حسن روحانی، رئیسجمهور رژیم ولایت، روز ۳۰بهمن بهصحنه آمد و در جلسهٔ هیأت دولت درباره انتخابات و بر ضرورت شرکت و حضور در انتخابات تأکید کرد.
روحانی برخلاف حرفهای قبلیاش که وقتی همه گزینهها از یک جنس هستند، انتخاب وجود ندارد، گفت: «اگر کسی بگوید در میان این همه کاندیدایی که در تهران وجود دارد، من یک نفر را هم پیدا نکردم که با ذوق و سلیقهام بخواند، قابلقبول نیست».
علت پشتک و واروی روحانی
علت تغییر موضع ناگهانی روحانی از تشریفات و انتصابات نامیدن نمایش انتخابات خامنهای، تا اینهمه جوش و جلا برای آنکه همه حتی رد صلاحیت شدگان در انتخابات شرکت کنند، ناشی از چیست؟ آیا ولیفقیه ارتجاع سهمی از خوان یغمای قدرت و غارت به او و باندش داده است؟ یا آنها از ترس پیامدهای خطرناک سوت و کوری نمایش انتخابات که موجودیت رژیم را مورد تهدید قرار میدهد ناگزیر از حلوا حلوا کردن نمایشی شدهاند که خودشان هم آن را مورد تمسخر قرار میدادند؟ فرض دوم محتملتر بهنظر میرسد. بهویژه خود خامنهای و باند او نیز بههمین اندازه از سوت و کوری بساط انتخابات نمایشی دچار وحشت هستند. خامنهای طی ۴روز ۲بار بهصحنه آمد و هر بار با غلیظترین تعابیر برای شرکت در این شعبده التماس و درخواست و همچنین تهدید کرد. ولیفقیه ارتجاع روز ۲۹بهمن گفت: «حضور در انتخابات و شرکت در رأی دادن یک وظیفه شرعی است؛ حکم شرعی است. صرفاً یک وظیفه ملّی و انقلابی نیست... هر کس نظام را دوست دارد باید در انتخابات شرکت کند». معنی حکم شرعی در دیکتاتوری ولایت فقیه آن است که اگر کسی از آن تخطی کند مرتکب جرم شده است.
خامنهای در سخنان روز ۲۹بهمن خود در هراس از تحریم فراگیر گفت دشمنان میخواهند «جوان ایرانی را از نظام اسلامی جدا کنند... مردم را از نظام جدا کنند». در آن سر طیف روحانی هم روز ۳۰بهمن استدلال میکرد که برای شکستن تحریم، برای اینکه آمریکا را پای میز مذاکره بکشانیم، لازمهاش این است که انتخابات خوبی داشته باشیم؛ مجلسی قوی داشته باشیم. بهعبارت دیگر روحانی هم که تنها راه نجات از خفگی اقتصادی را آویختن به غرب و مذاکره با آن میداند، نیاز دارد که نمایش انتخابات رونق داشته باشد. به این ترتیب همهٔ باندها و دستجات حاکم، از مواضع مختلف نگران نمایش انتخابات و هراسان از نتایج آن هستند.
زمینهسازی برای ارائهٔ آمار قلابی
حرفهایی که در پیشبینی نتایج انتخابات میزنند، دو نوع است؛ بعضیها زمینهسازی میکنند تا اگر در آمارسازی و اتاق تجمیع نتوانستند رقمی معادل دورهٔ قبل اعلام کنند، ضرب آن را بگیرند. آنها مانند باهنر میگویند امسال ۶.۵درصد کمتر از دور قبل شرکت میکنند، کدخدایی نیز در نشست خبری خود پیشبینی مشارکت ۵۰درصدی را کرد و گفت که تابهحال مشارکت کمتر از ۵۰درصد نداشتهایم. بعضی هم مثل میرسلیم از مشارکت ۷۰درصدی صحبت میکنند. اینها هم بهزعم خودشان از آن طرف دارند زمینهسازی میکنند.
این همه حول ولای هر دو باند و عز و التماس برای حضور در انتخابات و رأی دادن، از سر ترس است. ترس از اینکه سوت و کوری آنقدر نمایان و اوضاع آنقدر مفتضح باشد که نتوانند حتی آمارسازی کنند. کما اینکه راهپیمایی ۲۲بهمن آنقدر مفتضح بود که نتوانستند مثل سالهای گذشته در مورد آن تبلیغات کنند و آن را حماسه و کذا و کذا توصیف کنند.
اگر رژیم نتواند حتی با بزرگنمایی معمول در اتاق تجمیع، آماری در حد دورهٔ قبلی اعلام کند، پیامدهای خطیری برای کل نظام دارد. حسامالدین آشنا، مشاور روحانی، در مورد این خطرات هشدار داد: «قهر با صندوق، قهر بهمعنای افزایش تحریم، افزایش احتمال هجوم نظامی و افزایش عملیات تخریبی مجاهدین است».
هشدار این مهرهٔ کهنهکار اطلاعاتی را در یک عبارت میتوان خلاصه و معنی کرد: فوران قیام از شکاف پدید آمده در رأس نظام در جریان نمایش انتخابات. کما اینکه روحانی هم در نشست خبری خود هشدار داد که قیام آبان نه بهخاطر گرانی بنزین، بلکه در پی نمایان شدن شکاف در رژیم آخوندی بهوجود آمد.
اکنون سؤال این است که آیا کشتی درهمشکستهٔ رژیم ولایت از گردنهٔ این نمایش و از توفان خشم و نفرت مردم علیه این شعبدهبازی تهوعآور میتواند عبور کند یا نه؟ پاسخ این سؤال را مردم ایران و جوانان شورشی، با عزم خود برای تحریم یکپارچه این شعبدهبازی دادهاند: رأی ما سرنگونی است!