بستهٔ اروپا و محتوای آن همچنان مورد بحث و در عین حال موضوع نزاع داغ در درون حاکمیت آخوندی است.
رسانهها و مهرههای باند خامنهای این بسته را پوچ و پر از خالی و سرکاری توصیف میکنند و آن را حاوی همان شروط قبلی اروپا میدانند و میگویند خواستهها و مرز سرخهای خامنهای در آن در نظر گرفته نشده است. در مقابل رسانهها و مهرههای باند روحانی از آن دفاع میکنند و میگویند بهجز آویختن به دامان اروپا و برجام اروپایی و پذیرش این بسته هیچ راه دیگری نداریم.
فؤاد ایزدی، از باند خامنهای، بیانیه کشورهای اروپایی طرف مذاکره با رژیم بعد از نشست اخیر وین را بیانیهیی «کاملاً کلی، مبهم و در عین حال غیرکارشناسی تدوین شده» میداند که « هیچ بازه زمانی هم برایش مشخص نشده است» و وعدههایی هم که اروپا در این بیانیه داده است مشخص نیست «چه زمانی انجام میدهند».(خبرگزاری تسنیم ۱۷تیر ۹۷)
محمدنبی حبیبی، یکی دیگر از عناصر این باند، «۶شرط کلیدی» خامنهای را «در بسته پیشنهادی اروپا» نمیبیند بلکه این بسته را «یکسری کلیات» میداند که همان کلیات «در متن برجام قویتر ومحکمتر» وجود دارد.
از نظر این مهره باند خامنهای اروپا با ارایه این بسته در نظر دارد «ایران را با وعدههای توخالی نگه دارد و دوم اینکه ایران را در اتاق گفتگو حفظ کند».(خبرگزاری مهر ۱۷مهر ۹۷)
کیهان خامنهای نیز نوشت: «آبی از اروپا گرم نشد... دیروز کلاه گشاد برجام را بزک میکردند امروز بسته خالی اروپا را».(کیهان ۱۷تیر ۹۷)
و...
علی بیگدلی، کارشناس وابسته به باند روحانی، نظام آخوندی را در «یک برهه سرنوشتسازی» میداند که هر اقدام آن «میتواند تبعات جدی برای» آن داشته باشد.
این مهره باند روحانی با اشاره به حرف خمینی که گفته بود «حفظ نظام از اوجب واجبات است» اوضاع کنونی نظام را مصداق این حرف خمینی میداند که با هر وسیله ممکن باید حفظ شود.
او تنها راه حفظ آن را هم این میداند که «تا وضعیت در صحنه جهانی از این بغرنجتر نشده باید به سمت نوعی منطق درست دیپلوماتیک برای حل و کاهش حساسیتها پیش رفت... نمیتوان با دنیا قطع رابطه کرد... ایران نباید سیاستهای غلط ۴۰سال گذشته را دوباره آزمایش کند. همین چند روز پیش ترامپ دستور قطع سوئیفت ارزی را صادر کرد. با این دستور شبکه جهانی تبادل ارزی هم به روی مراودات مالی ایران بسته میشود. ما از آن طرف با برخی شعارها و رفتارهایمان در قبال برخی معاهدات مانند FATF راه را برای فشارهای بیشتر فراهم کردهایم».
حرف نهایی او این است که مذاکره و کوتاهآمدن رژیم در مقابل اروپا و آمریکا «تنها راه برونرفت ایران از بحران است».(سایت دیپلوماسی ایرانی ۱۷تیر ۹۷)
صرفنظر از جدال باندی بر سر منافع، واقعیت این است که حرف هر دو باند تا حدودی واقعی است و پا در واقعیت دارد.
زیرا بسته اروپایی حداقل خواستههای رژیم را هم تأمین نکرده و روحانی هم آن را ناکافی دانست.
اما آنچه که بسیاری از مهرهای باند خامنهای از آن نگران هستند و عسگراولادی هم به آن اشاره کرد نادیده گرفتن مرز سرخهای خامنهای در بسته اروپایی است.
واقعیت این است که اروپا نه تنها پس از خروج آمریکا از برجام بلکه از مدتها قبل خواستهاش از حکومت آخوندی این بود که در زمینه برنامه موشکی و سیاست منطقهیی کوتاه بیاید و پس از خروج آمریکا این درخواست را با جدیت بیشتری دنبال نمود.
خواستههای اروپا و قبول آن برای حاکمیت آخوندی بهمثابه خوردن ۲فقره جامزهر دیگر است که برای رژیم عواقب مرگبار و ناگواری دربردارد.
از طرف دیگر حرف باند روحانی این است که آخرین فرصت و شانس حاکمیت قبول این بسته است؛ زیرا چنانچه این بسته را نپذیرد عملاً رژیم را بهطور کامل در مقابل اروپا قرار میدهد و نمیتواند حتی در حد بسیار محدود، از امکانات اروپا برای مقابله با تحریمهای آمریکا استفاده کند. به عقیده باند روحانی این برای رژیم عواقب مرگبار و ناگواری را در بر خواهد داشت. چنین وضعیتی ممکن است قطعنامههای قبلی شورای امنیت علیه رژیم را فعال کند و یا اینکه رژیم را با تحریمهای شدیدتری در زمینه برنامه موشکی، صدور تروریسم، سیاست مداخلهگرایانه منطقهیی و... مواجه کند.
حکومت آخوندی در قبول و یا عدمقبول بسته اروپایی در دوراهی بنبست قرار دارد. یعنی اینکه هر راهی را که برود عاقبت آن راه برای آن منجر به بحران و یا بحرانهای دیگری خواهد شد.