728 x 90

بحران کودکان سرراهی

کودکان بی‌سرپرست
کودکان بی‌سرپرست

یکی از فجایعی که نظام آخوندی بر جامعه ایران نازل کرده است، موضوع کو دکان سرراهی است که آمارها نشان می‌دهد سال‌به‌سال در حال افزایش است.

آنها در حالی در کوچه‌ها و خیابانها رها می‌شوند که سرنوشت نامعلومی در انتظار آنها است و اکثراً هم قربانی بحرانهای اجتماعی می‌شوند که در حاکمیت آخوندها به‌فور در جامعه ایران سیطره پیدا کرده‌اند.

در مورد افزایش تعداد این کودکان آمارها آن‌چنان سرسام‌آور است که در سال ۹۶ تنها در استان البرز ۱۸۱کودک توسط سازمان بهزیستی استان پذیرش شده است.(سایت البرزبان ۲خرداد ۹۷)

به‌گفته معاون اجتماعی اداره بهزیستی استان رضوی تنها در شهر مشهد روزانه یک کودک در خیابانها و اماکنی نظیر حرم امام رضا به‌حال خود رها می‌شوند.

او در مورد افزایش تکان‌دهنده آمار نوزادان و کودکان سرراهی در مشهد می‌‌گوید: «مشهد بالاتر از میانگین کشوری در زمینه کودکان رها‌شده است».

به اعتراف این مهره حکومتی سال ۹۶ بیش از ۵۸۰کودک به مراکز نگهداری شیرخوارگاه) وارد شدند که یا رها شده بودند یا بدسرپرست بودند».(سایت شفقنا ۱۹خرداد ۹۷)

معاون اجتماعی بهزیستی استان تهران هم از پذیرش روزانه ۵کودک سرراهی در شیرخوارگاه‌های تهران خبرمی‌دهد.(خبرگزاری فارس ۲۵تیر ۹۷)

به اعتراف معاون اجتماعی بهزیستی استان اصفهان آمار کودکان سرراهی شهرهای اصفهان نسبت به جمعیت آنها نشان‌دهنده وضعیت حاد و بحرانی در زمینه افزایش کودکان سرراهی در این استان است، تنها در شهر اصفهان ماهانه ۱۶کودک سرراهی پیدا می‌شود.

بر اساس این موارد آمار کودکانی که در طول سال سرراه گذاشته می‌شوند، بسیار بیشتر از آمار رسمی است که پیش از این انوشیروان بندپی، سرپرست وزارت کشور و سرپرست سابق بهزیستی، اعلام کرد که سالانه به‌طور متوسط بین ۹۵۰ تا هزار کودک زیر ۳سال به‌دلایل مختلف در خیابان رها می‌‌شوند که مسئولیت نگهداری از آنها برعهده سازمان بهزیستی است.

بسیاری از کودکان و نوزادان هم هستند که به‌دلیل فقر خانواده فروخته می‌شوند و آمار رسمی در این رابطه وجود ندارد.

واقعیت این است که پدر و مادر این کودکان به آن‌چنان درجه‌یی از استیصال بر اثر خط فقر و ناداری رسیده‌اند که با وجود احساسات و عواطف پدری و مادری ناچار می‌شوند کودک خود را رها کنند تا توسط بهزیستی و یا خانواده متمکنی سرپرستی شود. آنها می‌بینند اگر کودک در دامان خودشان بزرگ شود ضمن این‌که امکان مالی رسیدگی به آن را ندارند سرنوشت و آینده کودک نیز با فقر خانواده گره‌‌خورده و آینده او نیز با فقر و تنگدستی عجین خواهد بود.

یک مهره حکومتی با عنوان رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران در گام نخست فقر اقتصادی و نبود استطاعت مالی در برخی از خانواده‌ها را دلیل اصلی ظهور فاجعه کودکان سرراهی عنوان می‌کند و می‌گوید: «این خانواده‌ها امکان فراهم ساختن نیازهای اولیه نوزادان را ندارند و ضمن نداشتن هزینه سقط‌جنین پس از تولد، فرزندان خود را در نقاط مختلف رها می‌کنند».(سایت شعار ۲۷تیر ۹۷)

رها شدن کودکان در خیابان و سپرده شدن آنها به دست سرنوشت نامعلوم، بیانگر این واقعیت هم هست که آنها از هیچ حمایتی توسط نظام حکومتی برخوردار نیستند.

