، ضربه زدن به دشمنی است که در حوزه اقتصادی و تجاری علیه ما آرایش جنگی گرفته است...
در ضربه اقتصادی به دشمن، دست ما باز است؛ وابستگان و به تعبیری انبارداران نفت آمریکا در منطقه شامل عربستان و امارات بهشدت وابسته به دو چیز هستند یکی نفت و دیگری برجهای به ظاهر با عظمت شیشهای که بهخصوص در اطراف سواحل خلیجفارس و دریای سرخ ساخته شدهاند.
کیهان خامنهای سپس خیلی رک و صریح نتیجهگیری میکند: « ما حتماً باید به ظرفیت صادرات نفت این دو کشور که شریان حیات آنان است، ضربه اساسی بزنیم و این کار را میتوانیم در اقیانوس هند و دریای سرخ انجام دهیم. این چیزی نیست که به جنگ منتهی شود، چنین اقدامی بهطور قطع سران سعودی و امارات را به سمت صلح با ایران سوق میدهد چرا که آنان نه خود قادر به درگیری نظامی با ایران هستند و نه آمریکا حتی در صورت درگیر شدن ایران با سعودی، ارادهای برای درگیر شدن با ایران دارد».
درباره ریسکپذیری رژیم
اما بهرغم تمامی نکات بالا این نکته نیز واقعی است که با این همه رژیم دست به ریسک بزرگی زده است، آیا رژیم در ارزیابی عواقب حرکت امروزش دچار اشتباه محاسبه نشده است؟
طبعا این اقدام همچنان که طرفهای مختلف گفتهاند اقدام بسیار خطرناکی است، اما لابد رژیم این طور محاسبه کرده که آمریکا تهدید کرده بود «اگر به نیروهای من و منافع من حمله بشود... جواب کوبنده خواهد بود». این اقدام که حمله به منافع آمریکا نیست. اما همانطور که گفته شد رژیم در یک دوراهی مرگبار قرار گرفته و نمیتواند نظارهگر تحلیل رفتن و ریزش مداوم نیروهای خود باشد.
موضع اروپاییها
روز دوشنبه ۲۳اردیبهشت نیز جلسه وزرای خارجه آلمان و انگلیس و فرانسه در بروکسل برگزار شد، و اگر چه اعلام نشد اما بیشک این موضوع نیز مورد بحث آنها قرار خواهد گرفت. کما اینکه پمپئو وزیر خارجه آمریکا هم سفر خود به روسیه را نیمه تمام گذاشت و خود را به این اجلاس رساند.
وزیر خارجه آلمان قبل از ورود به جلسه بروکسل گفت:
مطمئنا در مورد موضوع ایران بحث خواهد شد، توافقنامه هسته ای. ما در اروپا هم نظر هستیم که این توافقنامه برای امنیت ما ضروری است. هیچکس نمیخواهد که ایران یک بمب اتم در اختیار داشته باشد.
وزیر خارجه انگلستان هم از قبل از ورود به جلسه وزرای خارجه در بروکسل در مورد انفجار در نفتکشهای سعودی ابراز نگرانی کرد.
این موضع دولتهایی است که خواستار امتیاز و مماشات با رژیم هستند و رژیم هم برای نجات خودش به اینها چشم دوخته ولی اکنون اینان نیز مخالف دخالتهای رژیم و برنامه موشکی رژیم هستند.
وزیر خارجه آلمان به رژیم میگوید حتی برای کانال مالی و اینستکس که هیچ دردی هم از رژیم حل نکرده و یا برای هر کمک دیگر، رژیم باید دست از اتمی و موشکی و دخالت منطقهای بردارد، و اینها یعنی همه چیز رژیم!
زیرا سیاست و خط سیاسی سر مماشات که آمریکا بود، عوض شده است و اروپا هم در نهایت و بهخصوص هنگامیکه تضاد بین این دو طرف تشدید میگردد معلوم است که منافعش با آمریکا برایش اولویت دارد.
پیامدهای سیاسی عمل تروریستی یکشنبه
بنابراین کارهایی مانند انفجار و خرابکاری در ۴کشتی تجاری و یا هر کار دیگری که رژیم در این دستگاه انجام بدهد، بدون شک روی سر رژیم خراب خواهد شد. حتی اگر منفعت تاکتیکی و کوتاه مدتی هم برای رژیم داشته باشد.
دستگاه برخورد با رژیم و تعادلقوا علیه رژیم بهشدت تغییر کرده و رژیم اکنون هم در محاصره بحرانهای داخلی و هم در محاصره بحرانهای بینالمللی است. حتی اروپا هم با افزایش تنش که توسط رژیم صورت میگیرد مخالف است و در این تحولات هم روشن شد که اروپا خواه ناخواه هر چه بیشتر به خط و سیاست آمریکا نزدیکتر میگردد و در جریان نقل و انتقالات نظامی آمریکا به منطقه هم قبل از همه اروپاییها بودند که به رژیم هشدار دادند ایجاد تنش نکند!
