اخیراً وزارتخارجه آمریکا مجوزی صادر کرد تا بدهیهای کره جنوبی و ژاپن بهصورت غیرنقدی و بهصورت کالا از این کشورها و یا کشورهای دیگر به ایران بازگردد.
در این زمینه روزنامه جهان صنعت از قول روزنامه واشنگتن فریبیکن نوشت: «فریبیکن در گزارشی خبر داده که وزارتخارجه آمریکا اواخر روز سهشنبه به کنگره اطلاع داده با هدف دسترسی ایران، بخشی از تحریمهای تجاری را لغو میکند. منظور از این معافیت که توسط آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا امضا شده، انتقال وجوه ایران در حسابهای محدود به صادر کنندگان در ژاپن و جمهوری کره است. وزارت امور خارجه آمریکا در عینحال گفته که اجازه انتقال وجوه به ایران را نمیدهد و صرفاً امکان بازپرداخت به شرکتهای ژاپنی و کرهای را که کالاها و خدمات غیرتحریمشده قبل از تشدید تحریمهای ایالات متحده توسط دولت قبلی صادر میکردند، ایجاد میکند» (جهان صنعت ۲۴تیر ۱۴۰۰).
آزاد شدن مشروط این داراییها از سوی آمریکا که در پی دریوزگی رژیم برای بازگشت آمریکا به برجام حاصل شده، مورد تجریه و تحلیل رسانههای وابسته به باند روحانی قرار گرفته است.
این رسانهها دو برخورد متفاوت با این اقدام آمریکا داشتهاند. تعدادی از آنها این امر را گویای احیای برجام و پالس مخابره شده از جانب آمریکا دانسته که باید آنرا نیک و پسندیده دانست و برای آن هیاهو راه انداخت.
اما تعدادی نیز آزاد شدن مشروط پولها در ژاپن و کره جنوبی را مورد چند و چون قرار دادهاند.
حرف آنها در این زمینه در دو رابطه است یکی در مورد شفاف نبودن نظام و دولت در مورد این پولها، و دیگری در مورد اثر بخشی آزادی آنها در رابطه آمریکا با رژیم.
آنها عدم شفافیت را در این رابطه مورد سؤال قرار دادهاند که فعالیت اقتصادی حاکمیت و دولت ضدمردمی روحانی در زمینه اقتصادی حتی برای خودیها هم در حالهیی از ابهام و مطلقاً در این رابطه شفافیتی وجود ندارد.
زیرا اگر شفافیتی در زمینه مناسبات اقتصادی وجود داشته باشد راههای سوء استفادههای مالی و دزدی سران نظام یا مطلقاً بسته میشود و یا تا حد زیادی محدود میشود.
در زمینه مبهم بودن این موضوع روزنامه آفتاب یزد در مطلبی با عنوان «اینها باید به مردم گفته شود» نوشت: «داستان دقیق این پولهای بلوکه شده چیست و چرا مردم و جامعه نباید حساب چندانی روی آن باز کنند!» (آفتاب یزد ۲۴تیر ۱۴۰۰).
بهرغم این عدم شفافیت و مشخص نبودن چند و چون این پولها، دولت روحانی تلاش دارد روی این موضوع تبلیغات کند و این اقدام ناچیز آمریکا در مقابل دریوزگی دولتش برای برگشت این کشور به برجام را بار دیگر فتحالفتوح نشان داده و مانور بدهد بهنحوی که صدای خودیها را هم درآورده است. مقالهنویس آفتاب یزد در ادامه نوشته است: «ای کاش آقایان دولت جدید و قدیم اینقدر روی این پولها مانور ندهند. این تحریک و تهییج بیدلیل جامعه است. برجام احیا شود پولی نمیآید بلکه ممکن است دربها برای سرمایهگذاری تا حدودی باز شود. خوشبینانه عرض میکنم. ممکن است همین فردا بایدن سکته کند و ترامپی باز هم بیاید و بگوید برجام را قبول ندارم. برجام، ترامپ، موانع درونی در ایران و... از تجربههای تلخ بوده که هیچ سرمایهگذار قدرتمند خارجی حاضر نیست آن تکرار شود. اینها باید به مردم گفته شود. درست است؟» (همان منبع۱۴۰۰).
روزنامه جهان صنعت از قول یک کارشناس حکومتی به نام علی بیگدلی نوشت: «علی بیگدلی کمتر به ماجرای اجازه دسترسی ایران به پولهایش امیدوار است. او گفت: «آنچه درباره تبادل پولهای بلوکه شده ایران در خبرها آمده است، در واقع روی خوشی است که نشان میدهند اما نمیتوان خیلی به آن دل خوش کرد. فراموش نکنیم که جهتگیری اخیر آمریکاییها نشان میدهد که در حال ناامید شدن از مذاکره با ایران هستند و احتمالاً راههای دیگری پیش بگیرند. بهنظر میرسد که جبهه جدیدی در خاورمیانه و خلیجفارس شکل میدهند. . این جبهه متشکل از ترکیه، عربستان، اسراییل و مصر است و اگر تشکیل بشود برای ما بسیار خطرناک خواهد بود زیرا ما را در یک انزوای سیاسی و اقتصادی در منطقه قرار میدهد» (همان منبع).