زیرا اگر کودکان در نزد والدینشان از چنین حمایتی برخوردار بودند، پدران و مادران ‌آنها مجبور به رها کردن و گذاشتن آنها در سر راه نمی‌شدند.

بیمارستانهای دولتی از پذیرش کودکانی که خانواده آنان فقیر هستند خودداری می‌کنند، این در شرایطی است که هر کودکی که در خانواده فقیر به‌دنیا می‌آید از بدو تولد مشکلات عدیده و هزینه‌های گاه کمرشکن روی دست والدین خود می‌گذارند.

این وضعیت در شرایطی است که اکثریت ۸۰درصدی جمعیت ایران زیر فقر زندگی می‌کنند، بنابراین خانواده‌های فقیر با چه امکان مالی می‌توانند از عهده مخارج فرزندانشان برآیند و چگونه می‌توانند رفاه آنها را در آینده تأمین کنند؟

بر اساس این واقعیات تلخ و دردناک است که آمار کودکان سرراهی سال‌به‌سال افزایش پیدا می‌کند به گونه‌‌ای که در حال حاضر در استان اصفهان آمار این کودکان به وضعیت حاد و بحرانی رسیده است.

وقتی در استان اصفهان وضعیت تا این حد بحرانی باشد(سایت شعار سال ۲۷تیر ۹۷)، طبعاً در استانهای محرومی مانند کردستان، سیستان و بلوچستان که در آنها فقر بیداد می‌کند، قطعاً به‌مراتب وضعیت بحرانی‌تر است.

به‌دلیل چنین شرایطی است که آمار کودکانی هم که رسماً خریدوفروش می‌شوند، سال‌به‌سال افزایش پیدا می‌کند.

کودکانی که به دام مافیای خریدوفروش کودکان می‌افتند با سرنوشت شوم و دامهای شومی که این باندهای تبهکار در سر راهشان می‌گذارند مواجه می‌شوند؛ مثلاً برخی از آنها اعضای بدنشان برای پیوند خریدوفروش می‌شود.

این است محصول بلافصل حاکمیت سرکوب و چپاول آخوندی که کودکان ایرانی را به چنین سرنوشت‌های سیاهی دچارمی‌کند. اما فرزندان سردمداران و مهره‌های این رژیم موسوم به «‌آقازادها» از بهترین امکانات زندگی برخوردار هستند و امکاناتی که آنها برای زندگی و تحصیل دارند، نسبت به فرزندان بسیاری از ثروتمندان و مقامات حکومتی در اکثر کشورهای دنیا بیشتر است.

از جمله این‌که کودکانشان در «مهدکودک‌های لاکچری» با امکانات بسیار عالی هنگام اشتغال والدینشان اوقاتشان را می‌گذارنند.

مهدکودک‌های مدرنی که سایت حکومتی باشگاه خبرنگاران ۱۶شهریور ۹۷ درباره امکانات رفاهی آنها می‌نویسد: «استخر آب‌گرم سرپوشیده، سالن ورزشی چندمنظوره مجهز به دیواره سنگ‌نوردی، اتاق تکواندو، ژیمناستیک، اسکیت و شطرنج، آموزش باله، زبان انگلیسی و فرانسه و آموزش موسیقی با سازها و مهارت‌های گوناگون، امکاناتی هستند که اگر در فهرست خدمات یک مجتمع رفاهی قرار گیرند، شاید تعجب‌آور نباشد، اما اگر به شما بگوییم که همه این امکانات و خدمات برای بچه‌های زیر ۷سال در نظر گرفته شده‌ است، چه؟ بچه‌هایی که پدر و مادرهایشان ترجیح می‌دهند آنها را در مهدهای ویژه و چندستاره ثبت‌نام کنند».

این سایت حکومتی در مورد شهریه‌‌‌های این مهد کودک‌ها می‌نویسد: «در خیابان زعفرانیه به‌مبلغ یک میلیون و ۲۰۰هزار تومان و شهریه ماهانه مهد کودک دیگری در خیابان سعادت‌آباد یک میلیون تومان و همچنین شهریه ماهانه مهد کودکی در غرب تهران نیز مبلغ ۶۰۰هزار تومان است».

امکاناتی که متعلق به مردم ایران از جمله همین محرومینی هستند که در اثر فقر کودکانشان را سر راه می‌گذارند و یا می‌فروشند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/101d7c97-1427-48f1-9927-d25674919261"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات