بحرانهایی که از هر طرف رژیم را احاطه کرده، وحشت مرگ را بر سراسر رژیم و همهٔ سردمداران و ایادی رژیم حاکم کرده است. اعتراف به این وحشت فراگیر از زبان مهرههای رژیم شنیدنی است، بهخصوص مواقعی که به منشأ آن اذعان میکنند و راهحلهایی که ارائه میدهند.
پاسدار حسن عباسی پاسدار حراف رژیم، به وحشتی که رژیم را فراگرفته اذعان میکند و میگوید: «دو تا بی۵۲ آورده توی منطقه یک سری روشنفکر وابسته خود فروخته کذا توی مملکت بلند شدند زیر پای مردم را سست میکنند که مردم میبینید بی۵۲ آمده برویم مذاکره کنیم مردم ببینید ناو آبراهام لینکلن آمده برویم مذاکره کنیم». (شبکه افق ۱۱خرداد ۹۸)
پاسدار حسن عباسی که خود را تئوریسین و استراتژیست نظام میداند، پیشنهاد میکند که وقتی دشمن این طور ما را وحشتزده کرده و ترسانده، نظام هم برای بازدارندگی متقابلاًًً باید ایجاد وحشت کند: «در مسأله استراتژی بازدارندگی استراتژی بازدارندگی چهار تا لایه اصلی داره دیگه، اولیاش مسأله بسیار مهمی است بهنام موازنه وحشت یعنی شما زمانی میتوانی بازدارندگی ایجاد کنید که موازنه وحشت ایجاد کنید اگر او میتواند وحشت در جامعه شما ایجاد کند همه بترسند ای وای ممکن است مثلاً حمله بشود جنگ بشود اینجوری بشود دشمن شما هم باید برسد یعنی اگر شما ممکن است در درون جامعه تون احساس وحشت کنید. در تئوری موازنه وحشت تو تئوری بازیها میگویند باید کاری کنید که دشمن شما هم بترسد اینجا وقتی که فرماندهان نظامی میآیند یک هشداری میدهند که آقا اگر کسی اقدامی علیه ایران کند ایران هم علیه او اقدام میکند جریانهای شبهه روشنفکری لیبرال که ستون پنجم آمریکا هستند میآیند میگویند ای وای چرا شما دنیا را تهدید میکنید؟ تهدید یعنی چی؟ موازنه وحشت است». (همان منبع)
به این ترتیب مشخص میشود لافزنی و رجزخوانیهای مسخره، اسمش «موازنهٔ وحشت» است.
یکی دیگر از مهرههای نظام به نام حسین مظفر که عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم هست، طی مصاحبهیی با تلویزیون رژیم اذعان میکند که وحشت اصلی در داخل است. او پس از روضهخوانی و خاطرهگویی مفصلی از عملیات کبیر فروغ جاویدان، به قیام سال ۷۸که رژیم را تکان داد اشاره میکند و اینکه وحشت چگونه نیروهای رژیم را فلج کرده بود.
تلویزیون شبکه ۵– ۱۰خرداد۹۸: مجری: «چیزی از شما خواندم برایم جالب بود که شاید در افکار عمومی و رسانهیی مثل تلویزیون که خیلی نگفته باشید و بگویید، حوادث سال ۷۸بود و برایم جالب بود که گفتید همان شب ۱۸تیر با پاسدارانمان به خیابان رفتم، بین مردم ».
حسین مظفر: «....اینجا من احساس کردم شیوه دارد شیوه براندازی، اصلاً بحث اصلاحات نیست، کسانی میآیند اتوبوس آتش میزنند، شیشه میشکنند، پاسگاهها و پایگاههای نظامی و انتظامی را مورد هجمه قرار میدهند، اینها را با چشمان خودم دیدم، با پاسداران دیدم، آن شب با پاسداران رفتم، گفتند میخواهید ببینید، چون برایم جالب بود گفتم بله، رفتیم دیدیم بچهها غمناک، ناراحت، دور خیابانها نشستهاند. دیدم عدهیی دارند آتش میزنند، شلوغ میکنند، اینها نمیدانند چه کار کنند، چون احساس میکردند بالأخره ممکن است دولت یا حاکمیت نقشی در این زمینه داشته باشند، دو دل بودند که چه کار کنند، ولی دلشون پرخون بود».
اما آن وحشتی را که این مهرهٔ نظام با مثال زدن از قیام ۷۸میخواهد بیان کند، امام جمعهٔ خامنهای در اهواز خیلی صریح به زبان میآورد و نشان میدهد موازنهٔ وحشت در نظام از کجا به زیان رژیم بهطور غیرقابل برگشتی به هم خورده است.
آخوند موسوی فرد امام جمعه اهواز در نمایش جمعه ۱۰خرداد ۹۸ گفت: «مشکل اساسی ما در داخل است که بعضی از افراد که بهعنوان پیادهنظام جریان سلطه با الهام از اربابان خود بهدنبال تضعیف روحیه مقاومت و باورهای انقلاب اسلامی هست اینها تلاش میکنند برای اینکه از آن رهگذر که پیادهنظام دشمن و استکبار به حساب میآیند در ۸سال دفاع مقدس هم اینچنین بود در صحنههای گوناگون پیروزی ما، منافقین این نقش را ایفا میکردند برای اینکه روحیه انقلابیون را تضعیف کنند تلاش میکردند».
آری واقعیت این است که مدتهاست که «موازنه وحشت» به نفع مردم ایران بهم خورده است. این عجز و لابهها و آه و نالهها نیز ریشه در همین واقعیت دارد.