در قیام دیماه خواست اقشار مختلف مردم سرنگونی نظام ولایت فقیه در تمامیت آن و با همه باندها و دستجات درونی آن بود.
در این قیام مردم با شعار مرگ بر خامنهای و مرگ بر روحانی شاخصهای هر دو باند را هدف خشم و نفرت خود قرار دادند.
رسانهها و مهرههای رژیم این خواست سرنگونیطلبانه را با عناوینی نظیر «ناامیدی مردم»، «گسل مردم» و «بحران اعتماد» بین مردم و رژیم تعبیر میکنند.
برخلاف روزهای قیام که هر دو باند و سران آنها تلاش میکردند که قیام را به خارج نسبت بدهند تا حاکمیت مستمسک سرکوب داشته باشد، اما هر چه زمان گذشت، بسیاری از رسانهها و مهرهها و حتی سردمداران حکومتی با تعابیری مانند آنچه فوقا آمد، به بیاعتمادی مردم نسبت به رژیم آخوندی اعتراف کردند.
در این رابطه سایت اعتماد آنلاین وابسته به روحانی مینویسد: «آنچه در دیماه سال رو بهاتمام 96 رخ داد، نه جنبش روشنفکران بود، نه برخاسته از دانشگاه و نه حتی اعتراضی در پی یک عمل سیاسی، بلکه گروهی در خیابان نارضایتی خود را فریاد میزدند. شاید بتوان خستگی و ناامیدی را پررنگترین خصیصه در میان گروه معترضان دید. اما در این مهمترین واقعه سیاسی سال 96، نکتهیی وجود داشت که جای تأمل بسیار دارد و آن هشدارِ ناشی از غیرقابل پیشبینی بودن جامعه است یا آنکه میتواند نشانه آن باشد که مردم فرصتی دیگر برای ایجاد امید دادهاند؟» (اعتماد آنلاین 19اسفند 96)
بهزاد نبوی، یکی از عناصر باند مغلوب، نگران این است که «مردم دنبال انقلاب» بروند که در این صورت «نهتنها روحانی بلکه کل حاکمیت را در معرض خطر قرار دهد».
او در هراس از این وضعیت اضافه میکند: «مشکلات ممکن است آنقدر زیاد شوند که اگر روحانی به هر دلیلی شکست بخورد، معلوم نیست که آلترناتیو او بتواند توفیقی بهدست بیاورد و کشور، ملت، نظام و انقلاب از هر مشکلی مصون بمانند». (روزنامه حکومتی اعتماد 19اسفند 96)
محمدعلی وکیلی، عضو مجلس ارتجاع از باند روحانی، ضمن اشاره به بحران حلناشده بین مردم و نظام طی سالیان متمادی، نتیجه آن را «شکاف» بین مردم و رژیم میداند که در «نبود جغرافیایی برای گفتگو و غیبت این جغرافیا روزبهروز این شکاف را عمیقتر میکند» (روزنامه حکومتی ابتکار 19اسفند 96).
وی همچنین اعتراف میکند که «مفاهمه» بین مردم و حکومت آخوندی به «امتناع رسیده است» که در نتیجه آن «بحران اعتماد همه نهادهای اجتماعی (رسمی و غیررسمی) ما را دربرگرفته است.»
این اعترافها ناشی از این واقعیت است که از یک طرف حاکمیت نمیتواند مانند گذشته با سرکوب و ارعاب بر مردم حکومت کند، و از طرفی مردم نیز دیگر حاضر به پذیرش آن نیستند و به تعارض مطلق با آن رسیدهاند، تا جاییکه آن وزیر اسبق (بهزاد نبوی) بیتعارف اعتراف میکند که مردم دنبال انقلابی دیگر یعنی سرنگونی آن هستند.
منشاء اوجگیری بحران درونی نظام آخوندی نیز که در این روزها شاهد تشدید آن هستیم نیز ناشی از این واقعیت یعنی بحران سرنگونی است.
بحرانی فراگیر و گسترده که همهٴ اجزای حاکمیت را فراگرفته و دیگر جایی برای خطا و اشتباه باقی نگذاشته است. همچنانکه بهنوشته سایت حکومتی جماران در 19اسفند 96 یکی دیگر از عناصر باند روحانی به نام ناصر فکوهی نگران این است که چشمانداز سیاسی بهکلی تغییر پیدا کند و در این رابطه هشدار میدهد «وضعیت کشور ما امروز بسیار حساس است و جای خطای زیادی نداریم».