برگرفته از سیمای آزادی:
مجری: گفتگوی این هفته را با قسمتی از سخنرانی خانم مریم رجوی در گردهمایی بزرگ مقاومت شروع میکنیم.
مریم رجوی: «من از سوی مقاومتی به اینجا آمدهام که همه هستی خودش را برای پیروزی قیام ایران و سرفرازی و شکوه ایران نثار کرده است. من به اینجا آمدهام تا آنچه را که شما قیامکنندگان در سراسر شهرهای ایران میخواهید، اعلام کنم که زمان، زمان سرنگونی است. پیروزی حتمی است و ایران آزاد میشود».
سؤال: آقای توحیدی! این سخنان بسیار گویا است. درباره گردهمایی مقاومت هم هر کسی که صحبت کرد، با زبانی و بیانی گفت که گردهمایی مقاومت با سالهای گذشته متفاوت بود. مطرح میکردند به این دلیل متفاوت بود که گردهمایی قیام بود. بهنظر شما آیا این گردهمایی در هدفش موفق بود؟
محمدعلی توحیدی: در طی ماههای گذشته وقتی که شهرهای ایران یکی پس از دیگری، پشت سر هم و در سراسر کشوری پهناور بهپا خاست. قیام از مشهد تا کرمانشاه، از شمال تا جنوب در واقع حدود ۱۴۲شهر طی دو هفته با شعارها و خواستهای واحدی مثل «آخوندها حیا کنید ـ مملکتو رها کنید» و یا «مرگ بر خامنهای، مرگ بر روحانی» به میدان آمدند. همه اقشار، همه مردم، همه ملیتها و همه مذاهب در سراسر ایران، در این برآمد بزرگ اجتماعی و آن تندری که در گرفته بود، در آن توفان و انقلاب و قیام شرکت داشتند. هیچکدام از جناحهای رژیم ـ نه از پایین، نه از بالا و نه از سرانشان ـ در آن شرکت نداشتند. یک قیامی بهپا شد و دریا نشان داد که توفانی است.
شما گفتید که همه میگویند گردهمایی قیام. اسم گردهمایی هم «گردهمایی قیام» است. من فکر میکنم که گردهمایی موفق شد؛ چون این فضا و این واقعیت همانطور که در قیام بارز و برجسته شد، دنیا و ایران را تکان داد. این فضا، این واقعیت و این حقیقت را احیا و زنده کرد. این جملات که شنیدیم، فکر میکنم خیلی گویاست که زمان، زمان برخاستن و سرنگونی است. پیروزی حتمی است. ایران آزاد میشود. اینها کلماتی هستند که ترجمان صدای قیامکنندگان در تمام شهرهای ایران است.
من یادم هست در اواخر دی ماه۹۶که قیام بالا گرفته بود، سعید حجاریان از مؤسسان وزارت اطلاعات و جلادان دهه ۶۰که بعدها تئوریسین اصلاحات شد، نوشته و تأکید کرده بود که یک عده میگویند انقلاب است اما من فکر نمیکنم چون ادامه ندارد، زیرا آلترناتیوی ندارد. اتفاقاً در همان روزها یا بعد از آن بود که مطلبی نوشته و در آن گفته بود چالش ما اصلاحطلبان دیگر با اصولگرایان و باند غالب سیستم نیست، چالش ما با براندازان است. این حرف، اعترافی بود به حقیقت ادامهٔ قیام، آلترناتیو و نیروی برانداز. خودشان به این وضوح میگویند که کارشان حفظ نظام است. آخوند خاتمی گفت ما هیچ وظیفهیی جز حفظ نظام نداریم.
برمیگردم به ادامه بحثمان. این گردهمایی در سطح بینالمللی و سراسری با حضور جمعیت مردم ایران و با آن طنین بینالمللی پیام و حقیقت قیام را احیا کرد و به همین دلیل من میگویم که این گردهمایی موفق شد به هدفش برسد.
سؤال: اگر بخواهیم علت این موفقیت را در کوتاهترین گفتار بیان کنیم و یا به عبارتی دیگر علت اصلی را بگوییم، شما روی چه نکاتی انگشت میگذارید؟
محمدعلی توحیدی: سؤال دشواری است چون باید این موضوع را بحث کرد و باز نمود؛ با این حال اگر من بخواهم در یک جمله به شما پاسخ بدهم، میگویم که علت در واقعیت امر است. اگر دریای توفانی وجود نداشته باشد، نمیشود توفان را نشان داد و منعکس کرد. واقعیتی هست، اجتماعی هست و آرمانی هست که در حال توفان و انقلاب است و لذا این گردهمایی موفق میشود.