استفاده رژیم از نیروهای نیابتی چقدر واقعی و عملی است؟
استفاده از مزدوران محلی و منطقهای یکی از پایههای بقای رژیم در دوران حکومت آخوندها است و در حالیکه بهرهوری از آنها برای رژیم امری بسیار حیاتی است متقابلاً برای منطقه و جهان یک فاجعه بوده است.
همگان به یاد دارند در همان اولین سالهایی که آمریکا عراق را اشغال کرد و راه رژیم را به عراق باز نمود، خانم رجوی در چند سخنرانی مکرراًً اعلام کرد «خطر دخالتهای رژیم در عراق صدبار بیشتر از پروژه اتمی رژیم است» این حرف بسیار جدی و درست بود و در عمل هم نتایج فاجعهباری برای منطقه و جهان داشت. رژیم بر عراق مسلط شد و از آن طریق توانست در سوریه هم دخالت کند و بشار اسد را به مزدوری بکشد و به لبنان هم وصل شود و این خط را تا مدیترانه برای خودش امتداد دهد و با پشتوانه همین امکانات در یمن و افغانستان هم دخالت کرد و با این برگها:
در مذاکرات اتمی امتیاز گرفت
در صدد نابود کردن مجاهدین در عراق برآمد تا همزمان با قیام مردم در داخل ایران نتوانند بهعنوان آلترناتیو رژیم قیامها را سمت بدهند و اینکه غرب در مقابل سرکوب قیامها و نقض حقوقبشر و هر جرم و جنایتی توسط این رژیم، چشم های خودش را ببندد.
بنابراین روشن است که رژیم از این برگها بسیار استفاده کرده ولی باید دید آیا آخوندها همچنان میتوانند این کار را ادامه دهند یا اوضاع و معادلات عوض شده و رژیم در آخر خط مفت خوریهای خویش است؟
پرسشی که اکنون روی میز است اینکه: آیا رژیم میتواند با استفاده از مزدوران محلیاش (حزبالله و حشدالشعبی و حوثیها و …) خط خود را پیش ببرد؟
تا آنجا که به رژیم برمیگردد بهدنبال اجرای همین خط است
ولی دو عامل مهم در این معادله به ضرر رژیم تغییر کرده که بسیار مهم هستند:
- اول اینکه تمام دخالتها و جنگافروزیها و صدور تروریسم خامنهای در این سالها روی سیاست مماشات سوار بود و روی این اصل که جنگ نمیشود و خامنهای هم بارها بعد از بازگشت تحریمها گفت که جنگ نمیشود و ما هم مذاکره نمیکنیم و در واقع تلاش میکند در همان فضای قبلی بازی کند!
در حالیکه این اصل که خامنهای به آن تکیه میکرد تغییر کرده و آمریکا که طرف اصلی است میگوید من جنگ نمیخواهم ولی اگر اقدامی علیه من و متحدانم بکنی واکنش شدید نشان میدهم. یعنی دستگاه خامنهای که از جنگ و واکنش خبری نیست و بقول پمپئو فقط نوازش و حمایت از آخوندها وجود داشت، دیگر تمام شد و اکنون بهطور واقعی با ناو هواپیمابر و ب ۵۲ و موشک و زیر دریایی و امثالهم روبهروست که شوخی ندارد و بقول ظریف یک ساعته میتوانند کل دستگاه رژیم را صفرصفر کنند.
- دوم هم پایان دوره استفاده رژیم از روش جنگهای نیابتی و مزدورانش است که توسط دیگران جرم و جنایت میکرد و خودش مجازات نمیشد.
در همین دستگاه شاهد هستیم که بهمحض اینکه آمریکا خبرهایی بهدست آورد که رژیم در خلیجفارس و در عراق تحرکاتی داشته نیروهای بیشتری به منطقه فرستاد و وزیر خارجه آمریکا هم ملاقاتش با مرکل را لغو کرد و سریعاً به عراق رفت و به حکومت عراق هشدار داد که در صورت هر عملیاتی علیه آمریکا در عراق، آمریکا بهشدت واکنش نشان میدهد و از دولت عراق خواست که امنیت آمریکاییها و تأسیسات آنها در عراق را تضمین کند. در صورت درگیری نظامی بین آمریکا و رژیم، دولت عراق مستقل و بیطرف بماند که بعد از این ملاقات هم اعلام کرد که دولت عراق در زمینه امنیت آمریکاییها تضمین داد.
یعنی تیر خلاص را به دستگاه جنگهای نیابتی و استفاده رژیم از مزدورانش زد. در نتیجه رژیم اگر بخواهد از اینها استفاده کند باید «پیه» جنگ را به تنش بمالد امری که رژیم توانش را ندارد.
اکنون میتوان نتیجه گرفت که:
راه رژیم در این زمینه هم بسته شده و رژیم خلعسلاح شده است.