علی خامنهای پس از یک ماه سکوت روز پنجشنبه نوزدهم بهمن 96 بهبهانة دیدار با گروهی از پرسنل نیروی هوایی بهصحنه آمد و زنجیرهیی از ضعف و بحران و بنبستهای رژیمش را بهنمایش گذاشت.
در این دیدار، خامنهای هیچ حرف روشن و محور برجستهیی در صحبت هایش نداشت و طبق روال معمول بهکلیگویی و وارونهگویی پرداخت؛ اما در عین حال پس از شنیدن مجموع حرفهایش یک تصویر کاملاً برجسته در ذهن نقش میبندد، همان تصویری که خامنهای سعی داشت با همین کلیگوییها آن را بپوشاند و برای نیروهای وارفتهاش در داخل و خارج ایران معکوس جلوه دهد و دستکم وانمود کند وضعمان آن قدر هم که گفته میشود بد نیست.
تصویری که خامنهای در سخنان خود بهدست داد، در یک کلام بنبست مطلق رژیم و ضعف و زبونی خودش بهعنوان ولی فقیه این نظام بود و با کمی دقت میتوان زنجیرهیی از ناتوانی و اعترافها را در حرفهای او مشاهده کرد؛ زنجیرهیی که هر حلقهاش اعتراف و بیان ضعف و زبونی بیشتر بود.
او با بیان اینکه «مبارزه با ظلم و فساد بسیار سخت است و فساد همچون اژدهای هفتسر افسانههاست که از بین بردن آن بهراحتی امکان پذیر نیست» هم بهابعاد فساد فراگیر و سیستماتیک «فساد»ی که سراپای نظام را فراگرفته اذعان کرد و هم بهضعف رژیم و خودش که نمیتوانند آن را از بین ببرند. البته در این میان و با این اعتراف، خامنهای تلاش میکند بر نقش خودش بهعنوان قلب اژدهای هفتسر فساد سرپوش بگذارد در حالی که علت اصلی ناتوانی در مقابله با فساد نیز همین واقعیت است.
خامنهای همچنین اعتراف کرد که مردم دیگر تبعیض و بیعدالتی و فساد حکومتی را برنمیتابند و «حرف مردم، شکایت از فساد و تبعیض است. مردم بسیاری از مشکلات را تحمل میکنند اما از فساد و تبعیض شِکوه دارند و آن را تحمل نمی کنند». این نیز اعتراف بهیک واقعیت روشن و بازی کردن یک برگ سوخته است؛ البته آنچه ولیفقیه ارتجاع را وادار بهاین اعتراف که قبلاً خودش آن را سیاهنمایی مینامید کرد، قیام مردم ایران و تلاش عبث و دیرهنگام برای تسکین خشم و نفرت مردم بهجان آمده است.
خامنهای همچنین با ابراز ندامت و غلطکردمگویی زبونانه در مورد ارسال موشک بهیمن گفت: «در حالی که مردم یمن در محاصره هستند، چگونه امکان ارسال موشک وجود دارد؟»
خامنهای در ادامة اعترافهای خود بهوضعیت انفجاری جامعه و اعتراف بهخالی بودن دستش در مقابله با آن گفت: «هدف از عدالت اجتماعی، برداشتن فاصلههای میان مردم است که البته در این زمینه عقبماندگی داریم و آن کاری که باید انجام بگیرد، هنوز انجام نگرفته است». وی سپس با یک گفتار درمانی سخیف و مسخره افزود: «ما از این سیاست اصولی صرفنظر نکردهایم و با جدیت بهدنبال آن هستیم».
خامنهای با تعریفی که از مردم ارائه نمود بهفقدان پایگاه مردمی نظامش اعتراف کرد و گفت: «مردم همان کسانی هستند که حماسه ۲۲ بهمن هر سال را بوجود میآورند ... مردم همین ها هستند. آنها را اشتباه نگیرید. مردم را بشناسید» و حال آن که حنای نمایشهای اجباری رژیم حتی برای نیروهای خود رژیم هم رنگ باخته است.
اگر پردة دود و دم و دجالیت را از روی حرفهای خامنهای کنار بزنیم این تصویر کاملا روشن و برجسته خواهد شد.
خامنهای تلاش کرد در برابر اعتراف بهضعفها و ناتواناییها راهحلهایی هم ارائه کند اما همان هم حلقات دیگری بهزنجیرة ضعف و بحرانهای رژیم اضافه کرد. مثلا در مورد «اژدهای هفتسر فساد» گفت که «از بین بردن آن بهراحتی امکان پذیر نیست ولی حتماً باید انجام شود» و بهاین ترتیب بر تمام ادعاهای قدرقدرتی و تواناییاش در داخل کشور و در منطقه و در برابر آمریکا و اروپا مهر ابطال زد. آخر کدام «قدرت منطقه» و «جزیرة ثبات امنیتی در دریای آتش» است که نمیتواند در درون نظام خود فساد را کنترل و نابود کند. البته پاسخ برای کسانی که خامنهای و نظام ولایت فقیه را میشناسند کاملا روشن است و میدانند که هرگز چاقوی ولایت دستة خودش را نمیبرد و تا زمانی که او و مانند او در رأس کوه فساد هستند صحبت از عدالت و رفع تبعیض و مبارزه با فساد خندهدار است.
خامنهای در پاسخ بهبحران انزوا و تحریمها و مشکلات اقتصادی نیز چنتة بهکلی خالی خود و بنبست مطلق نظام را بهنمایش گذاشت و حل همة معضلات را بهنمایش رنگ باختة 22بهمن حواله کرد: «مردم در 22بهمن نشان خواهند داد که از نظام حمایت می کنند». معلوم نیست اگر تمام رؤیاهای طلایی خامنهای هم تعبیر شود و تمام جمعیت 80میلیونی هم اگر روز 22بهمن بهخیابانها سرازیر شوند، چگونه تحریمها و بنبستهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی علاج خواهد شد؟ تورم و گرانی چگونه مهار خواهد شد و منحتی صعود مداوم نرخ ارز چگونه تغییر جهت خواهد داد؟!
اما موضوع و نکتة بسیار مهمی که چالش اصلی نظام در این ایام است و خامنهای قاعدتاً میبایست بهآن میپرداخت، موضوع اولتیماتوم 120 روزه ترامپ و سرنوشت «برجام» بود که هیچ اشارهیی بهآن نکرد. که این نیز خود حلقهیی دیگر از زنجیرة ضعف و بنبست پایانناپذیر نظام ره بهسقوط ولایت فقیه است.
خامنهای همچنین کلمهیی در نفی یا تائید ادامة برجام و جام زهر موشکی و منطقهیی و ضربالاجلی که تنها 90روز بهسرآمد آن باقی مانده، نگفت. این سکوت بیش از هر بیانی نشان داد که خامنهای تا کجا در نگرانی و واهمه از فرجام کار است و در بنبست همهجانبه و باتلاقی از بحرانها دست و پا میزند.