ویکتور هوگو میگوید هیچ چیز قدرتمندتر از آرمانی ـ که زمانش فرا رسیده باشد ـ نیست. هیچ قدرتی با آن برابری نمیکند. برخلاف تمام قدرتها تمایلات و قدرت حاکم در ایران، این گردهمایی آرمان و خواست سرنگونی را و توفان قیام و انقلاب را که زمانش رسیده است؛ یعنی زمان سرنگونی و پیروزی حتمی را محقق کرد و نشان داد. بهنظر من دلیل اصلی میتواند این واقعیت باشد. گردهمایی این حقیقت را بارز کرد.
سؤال: میتوانیم این حرف شما را به چالش بکشیم. اگر واقعیت جامعه و پختگی شرایط اجتماعی ما پس از سالها مبارزه مردم ایران وجود دارد، پس این گردهمایی چه بود و چه نیازی به برگزاری آن وجود داشت؟
محمدعلی توحیدی: سؤال بسیار جالبی است برای اینکه باز شود، به جا است که از یک هنرمند بزرگ دیگر وام بگیرم؛ از میکلآنژ، پیکرتراش نامدار ایتالیا و جهان. او یک مجسمه بسیار بسیار دیدنی دارد. من رفتم آن را ببینم. او پیکر مریم عذرا را در حالی که مسیح روی زانوانش قرار دارد از سنگ مرمر تراشیده؛ چقدر هم رؤیایی و زیبا. از او پرسیده بودند چطور توانستی از دل یک سنگ، این حالتها و چنین واقعیتی و چنین مریم و مسیحی را بتراشی و در بیاوری. این کار خیلی کار عجیبی است. او گفته بود من کاری نکردم این مریم و این مسیح توی این سنگ بودند من وقتی این سنگ را دیدم، صدای مسیح را میشنیدم که میگفت من را آزاد کن من را از این سنگ بیرون بیاور، من فقط آنها را از سنگ بیرون آوردم من فقط زوائد را کنار زدم.
حرف شما درست است توفان انقلاب در جامعه ما اتفاقاً سی و چند سال است که وجود دارد؛ از ۳۰خرداد این قیام و توفان انقلاب هست. هنر گردهمایی این بود که آن را در این نقطه بیرون آورد. توجه کنید که از آن روزی که این پیام شد از آن موقع که این توفان بهپاشد ابر و باد و مه و خورشید و فلک استعماری و ارتجاعی و آخوندی و مماشاتچی در کارند که بگویند نیست و آن را بپوشانند. هنر این گردهمایی و این جنبش انقلابی این است که این را بیرون بکشد؛ البته با این تفاوت که آنجا آن هنرمند یک واقعیت را از دل سنگ بیرون میکشد و آنطور تعبیرش میکند اما اینجا تکتک آنهایی که در این گردهمایی شرکت داشتند، تکتک کسانی که این گردهمایی را برپا کردند و برایش زحمت کشیدند، قدم برداشتند از جابهجایی یک میز و صندلی گرفته تا تهیه غذا، قدمی و قلمی و حرکتی، در جهت برپایی این اجتماع؛ از اینکه بتواند نیرو و قدرت آن قویترین قدرت باشد. بر ارتجاع و استعمار غلبه کند. بر مماشاتچیها و همه طرف معاملههای آخوندها ـ که میخواهند این حقیقت و این دریای توفانی را بپوشانند ـ غلبه کند. هنر این جنبش، با شرکت کنندگان و آن حرکت انسانی و آن جمعیت عظیم این است که توانست سازماندهی کند و آن محتوایی را که حقیقت توفانی جامعه است و آن آرمان را در یک برآمد نشان بدهد، بارز بکند و به صحنه بیاورد و از یک طرف هم عدهیی در این کار هستند که جلویش را بگیرند که نه تنها نتواند این را بسازد، بلکه نتواند میدانهای جدید را ایجاد کند و صورت مسأله را به پیش ببرد.
اینها کارهایی هستند که گردهمایی پیش برده و به آن نیاز بوده است. برای اینکه در جنگ با سرکوب و خفقان رژیم بتواند حرکت و جنبش را به پیش ببرد. گردهمایی همین کار را کرده است.
سؤال: شما روی میدانها و وظایف جدید تأکید کردید آیا میشود در این مورد بیشتر توضیح بدهید که وظایف و میدانهای جدید به چه معنا است؟
محمدعلی توحیدی: وقتی در حوزه سیاست ما از میدان جدید صحبت میکنیم یعنی تغییر دادن و به پیش بردن اوضاع ایجاد صورت مسأله جدید. یعنی تغییر دادن آن صورت مسألههایی را که قدرتهای ضد جنبش و ضد انقلاب و ضد قیام مردم و ضد مقاومت تحمیل میکنند.