این مورد هم که چرا آمریکا پولها را آزاد کرده است مورد بحث و چون و چرای رسانههای وابسته به باند روحانی است.
حرف این است که حکومت آخوندی در مقابل این اقدام ناچیز آمریکا باید کلان امتیازاتی بدهد، و بهقول معروف آمریکا بهخاطر چشم و ابروی حاکمیت آخوندی و یا در راه خدا این کار را نکرده بلکه قطعاً انتظاراتی از این کار دارد که باید به آن پاسخ داده شود.
روزنامه جهان صنعت ضمن اینکه اقدام آمریکا را ناچیز و آنرا «کورسوی امید» نامیده است، هیاهو و بزرگ جلوه دادن این اقدام را بیمورد دانسته و در این رابطه نوشت: «آنطور که برخی جلوه میدهند اما دلارها در راه نیست تا ایران بنا به میل خود و طبق نیازهای روز خود آن خرج کند».
این رسانه وابسته به باند روحانی در رابطه با انتظارات آمریکا و ضرورت دادن پاسخ مثبت به آن نیز نوشت: «ضمن اینکه از قدیم گفتهاند، از هر دست بدهی از همان دست هم میگیری. اگر طرف آمریکایی سرکیسه را شل کرده و با اندکی نرمش اجازه استفاده از پولهای خودمان را داده باشد، قطعاً انتظاراتی نیز دارد؛ انتظاراتی که باید به آن پاسخ مثبت داد تا منجر به حل و فصل قضایا و توافق در وین شود».
اگر چه این رسانه وابسته به دولت روحانی سربسته به انتظار آمریکا اشاره کرده و بهطور دقیق آنرا را مطرح نکرده، اما از شروع مذاکرات برجامی مقامات آمریکا به صراحت اعلام کردهاند برای آنها تنها برجام ۲۰۱۵کافی نیست و حکومت آخوندی باید پای مذاکره در مورد برنامه موشکی و سیاست منطقهیی و کوتاهآمدن در این موارد بیاید.
چنانکه پیش از این جو بایدن رئیسجمهور آمریکا برای برداشتن تحریمها دو پیششرط مشخص کرد، اینکه رژیم بهصورت کامل به تعهدات برجامی برگردد، و بعد از آن برای انجام توافق مکمل در مورد موضوعات منطقهیی و سیاستهای نظامی و موشکی در قالبی جداگانه مذاکره کند.
این موضوعات نیز توسط آنتونی بلینکن وزیر خارجه و جیکسولیوان مشاور شورای امنیت ملی بارها تکرار شدند.
اما صرفنظر از اینکه منظور این رسانه وابسته به دولت روحانی این مفهوم یعنی عقبنشینی از برنامه موشکی و یا سیاست منطقهیی باشد یا نباشد، واقعیت این است که احیای برجام ۲۰۱۵ بسیار مشکل است.
ضمن اینکه با اعلام تحریمهای غیرهستهیی از طرف دولت سابق آمریکا، برای دولت فعلی حذف تحریمهای مربوط به تروریسم تقریباً امکانپذیر نیست، و بنابراین شرایط هیچ وقت به شرایط سال۲۰۱۵ برنمیگردد.
برای حاکمیت آخوندی هم عقبنشینی از دو موضوع موشکی و سیاست منطقهیی ساده نیست چرا که باید از دو چوب زیر بغل بقایش صرفنظر کند.
البته اگر چه شرایط کنونی برای یک توافق جامع بسیار دشوار است و خامنهای هم به ظاهر نمیپذیرد اضافه برجام، جامزهر موشکی و منطقهیی به میان بیاید، اما همچنانکه طی ۴۰سال گذشته خمینی و خامنهای که تعیینکننده خطوط اصلی خصوصاً در روابط خارجی بودهاند، وقتی مصلحت! اقتضا کرده یعنی موجودیت نظام زیر تهدید و سمبه طرف مقابل پر زور بوده، جامزهر را سرکشیدهاند، چه بسا این بار نیز خامنهای بهدلیل سمبه پرزور فشارهای مردم در داخل و بهدلیل اقتصاد به بنبست رسیده، ناگزیر شود مانند سال۹۴ که جامزهر برجام ۲۰۱۵ را سرکشید این بار نیز جامزهر دیگری را بنوشد.
اما همچنانکه پس از خوردن آن جامزهر برجام ۲۰۱۵ توسط خامنهای مردم و مقاومت ایران دست بردار نبودند و طی دو سال چند قیام عظیم اجتماعی راه افتاد، این بار نیز به فرض توافق و یا عدم توافق عنصر تعیینکننده همچنان مردم و مقاومت ایران هستند که به مقاومت و نبرد خود ادامه میدهند تا نظام ولایت فقیه را سرنگون کنند.
آری با توافق و بیتوافق سرنگونی محقق میشود.