همانطور که نکاتی را از قول آن مؤسس وزارت اطلاعات و تئوریسین دم و دستگاه روحانی و خاتمی بیان کردم، میگویند قیام تداوم ندارد و آلترناتیوی هم ندارد. الآن بعد از این گردهمایی، نیازی نیست که ما آن را نشان دهیم الآن دشمن خودش آدرس آن را میدهد. در جریان آن توطئه تروریستی که دشمن علیه مقاومت تدارک دیده بود، دیدید که چگونه نشان داد که ترس او از کجاست؟ چگونه همزمان با سفر روحانی بهدنبال آن بود که جلویش را بگیرد. از فردای قیام در فکرش بود و به همه چیز متوسل شده و الآن آدرسش را میدهد. این صورت مسأله دیگر الآن آن صورت مسأله قبلی نیست که بخواهیم بر سر آن بحث کنیم که تداوم دارد یا ندارد. این صورت مسأله الآن واضح شده است.
فرض کنید در همین صورت باشد که دشمن به آن متوسل شده است. ما باید یک زمانی میآمدیم و میگفتیم که این رژیم رژیم تروریستی است، این یک دیکتاتوری تروریستی است. متکی به تروریسم است. متکی به سرکوب و خفقان است اما الآن دیگر صورت مسأله این نیست پس صورت مسأله چیست؟ صورت مسأله بستن سفارتخانهها و اخراج دیپلمات تروریستها، اخراج تمام تروریستهایش است. اینکه رژیم آخوندی همزمان با سفر روحانی به همان کشوری که رفته است با پاسپورت دیپلماتیکش و با بمبی که در دستش دارد به دام افتاده است و همه دنیا این را دید.
این توطئه و بمبگذاری علیه اجتماعی بوده است که دهها هزار ایرانی و شخصیتهای جهانی از همه کشورها از آمریکا تا کانادا تا استرالیا و آفریقا و اروپا در آن شرکت داشته است. بنابراین سؤال این است که دشمن در خاک اروپا دارد چه کار میکند. این را هم همه دیدند. پس صورت مسأله این نیست که ما بیاییم ثابت کنیم که این تروریست هست یا نیست پس صورت مسأله جدید چیست؟ الآن کارزار و نبردی شده است برای اخراج تروریستها و بستن لانههای جاسوسی و ترور؛ باید آن را به پیش برد. پاسخ سؤال شما که میگویید میدان جدید چیست؟ این میدان جدید است.
رژیم تلاش میکند [بهخصوص الآن که دیگر نمیتواند اصل موضوع را پنهان کند] صورت مسأله را گم و گور کند. مثلاً میگویند چطور میشود که روحانی در حالی که خودش در سفر است، این توطئه را بکند. در حالی که اساس و مسأله اینها نیست.
الان صورت مسأله این است که این سفارتخانهها و لانههای جاسوسی را باید بست و دیپلمات ـ تروریستها را اخراج کرد. شما میتوانید تصور کنید که کسی ایرانی و مخالف رژیم باشد، کسی انسانیت، آرامش و اعتبار ایران و ایرانی را بخواهد و در چنین کاری با این خواستهها حضور نداشته و اکتیو نباشد و از آن طرف سعی کند که این را مخدوش کند، این را بپوشاند. پس میبینید که الآن صورت مسأله جنگ اینجا است و همه میدانیم که کی کجاست و قطببندی ایدهها و میدانهای جدید چیست. میدان کارزار این است که این دیکتاتوری تروریستی را باید اخراج کرد. اینکه الآن با پاسپورت اتوماتیک آمده است در اروپا علیه جمعیت این کار را میکند، اینها واقعیتهایی هستند که الآن اتفاق افتادهاند چه در ارتباط با قیام و چه در ارتباط با تروریسم رژیم آخوندی.
این صورت مسألههای جدید و این میدانهای جدید ایجاد شده است. شاخص میدهد به همه که کی دوست و کی دشمن است.کی انسانیت را دنبال میکند و کی از یک دیکتاتوری تروریستی حمایت میکند. بنابراین اینها در صورت مسأله جدیدی مطرح شده و وظایف جدیدی را هم در هر زمینهیی، مثل روشنگری، تظاهرات و اعتراض در همه زمینههای دیگر باز کرده است. نباید به دام دشمن افتاد و صورت مسأله و میدانی دیگری را، که ما قبل این جنگ بوده مطرح کرد؛ بلکه باید رو به پیش جنگید. این درست همان جایی است که اینها با هم چفت میشوند در واقع با قیام پیوند دارد. آنچه که در ایران برای براندازی رژیم جریان دارد، وارد این پهنهها و حقایق بسیار جدید شده است و در این میدان باید جنگید.